ارموی، فارابی و دیگران؛ ماجرای نام‌گذاری روز ملی موسیقی ایرانی!

بانو یسنا خوشفکر، خواننده، آهنگ‌ساز، پژوهشگر موسیقی ایران و فعال فرهنگی است. او آواز را با فراگیری ردیف کریمی نزد خانم پریسا در مرکز حفظ و اشاعه‌ی موسیقی آغاز کرده‌است. محسن کرامتی، شهرام ناظری و حسن کسایی از دیگر استادان وی بوده‌اند.

حسین قنواتی: خوشفکر چندین مقاله‌ی پژوهشی در حوزه‌ی موسیقی ایرانی ارائه کرده و اجراهای فراوانی در داخل و خارج از کشور به صحنه برده تا موسیقی و فرهنگ ایرانی را معرفی کند. او هم‌چنین بر جشن‌های ایرانی متمرکز شده و ترانه‌هایی را به مناسبت جشن مهرگان و اسفندگان ساخته و اجرا نموده است.

جمع‌آوری امضا برای انتخاب زادروز فارابی به عنوان روز ملی موسیقی در گاه‌شمار رسمی ایران از تلاش‌های این پژوهشگر موسیقی سنتی ایران است. با این‌حال پس از آن که نام‌گذاری روز موسیقی ایرانی به مناسبت زادروز فارابی ممکن نشد، ثبت روز موسیقی در تقویم رسمی ایران به نام صفی‌الدین ارموی با محوریت و پیگیری وی انجام شد. این رویداد با وجود حواشی متعدد، پس از سپری کردن مراحل قانونی به تأیید شورای عالی انقلاب فرهنگی رسید. بر این اساس ششم بهمن ماه با عنوان روز “آواها و نواهای ایرانی” در گاهشمار ملی ایران درج شد. در همین راستا روز چهارشنبه ششم بهمن ماه سال ۱۴۰۰، جشن ملی موسیقی ایران در تالار رودکی به مناسبت روزی با عنوان آواها و نواهای ایرانی برگزار شد و یسنا خوشفکر دبیری آن همایش را بر عهده داشت.

ثبت روز ملی موسیقی با عنوان نواها و آواهای ایرانی و به مناسبت سال‌روز درگذشت صفی‌الدین ارموی در تقویم رسمی ایران واکنش‌ها و حاشیه‌هایی را به دنبال داشت. در پی جمع‌آوری امضا از هنرمندان و اساتید کشور که با پی‌گیری این آهنگ‌ساز موسیقی سنتی انجام شد، خانه موسیقی، در تارنمای رسمی خود این اقدام را جعلی دانست و نسبت به آن معترض شد. پیش از این خانه‌ی موسیقی، زادروز محمدرضا شجربان را برای نام‌گذاری روز ملی موسیقی پیشنهاد داده بود.

درباره‌ی این رویدادها و حاشیه‌های فراوان آن با خانم یسنا خوشفکر به گفت‌وگو نشسته‌ایم که دلیل جنجال‌ها و مصاحبه‌های پیرامون روز ملی موسیقی و نام‌گذار آن را جویا شویم.

■ روز ملی آواها و نواهای ایرانی چه روزی از تقویم ایران است و مبنای انتخاب آن چه بوده است؟

□ ششم بهمن روز ملی آواها و نواهای ایرانی به مناسبت درگذشت صفی‌الدین اُرموی ابرخنیاگر و موسیقی‌دان تاریخ ایران برگزیده شده که شوربختانه در بین توده‌ی مردم به مانند فارابی و عبدالقادر مراغی شناخته شده نیست! از سویی ثبت یک روز برای این هنر چند هزارساله سبب ایجاد اتحاد و هم‌دلی میان اهالی موسیقی می‌شود و از سویی دیگر پرداختن هر ساله به بزرگ‌مردی مانند صفی‌الدین ارموی، مردم ایران در دوران ما و نسل‌های آینده را با مفاخر ملی و بزرگان تاریخ خود آشنا می کند.

■ روز ملی آواها و نواهای ایرانی سال گذشته و مصادف با سال‌روز درگذشت صفی‌الدین ارموی، به همت شما ثبت شد. اگر امکان دارد صفی‌الدین را بیش‌تر به ما معرفی کنید.

□ صفی‌الدین ارموی زاده‌ی ارومیه و ایرانی‌الاصل بود و در اصفهان چشم از جهان فرو بست.
‌با توجه به این که در آن زمان بغداد مرکز علمی بود، سال‌ها در بغداد زندگی و تحصیل کرد و کتاب‌های رساله‌ی شرفیه و الادوار را در آن‌جا نوشت. این کتاب‌ها به گفته‌ی پژوهشگران از مهم‌ترین کتاب‌هایی است که در زمینه‌ی موسیقی ایرانی نوشته‌شده و می‌شود گفت موسیقی‌دان‌ها پس از او شارح آثار و اندیشه و نظریات او بودند.
صفی‌الدین با توجه به مطالعات زیاد در کتاب‌های قدما که در اختیار او بود و امروز در دست‌رس ما نیست، سهم مهمی در پرده‌بندی نهایی و تعیین فواصل موسیقی ایران به طور دقیق و علمی داشت که سال‌ها مورد اختلاف و بحث بود. او توانست این امانت را به نسل پس از خود منتقل کند

■ در حالی که واژه‌ی “موسیقی” برای مردم آشناتر است، چرا از این اتلاق در نام‌گذاری روزی که باید ثبت می‌شد استفاده نکرده‌اید؟ به علاوه در تلاش برای نام‌گذاری روز آواها و نواهای ایرانی چه هدفی را دنبال می‌کردید؟

□ داشتن یک روز به نام موسیقی خواست همه‌ی اهالی این هنر بود.اما در همان سال خانه‌ی موسیقی پیشنهاد روز موسیقی به نام آقای شجریان را مطرح کردند که برای بسیاری از اهالی موسیقی شوک‌آور بود. از آن‌جا که بنده خود از خانواده‌ی موسیقی هستم در جریان قرار داشتم و می‌دیدم که خیلی‌ها موافق نیستند، چون نخست آن‌که در این صد سال گذشته خنیاگران بزرگی بودند که خدمات بیش‌تری انجام داده بودند و برای این روز در جایگاه بالاتری قرار دارند و اهل موسیقی هم به خوبی از این موضوع آگاه هستند، دیگر این‌که شخصیت‌های معاصر نمی‌توانند اجماع به وجود بیاورند، در نتیجه لازم دیدم با توجه به این‌که موسیقی یک میراث معنوی است، به عنوان یکی از اعضای خانواده‌ی موسیقی و یک فعال فرهنگی به موضوع ورود کنم. با چند تن از دوستان و فعالان میراث گفت‌وگو کردیم و قرار شد نامه‌ای به شورای فرهنگ عمومی نوشته و این روز را به نام فارابی موسیقی‌دان برجسته‌ی تاریخ ایران و جهان درخواست کنیم. متن نامه و جمع‌آوری امضاها توسط خود من انجام شد.
پس از جمع‌آوری امضا با توجه به این‌که پاسخ نامه باید به یک نهاد رسمی فرستاده می‌شد یک نامه هم از طرف استاد فریدون جنیدی شاهنامه‌پژوه و تاریخ‌دان معاصر که سال‌ها پیش کتابی در زمینه‌ی شناخت موسیقی نوشته‌اند، به نام نوای خوش ایرانی به شورای فرهنگ عمومی ارسال کردیم. استاد جنیدی معتقد بودند از آن‌جا که موسیقی یک واژه‌ی یونانی است، شایسته است که این روز با نام ایرانی در گاه‌شمار کشور درج شود. از این روی پیشنهاد «نوای خوش» را دادند که در شاهنامه آمده و ترجمه‌ی واژه‌ی هونیاک پهلوی است. اما در نهایت بنام آواها و نواهای ایرانی به ثبت رسید.این نکته را باید توجه داشته باشیم که در ادبیات بزرگان ایران از شاهنامه گرفته تا کلیات سعدی، دیوان حافظ، دیوان منوچهری و آثار نظامی و دیگر شاعران نامی ایران، همواره این هنر با نام‌های آوا، نوا، نغمه، و طرب خوانده می‌شد، و خنیاگران محلی نیز یا عاشیق یا بخشی یا سازنده نامیده می‌شدند و هرگز به آن‌ها موسیقی‌دان نمی‌گفتند و هنوز هم این واژه در آن مناطق کاربرد ندارد. واژه‌ی موسیقی در کتاب‌های نظری بوده و از صد سال پیش و پس از ورود موسیقی‌دانان غربی و ایرانیانی که در غرب تحصیل کرده بودند، در ایران رواج پیدا کرده‌است. به هر حال برازنده است نام این هنر چند هزارساله در تقویم ایرانی با نام ایرانی ثبت شود.

■ گویا خانه‌ی موسیقی با شما و امضاکنندگان نامه اختلاف‌نظر دارد. این طور بر می‌آید که خانه‌ی موسیقی با وجود نام‌گذاری روز آواها و نواهای ایرانی، تلاش دارد روز اول مهر و زادروز محمدرضا شجریان را به عنوان روز موسیقی ایرانی ثبت کند. این اختلاف‌نظرها چه مبنایی دارد؟ ماجرای پس گرفتن امضاها برای نام‌گذاری روز آواها و نواهای ایرانی چه بود؟

□ اگر منظورتان مصاحبه‌ی شهریور ماه مدیر عامل خانه‌ی موسیقی است، باید بگویم، به جز یک تن که به اشتباه نامِ‌شان در فهرست آمده بود و بلافاصله با یک نام دیگر جایگزین شد، هیچ یک از امضاکنندگان منکر امضا نشدند و این سخن کاملن بی‌پایه و اساس و دروغ محض است!
مدیر خانه‌ی موسیقی در این مصاحبه که بیش‌تر یک انشای عاشقانه در وصف استادشان بود تا سخن خردمندانه و بر پایه‌ی واقعیت‌های موسیقی، می‌گویند “اگر هر یک از بزرگان موسیقی در این صد سال اخیر را انتخاب می‌کردیم، اختلاف به وجود می‌آمد و به ما می‌گفتند: پس چرا فلانی نه؟” حال پرسش این‌جا است که آیا در مورد گزینه‌ای که مدیران این خانه بدون مشورت می‌خواستند به جامعه‌ی موسیقی تحمیل کنند، اختلاف به وجود نیامده؟ نکته جالب دیگر این‌جا است که خودشان هم در آن مصاحبه به این اختلافات اعتراف کرده‌اند.
ما هم معتقد بوده و هستیم که در باره‌ی هیچ یک از بزرگان موسیقی در این صد ساله گذشته، میان اهالی و کارشناسان موسیقی اجماع به وجود نمی‌آمد در نتیجه نخست فارابی را پیشنهاد کردیم و از آن‌جا که پیش از درخواست ما از سوی نهاد دیگری این فیلسوف و موسیقی‌دان بزرگ برای روز فلسفه پیشنهاد شده بود، روز موسیقی به نام صفی‌الدین ارموی برگزیده شد که همان‌طور که اشاره کردیم در قله‌ی موسیقی ایران قرار دارد.
این‌که چرا خانه‌ی موسیقی در ششم بهمن هیچ اشاره‌ای به این روز نکرده، نشانگر این است که از سویی جایگاه صفی‌الدین ارموی را در موسیقی ایران نمی‌شناسند، و از سوی دیگر این‌که به گفته‌ی خودشان هر که مشهورتر است بنابراین بهتر و بالاتر و مردمی‌تر و استادتر است؛ پس باید روز موسیقی به نام او ثبت شود!
طبیعی است که کم‌تر کسی در خانواده‌ی موسیقی حاضر است با این نگاه بی‌منطق و سطحی همراه شود.

■ مگر نمی‌شود هم صفی‌الدین اموی و خدماتش را پاس‌داشت و هم فارابی را و دیگر قدمای موسیقی، هم شجریان را؟ این استدلال که صفی‌الدین ارموی شناخته شده نیست، آیا عذر بدتر از گناه نیست؟ منظورم این است که آیا این خود اهالی موسیقی به ویژه آن‌ها که بودجه‌های فرهنگی را در اختیار تشکیلات زیر نظر خود دارند، نبوده‌اند که باید این چهره‌های کم‌تر شناخته را معرفی می‌کردند؟ گمان می‌کنم این تنها صفی‌الدین نیست که مشمول این فراموشی فرهنگی شده، بل‌که حتا شاید چهره‌های معاصرتر مشمول این بی‌خبری فرهنگ عمومی باشند؛ بنان، روح‌الله خالقی، علی‌اصغر بهاری و حتا لطفی… انگار سایه‌ای در فضای کنونی هنرها و به ویژه موسیقی که از هنرهای پر مخاطب است و بنابراین رسانه‌های هنری هم اقبالی به آن دارند، وجود دارد که روی بعضی نام‌های برجسته و مهم هم می‌افتد، این طور فکر نمی‌کنید؟

□ این‌که صفی‌الدین ارموی شناخته شده نیست همان‌طور که اشاره کردید؛ عذر بدتر از گناه است. معرفی شخصیت بزرگی مانند صفی‌الدین ارموی به عهده‌ی اهالی موسیقی است. به ویژه کسانی که خود را متولی و صاحبِ خانه‌ی موسیقی می‌دانند!
شوربختانه برخی که تعدادشان اندک و بیش‌تر رسانه‌های این‌سو و همه‌ی رسانه‌های آن‌سوی آب از آن‌ها حمایت می‌کنند، چنان در یک شخصیت غرق شده‌اند و بیمارگونه او را از همه‌ی مفاخر موسیقی گذشته و معاصر برتر می بینند، که به راستی انسان حیرت می کند.
به نوعی می‌شود گفت این موضع‌گیری‌ها بهانه جویی است. از این که نظر آن‌ها اعمال نشده ناراحت هستند! در واقع برای این افراد سلایق و علایق شخصی بر مصلحت موسیقی الویت دارد!
من در باره‌ی تلاش برای تغییر روز موسیقی چیزی نشنیده‌ام و البته که اگر چنین باشد، تلاش بیهوده‌ای خواهد بود، اما اگر بخواهد موازی‌کاری صورت گیرد بی‌شک ما خاموش نخواهیم نشست و از طریق قضایی و قانونی این موضوع را پیگیری می‌کنیم.

انتهای پیام

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

The Instagram Access Token is expired, Go to the Theme options page > Integrations, to to refresh it.
دکمه بازگشت به بالا