آقای وزیر پیشنهادی به کلاس آموزشی این وزارتخانه‌ خوش آمدید هراس از آینده میراث، گردشگری، صنایع‌دستی

مجتبی گهستونی، خبرنگار و فعال میراث‌فرهنگی

از زمانی که سازمان‌های گردشگری و صنایع‌دستی با میراث‌فرهنگی ادغام شدند، پای سیاسی‌ها و افرادی که در نهادهای دیگر جایشان نبود، مسیرشان برای ورود به ارگانی که متولی میراث‌فرهنگی گردشگری صنایع‌دستی است، هموار شد. معلوم نیست چه زمانی قرار است، این وزارتخانه روی ریل قرار بگیرد و جایگاه از دست رفته خود را در نتیجه تلاطم‌ها‌ و پاسکاری‌ها به دست بیاورد.

حالا که پس از سه سال ضرغامی شیفته حوزه سه‌گانه وزارت شده و دولت جدید بر سر کار آمده و سکان را باید به وزیر بعدی بسپارد بار دیگر باید شاهد ورود یک چهره تازه به این وزارتخانه باشیم تا باز هم دوره آموزشی خود را طی کند و برود.
پس این وزارتخانه که ظاهرا بچه سر راهی است و گاهی دولتمردان یادشان می‌رود، حتی نام آن را در زمره وزارتخانه‌ها بیاورند، چه زمانی ممکن است به آن مجال ‌دهند که در درون خود نخبه‌پروری کند و مدیر در سطح وزیر و معاون پرورش دهد؟
در روزهای گذشته به جز انگشت‌شمار رجال آشنا، نام گمنام‌ترین افراد همچون «حسن فرطوسی» هم مطرح شد که حتی سابقه اجرایی هم در پرونده کاری‌شان ذکر نشده بود. این در حالی است که افرادی که امید اندکی برای سامان وزارت ایجاد می‌کردند، حذف شد و ما با نام «رضا صالحی امیری» و «مرتضی رحمانی موحد» مواجه می‌شویم. چرا؟

چرا باید شاهد حضور فردی در راس این وزارتخانه باشیم که در روزگاری مدیرکل اطلاعات خوزستان بود و سابقه حضور در رده‌های ارشد وزارت اطلاعات را تجربه کرده و چند صباحی بعد به کمیته ملی المپیک ایران و حتی معاونت شهرداری تهران می‌رود. نمی‌دانم باید تجربه ایشان را برای تصدی کوتاه مدت در وزارت فرهنگ و ارشاد و سپس سازمان اسناد و کتابخانه ملی را پتانسیلی برای کسب کرسی این وزارتخانه دانست یا خیر؟ یا نام افرادی باشد که بیشتر در وزارتخانه خارجه کار کرده‌اند و در کسوت معاون گردشگری اقدام موثری نتوانستند صورت دهند. دوستداران میراث‌فرهنگی نگران این هستند که با ورود به این وزارت شاهد اعمال نگاه امنیتی دولت به وزارت میراث‌فرهنگی باشیم. پیش‌ترها یکی از این نام‌ها گفته بود: «سیاسیون باید از حوزه فرهنگ به دور باشند و آن وقت کار‌ها سروسامان می‌یابد.»

دوستان همکار اهل رسانه گلایه‌هایی کرده‌اند که از هیچ‌کدام از این نام‌ها پاسخی نشنیدند. در حالی که حوزه میراث‌فرهنگی گردشگری صنایع‌دستی از پر چالش‌ترین حوزه‌ها محسوب می‌شود و همواره وزیر مربوطه باید در دسترس روزنامه‌نگاران باشد.
یکی از ایرادهای اصلی وزارت مربوطه در دولت سیزدهم، واگذاری برخی اختیارات گسترده به مدیران استانی بود در حالی که مدیران استانی از این ظرفیت استفاده نکرده و گاه تصمیم‌های آنها موجب آسیب بیشتر می‌شود. این مورد را از آن رو گفتم چون یکی از رویکردهای برخی از نام‌های مطرح شده، واگذاری گسترده‌تر برخی اختیارات است که باید در عمل موجب تسریع و تسهیل کار شود اما گاه مورد کم‌کاری و خطا در اجرای پروژه‌ها می‌شود و نظارت در مرکز هم دردی را دوا نمی‌کند. گفته شده که «نظام فرهنگی یک ضلعش گفتمان فرهنگی است و شامل نفی جزم‌اندیشی، تحجر فرهنگی، نفی اباحه‌گری، ولنگاری فرهنگی وتاکید بر آزاداندیشی فرهنگی است.» آیا با چنین رویکردی توانایی توجه به جنبه‌های مختلف گردشگری داخلی و خارجی وجود دارد؟ اگر این افراد پا به وزارتخانه بگذارند، آیا به گفتار قبلی خود مبنی بر ضرورت شناخت و تعریف مرزهای فرهنگی در کشور جامه عمل می‌پوشانند؟ این افراد مدعی هستند که مسیر توسعه در تاریخ ایران به کج راهه رفته، آیا توان آن را دارند که به توسعه ناموزون در این وزارتخانه دامن نزنند؟ این نگرانی وجود دارد که وزیر محترم بعدی درکی از ابعاد گوناگون سه حوزه یاد شده نداشته باشد و صرفا به روزمرگی‌ها بپردازد، وگرنه من با هیچ‌کدام از این نام‌ها مشکلی ندارم.

انتهای پیام

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا