جا پای مغولان در تخریب آثار تاریخی گذاشتیم
فاطمه علیاصغر
جادهسازان بار دیگر به زخم کهنه «تخریب آثار تاریخی شهرری» نیشتر زدند. این بار هدف حصار کهن ری است و قبرستان زیرین. مدیرمیراثفرهنگی شهرری پاسخ نمیدهد. از حضور معاون میراثفرهنگی وزارتخانه در شهرری خبری نیست. ما اما میخواهیم با هم به ۵۰ سال پیش برویم. به زمانی که پروژه باستانشناسی و کاوش شهرری در سال۱۳۵۴ – ۱۳۵۳ کلید خورد. ما از اهمیت این گورستان تاریخی میگوییم تا بدانیم چه از دست دادیم و در حال از دست دادن چه هستیم. زمانی گروهی از بهترین کارشناسان و باستانشناسان ایران راهی ری شده بودند تا آن را شناسایی، کاوش و احیا کنند. شهریار عدل، سرپرست علمی این کاوش بود و یحیی کوثری، سرپرست اداری و سیاستگذار آن. ژیلا کریمی، فیروزه شیبانی، هلن کردمهینی و حسین بختیاری از اعضای اولیه این هیات در سال ۱۳۵۳ بودند اما سال بعد گروه آبدیدهتر و زبدهتر به راه خود ادامه میدهد. این بار اسماعیل یغمایی، محبوبه امیرغیاثوند به این گروه میپیودند و هلن کردمهینی و حسین بختیاری خداحافظی میکنند. پس از انقلاب اما این پروژه متوقف میشود. هر چند در دهه ۷۰ بار دیگر گروهی متشکل از یحیی کوثری و حمیده چوبک از باستانشناسان سرشناس ایران بار دیگر به کاوش در این شهر میروند اما این کاوش ادامه دار نمیشود و هرگز آن هدف غایی و پروژه بزرگی که فیروز باقرزاده، رییس وقت مرکز باستانشناسی ایران در ری دنبال میکرد، محقق نمیشود. از آن پس بسیاری از آثار ری و از همه بدتر قبرستان زیرین و برین قربانی حفاران غیرمجاز، سوداگران اقتصادی و کارخانههای سیمان و سنگ میشوند. از سوی دیگر به دلایل مختلف، دادهها و تحلیلهای به دست آمده از این گورستانها، فراتر از گزارشهای باستانشناسی نمیروند و در معرض مطالعه عموم قرار نمیگیرند و ماحصل نتایج این حفاری کتابی مدون نمیشود. پژوهشگران بهتر میدادند که همچنان کتاب اصلی برای مطالعه درباره امالبلاد «ریباستان» حسین کریمان است.
اما از جمله نادر مطالب منتشر شده از این کاوشها «نظری به بازمانده یک اثر معماری ایلخانی در ری» نوشته اسماعیل یغمایی، باستانشناس کارکشته و یکی از اعضای هیات کاوش ری است. این مطلب در مجله باستانشناسی و تاریخ، سال اول، شماره اول، پاییز و زمستان ۱۳۶۵ منتشر شده است. مقاله یغمایی در آن زمان در جوامع بینالمللی جنجال به پا میکند. بسیاری از پژوهشگران در انتظار چاپ مطالب بیشتری هستند. شهریار عدل با تکیه و اشاره به این مطلب، مقالهای به فرانسوی در یکی از نشریات باستانشناسی فرانسه منتشر میکند.
یغمایی که روی اثری منحصرفرد ایلخانی کار کرده، در مطلب «نظری به بازمانده یک اثر معماری ایلخانی در ری» مینویسد: «تقریبا در پایینترین دامن کوه تک افتاده تبرک، یعنی از آنجا که دشت سبز و گسترده ری آغاز میشود، از دیرباز، ابنیه بسیاری برپا و استوار بوده است. این ابنیه که بیشتر آرامگاههای بزرگان دین و دولت سدههای نخستین ایران اسلامی بوده، همانند برج یا بناهای چند پهلو ساخته و پرداخته شده بوده است تا به این سان گورستانی را که شایسته ری آباد صدر اسلام باشد شکل بخشند. امروز از برجهای آرامگاهی و یا چنین آثار معماری که جای به جای در این پهنه دامن برپا بودند جز پشتههای سنگ و کلوخُ آجرشکستههای پراکنده و تکههای خردشده کاشی و بقایای ملات گچ چیز دیگر برجای نمانده است.»
فیروزه شیبانی، باستانشنان پیشکسوت و از اعضای دیگر این گروه گزارشهای نوشته شده از سوی شهریارعدل که در مرکز باستانشناسی ایران قرار دارد و همچنین نوشته یغمایی را به یاد دارد: «نوع تدفینها و قبرهای آجری قبرستان زیرین و برین بسیار جالب و حایز اهمیت بود. برخی از یافتههای ما نشان از آن داشت که افرادی با تابوت دفن شده بودند. یادم میآید آقای یغمایی روی مقبرهای ایلخانی کاوش میکرد که دارای سردابه بود و در آن چند تابوت قرار داشت.»
شیبانی درباره چگونگی پیوستن به این گروه میگوید: «شروع کار من در این گروه در سال ۵۴ بود. من آن زمان در دفتر فنی سازمان ملی حفاظت آثار باستانی کار میکردم چون ری در حوزه ما بود. مهندس احمد هاشمی، رییس دفتر فنی وقت از من خواست که همراه این گروه بروم. در روزهای نخست توجهام را باروی خشتی جلب کرد و با کمک مرتضی موسوی، سرکارگر گروه شروع به خواناسازی آن کردم. نتایج به دست آمده بسیار مهم بود و من خواستار مطالعه بیشتر روی دیوار ری شدم.»
او با تاکید بر اهمیت قبرستان زیرین و برین در ری میگوید: «ما برای اولین بار گورستان زیرین یعنی جایی که ۵۰ اثر شبیه برج طغرل داشت را بررسی کردیم. تا آن زمان اصلا اطلاعاتی از این برجها به دست نیامده بود. پروژه باستانشناسی ری، پروژه عظیمی بود و یافتههای بسیار ارزشمندی داشت.»
شیبانی میگوید در سالهای گذشته تا امروز، از لولهکشی گاز گرفته تا عملیات کشاورزی و کارخانههای سنگتراشی این گورستان را تهدید میکند و نخالههای ساختمانی که روی آن میریزند، آسیبهای جبران ناپذیری به این محوطه میزنند.
ما به سراغ نخستین گزارشهای نوشته شده از این کاوش رفتیم. در «یادداشتی بر اولین و دومین کاوش باستان شناسی ری پاییز ۵۴-۵۵» آمده است: «تحقیقات انجام شده تا حال حاضر نشان میدهد که ساختمان تدفین زرتشتیها و مسلمانان در یک منطقه وسیع با هم توام بوده است. از یک سو بنای مزار بیبی شهربانو و از سوی دیگر دخمه گبرها در غرب امامزاده عبدالله در شمال کوه سرسره و در جنوب به حضرت شاه عبدالعظیم محدود است. تمرکز آثار قدیمی در این محدوده دارای تقسیمات متعددی است و در نهایت در منطقه وسیعی به نام قبرستان کهنه به دو قسمت میشود که شبیه به دو مثلث است. کهنه قبرستان برین و کهنه قبرستان زیرین را شامل میشود. قبرستان برین مثلثی است که راس آن منطقه غربی کوه بیبی شهربانو است و ضلع غربی آن دیوار قدیمی ری و ضلع شرقی آن جاده جدید معروف به ابتهاج و قاعده آن جنوب کوه سرسره و کوه صفاییه است. قبرستان زیرین مثلثی است که راس آن جاده جدید غربی کوه بیبی شهربانو ضلع شمالی آن جنوب کوه بیبی شهربانو و ضلع جنوبی آن جویها و قناتهای آبیاری است و در یک سراریزی است که قاعده آن یک خط فرضی از بقعه بیبی شهربانو تا تپه گبری است.»
این گورستان هنوز هم راز و رمزهای بسیاری از همزیستی ایرانیان با دینهای مختلف در کنار هم دارد. ملاتها و سنگ و ساروج به کار رفته در مقبرههای آیینی همچنان ما را به تداوم دورانهای مختلف تاریخی در شهرری پیوند میزند. با این وجود امروز شاهد آن هستیم که کارخانه سیمان تهران، کارخانههای سنگتراشی و خانهسازی هفتدستگاه به راحتی تاخت و تاز میکنند.
احمد ابوحمزه، ریشناس که درباره این تخریبها اطلاعرسانی کرده به «پیام ما» توضیح میدهد: «کارگران کارخانه سیمان ری برای رسیدن به کمپی که برایشان درست شده، مسیر خیلی طولانی را با ماشین میرفتهاند. اما این بار برای نزدیک شدن به مقصدشان به انتهای جاده آجرنسوز، قصد ساخت یک جاده میانبر را داشتند. به محلهای که جاده به آن میرسید هفتدستگاه میگویند، چون اوایل هفت دستگاه خانه را در بر میگرفت اما حالا ۴۰،۵۰ دستگاه خانه در آنجا ساختهاند. کارگران درست آن طرف آثار تاریخی کمپ زدهاند و جاده جدیدشان از وسط جنگل دست کاشتی که کارخانه سیمان به عنوان مسئولیت اجتماعی کاشته بود، گذشته است. درختان را بریدهاند و از طرف دیگر از روی آثار تاریخی هم رد شدهاند.»
او تاکید میکند که نجات شهرری نیاز به هماهنگی و همکاری ملی همه وزارتخانهها و نهادهای دولتی و غیردولتی در ایران دارد. آیا ری از توسعه لجامگسیخته شهری نجات پیدا میکند؟ اگر این اتفاق نیفتد ما به نسلهای آینده در برابر فاجعهای که در حال رخ دادن است، چه پاسخی خواهیم داد؟ آیا ما هم مانند مدیران ری و میراثفرهنگی از پاسخ طفره میرویم؟
انتهای پیام