اختلال در اینترنت و مشقت‌های ناشنوایان

موانع برای یک ناشنوا زیاد است؛ برقراری تماس با اورژانس، آتش‌نشانی، اسنپ و تاکسی‌های اینترنتی، مراجعه به پزشک، پلیس و... کار بسیار دشواری است. اگر یک کار فوری و حیاتی پیش آید، نمی‌توانند اورژانس خبر کنند. تنها با وجود یک رابط و مترجم زبان اشاره می‌توانند به پزشک بروند یا در بیمارستان بستری شوند.

سمیه جاهدعطائیان: موانع برای یک ناشنوا زیاد است؛ برقراری تماس با اورژانس، آتش‌نشانی، اسنپ و تاکسی‌های اینترنتی، مراجعه به پزشک، پلیس و… کار بسیار دشواری است. اگر یک کار فوری و حیاتی پیش آید، نمی‌توانند اورژانس خبر کنند. تنها با وجود یک رابط و مترجم زبان اشاره می‌توانند به پزشک بروند یا در بیمارستان بستری شوند. «مهشید» ۳۸ سال دارد و ناشنواست؛ او از رسانه‌ها انتقاد دارد؛ «سالی یک بار سراغ افراد ناشنوا می‌آیند مثل اینکه بعد از این روز مشکلات ما حل شده و دیگر مشکلی نداریم در حالی که مشکلات ما همیشگی، ریشه‌ای و بسیار طاقت‌فرساست. ما امسال دیگر به مناسبت هفته جهانی ناشنوایان مجبور به سکوت بودیم، چراکه فقط اینترنت مختل نشده بلکه مشکلات ما ناشنوایان هم مختل شده است. وقتی اینترنت نداریم دیگر از وجود کدام‌یک از مشکلاتمان صحبت کنیم؟».

او به‌تازگی زایمان کرده و تمام جلسات و دوره‌های چکاپ را با یک رابط و مترجم در مطب دکتر زنان و زایمان همراه شده است. او می‌گوید: «رابط و مترجم من، از دوستانم بوده اما بسیاری از ناشنوایان برای مشکلات درمانی‌شان نمی‌توانند با یک مترجم و رابط راحت باشند یا نمی‌شود به همه‌شان اعتماد کرد و آنها را با خود به اتاق پزشک برد. ما ناشنوایان در بسیاری از موارد مگر در زمان‌های اورژانسی که دیگر درد به سراغمان می‌آید، به پزشک مراجعه می‌کنیم و در بیشتر موارد خوددرمانی می‌کنیم و قید رفتن به مطب و مراجعه به متخصص را می‌زنیم. ما سختی‌های زیادی به خاطر سخت‌بودن ارتباط با دیگران داریم و این روزها که دسترسی به فضای مجازی سخت‌تر شده و اینترنت هم مختل می‌شود، مشکلاتمان مضاعف و نگرانی‌هایمان چندین برابر می‌شود».

بی‌کاری و نگرانی ناشنوایان از قطعی اینترنت

«شیدا شهیدی» فعال حقوق ناشنوایان مشکلات افراد ناشنوا را بسیار دیرینه دانسته و نسبت به حل‌نشدن بسیاری از مشکلات قدیمی و ریشه‌ای، انتقادات فراوانی دارد. او و خانواده‌اش با مشکلات ناشنوایی دست و پنجه نرم می‌کنند و قطعی این روزهای اینترنت زندگی‌شان را مختل کرده است؛ «امسال به مناسبت هفته جهانی ناشنوایان به جای آنکه در عصر ارتباطات در مورد مسائل مهم‌تری که از دغدغه‌های افراد ناشنوا و کم‌شنواست، صحبت کنیم، باید به قطعی اینترنت هم اشاره کنیم که مشکلات بسیار زیادی را برایمان ایجاد کرده است. این یعنی پسرفت و عقبگرد؛ مادرم ناشنواست و تنها زندگی می‌کند. سن بالایی دارد و باید هر روز با او به وسیله تماس تصویری، ارتباط برقرار کنم اما متأسفانه اختلال اینترنت مشکلات زیادی را برای ما و بسیاری از افراد ناشنوا به وجود آورده است. نگران هستم که اگر مادر سالخورده‌ام بیمار شود و شرایط اورژانسی پیدا کند، چطور می‌توانم متوجه شوم و به او کمک کنم». وی شرایط زندگی افراد ناشنوا را با وجود داشتن اینترنت، امکان استفاده از فضای مجازی و امکان برقراری ارتباط تصویری بهتر و مفیدتر می‌داند و می‌افزاید: «در حال حاضر ۹۰ درصد از جامعه ناشنوایان به‌خصوص افرادی که به دلیل سن بالا یا کم‌سوادی، توان نوشتن و زدن پیامک ندارند، از طریق تماس تصویری امکان برقراری ارتباط و تعامل با دیگران را دارند. اشتغال تعداد زیادی از افراد ناشنوا هم به اینترنت و فضای مجازی نیاز دارد که اختلال اینترنت مشکلات جدید و فراوانی ایجاد کرده و بسیاری از ناشنوایان شغل خود را از دست داده‌اند و بسیار نگران هستند. پیداکردن شغل جدید برای ناشنوایان بسیار سخت و اغلب ناممکن است و ما در بیشتر مواقع مجبور هستیم به واسطه اینترنت و فضای مجازی کار کنیم».

این فعال حقوق ناشنوایان سختی‌های افراد کم‌شنوا و ناشنوا را روزافزون و طاقت‌فرسا توصیف می‌کند که از دسترس خارج‌شدن فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی بر مشکلاتشان می‌افزاید؛ «ما حمایت نمی‌شویم. مستمری بهزیستی برای افراد ناشنوا بسیار ناچیز است. مصرف اینترنت ناشنوایان بالا بوده و به خاطر برقراری تماس‌های تصویری مجبور به خرید مداوم و بالای حجم و بسته‌های اینترنت هستند که البته ناشنوایان در این مورد ناچار هستند و در این زمینه با هر سختی و فشاری هزینه می‌کنند، اما قطع‌شدن اینترنت برایمان بسیار مشکل‌ساز شده است. رابطه ما با همه قطع شده و به‌خاطر ترافیک و هزینه‌های رفت‌وآمد امکان ملاقات حضوری هم کمتر برایمان فراهم می‌شود».

ناشنوایان، توانمندانِ بی‌حمایت

«مهسا خان‌احمدی» هنرمند و مدرس نقاشی برای افراد ناشنوا و شنواست که در رشته نقاشی به موفقیت‌های چشمگیری دست یافته و آثار هنری ارزنده‌ای از خود بر جا گذاشته است؛ از ابتدای تولد ناشنوا بوده اما به لب‌خوانی تسلط بسیاری دارد. این فعال و هنرمند حوزه معلولان درمورد مشکلات متعدد جامعه ناشنوایان به ما چنین می‌گوید: «سال‌ها گفتیم و تقاضا کردیم که ناشنوایان برای برقراری ارتباط در زندگی روزانه و برای کارهای مهم به رابط و مترجم نیاز دارند. ما برای زمان ویزیت پزشک، بیمارستان، دادگاه، کلانتری، انجام کارهای ضروری اداری و… مشکلات زیادی داریم. بارها در مراجعه به بیمارستان یا مطب پزشک، مشکلات و مسائل را روی کاغذ نوشتیم و به پزشک گفتیم که ناشنوا هستیم اما پزشک به دلیل عدم آگاهی یا هر بهانه دیگر، باز ماسکش را روی صورت گذشته و کمکی برای برقراری ارتباط درست با ما نکرده است. بارها وقتی با وجود ماسک متوجه صحبت‌ها و سؤالات دکتر نمی‌شویم، عصبانی می‌شوند و توضیح ما برایشان قانع‌کننده نبوده است. البته پزشکانی هم هستند که همکاری خوبی دارند. دوران کرونا بر ما بسیار سخت گذشت و ما همچنان به خاطر ماسک با مشکلات ارتباطی زیادی روبه‌رو هستیم».

او وجود رابط ناشنوایان را با وجود حمایت‌های دولتی از ناشنوایان برای پرداخت هزینه‌ها مؤثر می‌داند؛ «بسیاری از ناشنوایان توان پرداخت هزینه‌های رابطان را ندارند. اگرچه رابطانی وجود دارند که به صورت خودجوش به افراد ناشنوا کمک می‌کنند اما افراد ناشنوا نمی‌توانند و نمی‌خواهند از این کمک‌های دلسوزانه رابطان بهره‌مند شوند و از طرفی توان پرداخت هزینه همراهی با آنها و پرداخت هزینه رفت و برگشتشان را هم ندارند؛ حمایت‌هایی که از افراد دارای معلولیت می‌شود بسیار بیشتر از حمایت‌های صورت‌گرفته از افراد ناشنوا و کم‌شنواست چراکه معلولیت این افراد پنهان بوده و به چشم نمی‌آید. این در حالی است که افراد ناشنوا توانمندی، هوش و استعداد بسیار زیادی دارند که در صورت حمایت از آنها افراد مفید و مؤثرتری برای جامعه خواهند بود».

گرانی تعمیر سمعک‌های خراب و فرسوده

«اکرم لباف‌خانیکی»، مدیر سابق مدرسه باغچه‌بان یک (مدرسه ویژه ناشنوایان)، در گفت‌وگو با خبرنگار «شرق» به مشکلات بسیاری از کودکان، نوجوانان و جامعه نا‌شنوا و کم‌شنوا در ایران اشاره می‌کند؛ «یکی از مشکلاتی که تمام خانواده‌ها با آن روبه‌رو می‌شوند، مسئله عدم پذیرش مشکل در تشخیص ابتدایی ناشنوایی یا کم‌شنوایی در ابتدای تولد است که والدین را با دغدغه‌های فراوانی روبه‌رو می‌کند. بسیاری از خانواده‌ها بعد از سپری‌کردن مرحله پذیرش، سعی می‌کنند تا بچه را به جامعه عادی برگردانند و به خاطر موفق‌بودن کاشت حلزون در میان برخی بچه‌ها و تأثیر مثبت روی تکلم‌شان، اصرار به انجام کاشت حلزون دارند. بعضی از بچه‌ها که درگیر مشکلات شنوایی خفیف هستند، نمی‌توانند کاندیدای کاشت حلزون باشند و برخی خانواده‌ها هم از نظر اقتصادی توان مالی پرداخت هزینه‌های آن را ندارند که این مسائل هر‌کدام مشکلاتی را به همراه دارند. با بزرگ‌ترشدن فرزند که یا از سمعک استفاده می‌کند یا پروتز کاشت حلزون شده است، مشکلات همچنان پابرجا بوده و حتی جدی‌تر می‌شود».

مشکلات اقتصادی این خانواده‌ها برای رسیدن به شرایط ایدئال بسیار زیاد است؛ «سمعک و باتری‌های سمعک بسیار گران هستند. بچه‌هایی که مشکل شنوایی خفیف و متوسط دارند، باید از این سمعک‌ها استفاده کنند. هر ورق باتری سمعک وارداتی شش‌عددی حدود ۵۰ هزار تومان است. هزینه استهلاک و تعمیرات سمعک و قطعات آن هم بالا بوده و به خاطر تحریم‌ها و نبود قطعات، سمعک‌ها برای مدت طولانی در مسیر تعمیر می‌مانند و کم‌شنوایان را با مشکلات زیادی روبه‌رو می‌کنند. قیمت سمعک درجه پایین از چهار میلیون تومان شروع می‌شود و به قیمت‌های بسیار بالا و سرسام‌آور می‌رسند. سمعک بچه‌هایی که شیطنت دارند یا بیش‌فعال هستند، نیاز به تعمیرات اساسی دارند و ممکن است در طول یک سال به دو سمعک نیاز داشته باشند که خانواده‌ها باید در این زمینه حمایت شوند».

دردسر تعمیر قطعات بیرونی پروتز کاشت حلزون

این فعال حوزه ناشنوایان درمورد مشکلات مربوط به کاش حلزون در میان خانواده‌ها تأکید می‌کند: «سازمان بهزیستی و سازمان آموزش و پرورش استثنائی بخش زیادی از هزینه‌های مربوط به کاشت حلزون را تقبل می‌کند، با این پیش‌شرط که بچه در سن زبان‌آموزی یعنی یک‌سال‌و نیم، دو سال تا پنج سال باشد. اگر سن بچه از این زمان سپری شود، خانواده باید هزینه‌های کاشت حلزون را به صورت آزاد پرداخت کند که از عهده بسیاری از خانواده‌ها نیز خارج است. مشکلات تحریم قطعات پروتز کاشت حلزون باعث شده تا خانواده‌هایی پشت نوبت و ثبت‌نام کاشت حلزون بمانند و زمان زبان‌آموزی را سپری کنند و دولت بعد از این زمان هزینه‌ها را تقبل نخواهد کرد؛ تعمیرات قطعات بیرونی پروتز کاشت حلزون هم در صورت خرابی، نیاز به تعمیر دارند که تحریم باعث شده خانواده‌ها برای مدت طولانی منتظر باشند که یک قطعه در داخل کشور موجود و کار تعمیرات با تأخیر زیادی انجام شود».

مدیر سابق مدرسه باغچه‌بان با اشاره به وجود اختلاف طبقاتی میان خانواده‌های ناشنوایان می‌گوید: «خانواده‌هایی که توان مالی بیشتری دارند، فرزندشان را در مدارس استثنائی ثبت‌نام نمی‌کنند و با تقبل هزینه‌های بیشتر، در مدرسه عادی و غیر‌دولتی ثبت‌نام کرده و از معلم‌های خصوصی بهره‌مند می‌شوند. از سمعک‌های وارداتی گران‌قیمت و پروتز‌های باکیفیت استفاده می‌کنند؛ البته تنها ۱۰ درصد از خانواده‌های ناشنوایان از وضعیت مالی خوبی برخوردار هستند و مابقی در سطح اقتصادی متوسط و ضعیف جامعه قرار دارند که برای پرداخت هزینه‌های توان‌بخشی مثل گفتاردرمانی یا تربیت شنوایی با مشکلات مالی مواجه هستند».

ناشنوایان و معضل نداشتن اشتغال پایدار

معضل کمبود مدارس ویژه ناشنوایان در شهر تهران و شهر‌های دیگر معضل مسئله‌ساز دیگری است؛ «تعدادی مدرسه عادی در هر خیابان اصلی جانمایی شده است؛ اما متأسفانه برای بچه‌های ناشنوا و استثنائی، به تعداد کافی مدرسه در نظر گرفته نشده است. در تهران تنها سه مدرسه پسرانه مختص ناشنوایان وجود دارد و هر بچه برای رفتن به مرکز شهر و مدرسه باغچه‌بان با وجود در نظر گرفته‌شدن سرویس مدرسه، مشکلاتی برای تردد دارد. هر بچه باید صبح زود بلند شود تا به سرویس مدرسه برسد و مسیر بسیار طولانی را با ترافیک و شلوغی فراوان از شرق یا غرب تهران طی کند که برای آنها و خانواده‌های‌شان بسیار دشوار است».

این فعال حوزه ناشنوایان، بی‌کاری و اشتغال را یکی از مشکلات قدیمی ناشنوایان و افراد کم‌شنوا عنوان می‌کند؛ «افراد ناشنوا بعد از سپری‌کردن دوران سخت ادامه تحصیل، برای اشتغال و شغل‌یابی با مشکلات زیادی روبه‌رو شده و به سختی وارد بازار کار می‌شوند. به‌عنوان نمونه مدارس استثنائی مطابق قانون، سه درصد از افراد دارای معلولیت را جذب می‌کنند. وقتی معلم ناشنوا و کم‌شنوایی در مدرسه استثنائی مشغول به کار می‌شود، خانواده‌ها و اولیا به کادر مدرسه اعتراض می‌کنند که ما معلم ناشنوا نمی‌خواهیم و می‌گویند وقتی معلمی خودش این مشکل را دارد، چطور می‌تواند به بچه‌های ما که با ناشنوایی و کم‌شنوایی روبه‌رو هستند، آموزش دهد. این اتفاق و محدودیت تنها در قسمتی از جامعه است و مشکلات مربوط به اشتغال ناشنوایان بسیار وسیع است. وقتی ناشنوایی وارد بازار کار می‌شود، بازخورد تمام این اتفاقات و محدودیت‌ها ملموس است».

مدیر مرکز باغچه‌بان از معضلات ناشی از نبود ارتباط‌ ناشنوایان و کم‌شنوایان با یکدیگر و با افراد عادی می‌گوید؛ «ناشنوایان دختر و پسر از زمان مدرسه تا دانشگاه با همدیگر فاصله دارند و همدیگر را نمی‌شناسند. تنها راه‌اندازی دانشگاه «فرشتگان» در تهران که در آن ناشنوایان با یکدیگر تحصیل کرده و افراد عادی هم در این دانشگاه حضور دارند، امتیاز خوبی برای تعامل آنها محسوب می‌شود. به غیر از این دانشگاه، امکان دیگری برای آشنایی ناشنوایان با یکدیگر وجود ندارد و خانواده‌ها نگران هستند که فرزند دختر و پسرشان برای شناخت بیشتر پیش از ازدواج، چه شرایطی را تجربه خواهند کرد. انزوا، تنهایی و افسردگی می‌تواند در کمین افراد ناشنوا و کم‌شنوا باشد که به‌ویژه در دوران کرونا بسیار تشدید شد».

اگرچه هفته جهانی ناشنوایان تمام شده؛ اما خواسته جامعه ناشنوایان از رسانه‌ها و فعالان فضای مجازی این است که تمام روز‌های سال درمورد مشکلات، مطالبات، نیازها و اخبار حوزه افراد ناشنوا و کم‌شنوا اطلاع‌رسانی شود. با این حال امسال مطابق با تجربیات سال‌های گذشته، قطعی و اختلال اینترنت مشکلات مضاعفی را برای قشر ناشنوا ایجاد کرد که انتظار می‌رود بهزیستی به‌عنوان تنها نهاد موظف به حمایت از افراد دارای معلولیت در کشور در این زمینه تدبیر جدی اندیشیده و همگام با اطلاع‌رسانی رسانه‌ها، صدای این افراد را به گوش مسئولان بالادستی، سیاست‌گذاران و برنامه‌ریزان برسانند.

انتهای پیام

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا