سرقت میراث فرهنگی ناملموس ایران؛ این بار فرهنگ پهلوانی، ورزش زورخانه‌ای و کشتی‌گیری

علیرضا افشاری

یکی از برنامه‌های یونسکو برای حفظ میراث فرهنگی بشریت، تلاش این سازمان برای ثبت، و بدین وسیله ماندگار کردن میراث ناملموس بشری است. این امر، از طریق امکان ثبت مشترک میراث فرهنگی، به ویژه در سطح منطقه‌ای، می‌تواند موجب هم‌گرایی دولت‌ها و فراتر از آن، ملت‌ها شود. لیکن، این امر به ظاهر مطلوب، نمی‌تواند از آسیب و سوءاستفاده مصون باشد. نقش پررنگی که دولت‌ها در فرایند ثبت این میراث دارند، در کنار نفوذپذیری سازمان‌های بین‌المللی سبب شده است که این امر گاه خود به جدالی سیاسی میان کشورها بینجامد و فراتر از اهداف فرهنگی این نهاد، برای دفاع از منافع کشوری خاص به کار بسته شود.

بر­ این پایه، کشورهای با نفوذتر و با برنامه‌تر، به صرف بهره‌مندی دو مؤلفه‌ی نام‌برده، می‌توانند میراث فرهنگی مشترک با همسایگانشان را به نام خود بزنند و از مزایای آن در زمینه‌ی تبلیغات بین‌المللی فرهنگی، جذب گردشگر و حتی توسعه‌ی صنعت از طریق ادعای مالکیت فکری بر بسیاری از فرآورده‌های ذهنی تاریخی بشری بهره ببرند. اختلافات از این دست میان چین و ژاپن و کره جنوبی یا روسیه و قزاقستان گزارش شده است و شوربختانه آن نهاد بین‌المللی هم فقط به شکل کار، که کشوری اعتراضی در دوره‌ی مقرر نکرده باشد، کار دارد.

ایران نیز به عنوان وارث مستقیم یکی از حوزه‌های تمدنی مطرح در عرصه‌ی جهانی، که با وجود فراز و فرودهای بسیار و به‌ویژه بی‌توجهی‌ها در این چند دهه ارتباط خود را با همه‌ی تاریخ طولانی‌اش حفظ کرده، می‌تواند از امکان ثبت میراث ناملموس خود، و به ویژه ظرفیت ایجادشده از طریق ثبت مشترک بهره‌ی فراوان ببرد. ثبت مشترک میراث فرهنگی میان ایران و کشورهای همسایه، می‌تواند برای هر دو طرف یادآور یگانگی­ در تاریخ و فرهنگی چند هزار ساله باشد که تا زمانی نه چندان دور، حتی در عرصه‌ی سیاسی، این یگانگی موجود بوده است و با چنین میراث مشترکی است که هدف دیگری از این حرکت که ترویج فرهنگ صلح باشد به دست می‌آید.

لیکن، چنان‌که توضیح داده شد، این امر می‌تواند مخاطرات خود را هم داشته باشد. کمتر کسی است که از اختلافات ایران و امارات درباره ثبت جهانی بادگیر، یا اختلافات ایران و جمهوری آذربایجان بر سر تار، چوگان و موارد دیگر آگاه نباشد. در بسیاری از این موارد، دولت ایران غافلگیر شده، یا با بی‌تفاوتی و انفعال خود قافله را به همسایگانش باخته است (مورد ثبت تار). اما در موارد دیگری نیز تن به گونه‌ای از ثبت مشترک – ولو دیرهنگام – داده که در نهایت منجر به لاپوشانی کردن ریشه‌های ایرانی یک سنت فرهنگی و ایجاد فضا برای جدال‌های آتی شده است. ثبت مشترک جهانی نوروز را می‌توان از این دست به شمار آورد که اینک زمینه‌ساز جعل‌های تاریخی و تحریف‌های قومگرایانه توسط برخی از کشورها شده است؛ امری که با نبود سازمانی در درون کشور برای رصد و اعتراض می‌رود که تبدیل به رویه‌ای در مورد همه‌ی آثار تاریخی ایران گردد.

اینک، در سال ۲۰۲۲ میلادی، آگاه شده‌ایم که دولت جمهوری آذربایجان، در اقدام سیاسی دیگری، در صدد است «فرهنگ پهلوانی، ورزش زورخانه‌ای و کشتی‌گیری» را به نام خود ثبت کند. این در حالی است که ایران در سال ۲۰۱۰ میلادی آیین‌های مرتبط با «ورزش پهلوانی و زورخانه‌ای» را به نام خود ثبت کرده است. جالب آن‌که کشور نام‌برده حتی پیوستن به پرونده‌ی پیشین را کسر شأن خود دانسته و به قصد انکار کردن ریشه‌های ایرانی این ورزش، به دنبال ثبت مستقل آن است. البته داستان به این جا خاتمه نیافته و جمهوری آذربایجان و ترکیه هم‌زمان به دنبال ثبت «فرهنگ چای‌خوری» (آیا چایخوری ما با مردمان این کشورها متفاوت است؟ آن‌هم در حالی که هر دو این کشورها دست‌کم مدعی یگانگی با بخشی از خاک ما هستند و حتا حرمت همین مردمان مورد ادعایشان را هم نگاه نمی‌دارند!) و «ملانصرالدین» نیز هستند.

گویا این بار نیز وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، با انجام ندادن کوچک‌ترین واکنشی در تمام مدتی که این موضوعات بر روی تارنمای یونسکو جهت اظهارنظر دیگر کشورها قرار گرفته بود، سکوتی معنادار پیشه کرده است تا بی‌تفاوتی و شاید فراتر از آن، احتمال وجود دست‌هایی پنهان برای پیش‌برد منافع کشورهای همسایه در این وزارتخانه ما را نگران سازد.

منبع: عصر ایران

انتهای پیام

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا