داستان دو زن و یک کودک

عباس عبدی

انتخاب بایدن از نظر اصول‌گرایان تندرو غیر منتظره بود و تقریباً همه محاسبات آنان را برای ۱۴۰۰ بهم زد. زیرا با وجود ترامپ از یک سو تحریم‌ها ادامه می‌یافت و آنان مستمسکی برای حمله به دولت می‌داشتند، و از سوی دیگر چالش اصلی انتخابات بر محور برجام و بازگشت به آن شکل نمی‌گرفت زیرا برجام عملاً با خارج شدن آمریکا، زمین‌گیر شده بود و با وجود ترامپ همچنان زمین‌گیر می‌ماند. بنابراین در صورت انتخاب ترامپ، حتی اگر انتخاباتی رقابتی را در سال آینده شاهد می‌بودیم، مسأله سیاست خارجی و برجام نمی‌توانست محور رقابت‌ها باشد.

اکنون با شکست ترامپ و آمدن بایدن، صورت کلی ماجرا تغییر کرده است، زیرا بازگشت آمریکا به برجام مشکل اصلی نیست، بلکه مشکل اصلی این است که آیا ایران می‌خواهد برجام را ادامه دهد یا خیر؟ از این رو توپ مسأله خارجی کشور به زمین ایران می‌افتاد و بطور طبیعی، این مسأله به موضوع محوری چالش‌های انتخاباتی ۱۴۰۰ تبدیل می‌شود. روشن است که رأی مردم بطور قطع در این چالش به سود منادیان برجام و ادامه دادن آن است و به طور طبیعی اصول‌گرایانی که در این سال‌ها چهار نعل در مسیر مخالفت با آن حرکت کرده‌ و شعار داده‌اند، شکست خواهند خورد.

البته این به شرطی است که شاهد انتخاباتی رقابتی باشیم، و اگر چنین رقابتی نباشد، نتیجه فرقی نمی‌کند و یکی از تندروها و دوستان اصولگرای آنان به آرزوی خود می‌رسد، رقابتی بودن و نبودن انتخابش نیز برایش اهمیتی ندارد همچنان که برای دوستان نماینده آنان اهمیتی ندارد.

با این حال از آنجا که این بخش از اصول‌گرایان این احتمال را می‌دهند که به عللی این انتخابات رقابتی برگزار شود و شانس آنان چون گذشته کم‌رنگ شود، در نتیجه در صدد هستند که احتیاط کنند و موضوع برجام را به نقطه غیر قابل برگشت برسانند و کاری را که ترامپ چند سال کوشید و نتوانست انجام دهد، اکنون به نام ایران و با یک قیام و قعود انجام دهند.

هر چند بعید است که به مجلس اجازه داده شود که در این سطح از مسایل ورود موثر کند، در همین مدت نیز در موضوعات کم‌اهمیت‌تر چنین اجازه‌ای را نیافته‌اند چه رسد به موضوعات مهم، ولی فراموش نکنیم که کار از محکم‌کاری عیب نمی‌کند، لذا پیشنهاد می‌شود که مطابق آن داستان مشهور در باره ادعای دو زن درباره مادری یک کودک عمل شود که حاکم، حکم به نصف کردن کودک می‌دهد و مادر واقعی از خیر ادعای خود می‌گذرد تا بلکه کودک زنده بماند.

از این رو پیشنهاد می‌شود که اصلاح‌طلبان و سایر نیروهای خیرخواه ملت و کشور صریحاً اعلام کنند که هیچ ادعایی در جریان انتخابات ۱۴۰۰ نخواهند داشت و راه را به طور کامل برای این جریان بی‌مسئولیت و قدرت‌طلب باز می‌گذارند، مشروط بر اینکه از این اقدامات تخریبی دست بردارند و اجازه دهند برجام برگردد و اقتصاد و جامعه و مردم ایران نفسی تازه کنند و از این وضع موجود خلاص شوند.

بنده به سهم خود متعهد می‌شوم که در حد توانم به این ایده پای‌بند باشم مشروط بر اینکه این گونه طرح‌ها را کنار بگذارند و اجازه ندهند که کشور وارد سیاه‌چاله‌ای شود که امکان خروج از آن را نداشته باشد.

در داستان مادران و کودک، در نهایت حکم به تحویل کودک به سود مادر واقعی داده شد، ولی در اینجا انتظار نمی‌رود که چنین اتفاقی رخ دهد، و در نهایت نامادری آن را تصاحب خواهد کرد، اگرچه، در هر حال زنده ماندن این کودک آرزوی مادر واقعی است همین کفایت می‌کند.

حرص و طمع این گروه از اصول‌گرایان تندرو برای کسب قدرت فقط قابل قیاس با سلف ناصالح آنان است. نکته پایانی این که برخی‌ افراد قدرت اطلاعاتی و عملیاتی اسراییل را برجسته می‌کنند در حالی که به نظر من قدرت تحلیلی آنان مهمتر است. همین که نبض رفتاری این جماعت را در دست داشته و می‌دانند با یک عملیات ترور، مسیری را می‌گشایند که نتیجه‌اش از وجود ترامپ هم برای اسراییل بهتر است نشانه‌ای از عمق درک تحلیلی آنان است.

منبع: اعتماد
انتهای پیام

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا