قلعۀ ساسانی تَنگِ خمار فسا، شگفت اَنگیز، ولی ویرانه
ویرانه های دژِ بسیار ارزشمند و شگفت اَنگیز نامدار به «تَنگِ خُمار» در شهرستان فَسا بر فراز کوه، همچون نگینی رَخشنده خودنمایی می کند. هرچند که، یادگار ساسانیان رها و نابود شده، ولی از بلندای کوه هنوز هم می توان صدای تاریخ را شنید.
به گزارش اشکان نیوز تارنمای فرهنگی مهرگان، شهرستان فَسا در جنوب خاوری (شرقی) پارس و در منطقهای کمابیش کوهستانی قرار گرفته است. از همین روی، بیشتر روستاهای شهرستان فسا نیز، در این بلندی ها جای دارد. شهرستان فَسا در ۱۴۰ کیلومتری جنوب شهرستان شیراز و مرکز استان قرار گرفته است. از دید پیشینۀ تاریخی این شهرستان در دوران هخامنشی دارای رونق بوده و به باور برخی پژوهندگان در گِل نبشته های پارسه (تخت جمشید) از آن به عنوان باشیا – پشی یا بَشی نام برده شده است. در دوره های پَسین نیز به ویژه در دورۀ ساسانیان و به سبب نزدیکی با شهر باستانی دارابگِرد و موقعیت راهبردی شهر، از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده است. به باور برخی از پژوهشگران در سدۀ چهارم مَهی (قمری) فسا دومین شهر مهم استان دارابگِرد بوده است و نام آن از پَسا به نام کنونی فسا تغییر یافته است.
مشخصات کوه تنگ خمار
شهرستان فَسا دارای چهار بخش مرکزی، شیبکوه، نُوبَندگان و شِشده و قَربلاغ است. بخش شیبکوه در ۱۵ کیلومتری جنوب فسا قرار دارد. در سرآغاز بخش شیبکوه، کوه کمابیش بلندی نامدار به تَنگِ خُمار خودنمایی می کند. این کوه از سمت باختر (غرب) به خاور امتداد دارد که دامنۀ شمالی آن رو به بخش مرکزی و دامنۀ جنوبی به سوی بخش شیبکوه است. این کوهستان از سه کوه منفرد در امتداد یکدیگر از خاور به باختر امتداد دارد. در غربی ترین نقطۀ این مجموعه کوه، راه قدیمی فسا به جهرم قرار دارد. کوه یاد شده از نوع رسوبی و دگرگونی است (سنگ های دگرگون : سنگهایی هستند که از تغییر شکل سنگ های پیشین به سبب تغییر شرایط فیزیکی (فشار-دما) یا شیمیایی و در حالت جامد به وجود میآیند).
در میان کوه یکم و سوم یک چین خوردگی پدید آمده و سبب فاصله و گذر رودخانۀ خشک و فصلی به نام تَنگِ خُمار و سطح کمابیش پهناوری که در پایان به دشت رو به روی کوه می انجامد. خاک زمین های پیرامون از نوع رُس و مخلوط اَفکنه تنگ خمار است. پوشش گیاهی پیرامونی در برگیرندۀ بوته های کوتاه خار است.
قلعۀ شگفت اَنگیز ساسانیان بر فراز کوه تنگ خمار
در ۱۵ کیلومتری شهرستان فَسا در بخش شیبکوه و بر روی بلندی های مرکزی مجموعه کوه تَنگ خمار، ویرانه ها و نشانه هایی از استقرار دورۀ ساسانی وجود دارد. کوه از سمت خاور به باختر امتداد یافته و تنها راه برای بالا رفتن به چکاد (قله) کوه و ورود به دژ (قلعه) از سمت باختر و دامنۀ شمالی کوه، امکان پذیر است. آثار آوار و ویرانه ها در سرتا سر چکاد کوه و دامنۀ شمالی آن به چشم می خورد. ویرانه ها بیانگر این هستند که روزگاری ساختمان هایی بزرگ بر فراز کوه وجود داشته است. بناها به وسیلۀ سنگ لاشه و سنگ های رودخانه ای ساخته شده اند. در برخی از بخش های صخره و سنگ های کوه نشانه هایی از تراش نمایان است که از آن به عنوان پله، درگاه و در مواردی نیز دیوارۀ بنا بهره برده شده است. در پیرامون بخش مرکزی دژ، چاه سنگی وجود دارد و در بالای بخش پهلوی شمالی چاه در دل صخرۀ کوه مهراب (محراب) سنگی تراشیده شده است که گمان کاربری آیینی آن را تقویت می کند. در بخش دیگری از کوه سازه ای نمایان است که به گمان فراوان آب اَنبار بوده است که برای تامین آب و همچنین ساخت و سازها کاربرد داشته است. در بخش های دیگری از چکاد کوه و دژ، اثر توده های بزرگ سنگی وجود دارد که نوع کاربرد آن ها به سبب آسیب های وارده از سوی سودجویان فرومایه چندان روشن نیست و شاید که نمونه ای از گورهای خرپشته ای یا گورهای سنگ چین دورۀ ساسانی که به خِرف خانه نامدار هستند، باشد.
بر پایۀ پراکندگی سفال های سطحی، دیرینگی اثر به دوران ساسانیان می رسد. برابر آنچه در پروندۀ ثبتی اثر آمده است، رنگ سفال ها در نوع های گوناگون به رنگ های نخودی، سرخ و مشکی هستند. کیفیت ساخت و پخت سفال ها بسیار خوب و از دید ظرافت سفالینه ها در گروه خشن و معمولی و ظریف دسته بندی می شوند. تزیینات و نقش های روی سفال ها هندسی است.
نکتۀ درخُور نگرش و جالب در ساخت ساختمان های اثر یاد شده به وسیلۀ سنگ رودخانه ای است. با وجود این که، سنگ مورد نیاز برای ساخت اثر در خود محل بوده است، اَنگیزۀ آوردن مصالح از پایین کوه به بالا درخور نگرش و قابل بررسی و پژوهش است. همچنین با نگرش به وجود اُستودان هایی در پیرامون منطقه و کوه های نزدیک و ارتباط آن ها با اثر و آثار به جا مانده از معماری و نوع سفال های به دست آمده، بی گمان می توان دژ نام برده را به دورۀ ساسانی نسبت داد.
یادگار ارزشمند ساسانیان رو به نابودی است
اما با همۀ ارزش ها و شگفتی های دژ نامدار به تَنگِ خُمار در شهرستان فسا، این یادگار ساسانیان رو به نابودی است. گذشت زمان و رِخنۀ عوامل طبیعی همانند باد، باران و آفتاب و غیره در درازای سَده های گذشته و بدتر از همه، دست اَندازی های انسانی که هیچ رَحمی به یادگار نیک گذشتگان نکرده و خودخواهانه به جان یکی از ارزشمندترین دژهای ساسانی کشور افتاده، آرام آرام یادمان ملی را به نابودی کشانده و از آن همه شکوه و بزرگی، امروزه جز ویرانه هایی از آن برجای نمانده است.
روزگاری دور و دراز در این منطقه، مردمی سخت کوش و خردمند و دلاور با پشتکاری فراوان و دلبستگی به سرزمین خویش و برای پناه از گزند دشمنان و بیگانگان، با جان و دل کوشیدند و دژی استوار و شِگرف را پدید آورده که هنوز هم ویرانه ها و آوارهای آن، با تو سخن می گوید. باید که دل را بدان سِپرد و گوش ها را تیز کرد و بر فراز کوه صدای تاریخ را شنید و دلبستۀ آن شد. تاریخ شکوهمند گذشته را می توان از بلندای کوه و دژ بزرگ ساسانیان دید و آوای نیاکان را شنید. یادگار شگفت اَنگیز و دل اَنگیز ساسانیان هنوز هم استوار و پابرجاست و ما را فرا می خواند. باشد که مَرهمی بر زخم هایش باشیم نه باری بر دوشش…
از ویژگی های دژ ساسانیان می توان به وجود آثار زیبای سنگبری و تراش سنگ ها و ظرافت در کار آن ها اشاره کرد که به نوعی از نخستین نمونه های حجاری شناسایی شده در شهرستان فسا به شمار می آیند. دژ ساسانیان در گذشته برای استقرار استفاده می شده است. همچنین با نگرش به ساختار و وجود آوارهای به جا مانده از اثر و نوع آن ها شاید بتوان کاربری های امنیتی، مذهبی و آیینی برای آن پنداشت.
یکی از تهدیدهای تازه و آسیب رسان به یادگار ساسانیان و آسیاب های موجود در پایین و پیرامون کوه که بیشتر از آن دورۀ زندیه و قاجاریه هستند، ساخت و پدیداری سدی بزرگ در عَرصۀ اثر و چسبیده به کوهی است که دژ ساسانیان بر فراز آن برپا شده است و بی گمان آیندۀ تاریکی را برای یادمان ملی و ارزشمند نیاکانی رقم خواهد زد.
بقایای دژ تَنگ خمار فسا با شمارۀ ۲۱۸۴۴ در تاریخ ۲۶ اِسپندماه ۱۳۸۶ خورشیدی به ثبت ملی رسیده است و هرگونه دخل و تصرف، آواربرداری، پِی کَنی، کَند و کاو و … در حریم و عَرصۀ یادمان ملی ممنوع بوده و تخلف به شمار می آید.
کوهی که قلعه ساسانی نامدار به تنگ خمار بر روی آن ساخته شده و همچنان استوار است
بخشی از پلکان های دستکند دوره ساسانی در سینه کوه
آبراهه های تراشیده شده در صخره در دامان کوه و پایین دژ ساسانی
بقایایی از دیواره سنگی دفاعی دژ که از بستر طبیعی کوه است
تصویری از جرزهای بریده شده سنگی کوه برای استفاده از درگاه های قلعه
بالاترین بخش کوه که بقایای قلعه و دیواره ها در بخش هایی امتداد دارد
بقایایی از بلندترین بخش قلعه بر روی کوه
انبوه حفاری های غیرمجاز آسیب های برگشت ناپذیری را برجای گذاشته است
بقایای سازه های سنگی دژ که حفاری غیرمجاز شده است
بقایایی از سازه های قلعه ساسانی روی کوه
سازه ای که به گمان فراوان آب انبار بوده است
شکل طبیعی صخره کوه که از زاویه بغل به ریخت تنه گاو و سر شیر خود را نمایان کرده است و بسیار زیباست
نمونه ای از سفال های ساسانی بر دامنه کوهی که دژ بر بالای آن استوار بوده است
در حریم درجه یک و عرصه اثر و چسبیده به کوه در حال ساخت سد هستند!؟
بخشی از تنوره آسیاب دوره اسلامی در پایین کوه و در نزدیکی دژ ساسانیان
انتهای پیام