طنزپردازی که اشتباهی مربی فوتبال شد!
نوشتهی: راشدانصاری (خالوراشد)
فیروز کریمی سرمربی تیم فوتبال تراکتورسازی تبریز پس از پایان مسابقه با پرسپولیس در کنفرانس خبری گفت: ….«هیچ لزومی به حضور سرمربی در نشست نیست. الان من شرایط خوبی نداشتم و دل پیچه دارم. تکلیف بیرون روی ما چه میشود؟! اگر بخشنامه صادر کنند باید وضعیت روحی و جسمی را بررسی کنند. تعدادی پوشک بیاورند تا کسی که وضعیتی همچون من دارد بیاید و حضور داشته باشد….»
ملاحظه فرمودید این صحبت های جدی ِ آقای فیروز کریمی است که خدا را شکر از روز نخست به سمت ورزش رفت، وگرنه باور بفرمایید اگر در حوزه طنز ورود پیدا کرده بود، نان همه ی طنزنویس ها را آجر می کرد. بی شک ستون های طنز آقای کریمی از ستون های «دو کلمه حرف حساب» زنده یاد گل آقا و «تذکره المقامات» مرحوم زرویی و…..مخاطب بیشتری داشت. تعداد اندکی از طنزهای نامبرده را در پایان این مطلب تقدیم می کنم.
و اما جناب کریمی عزیز، آیا می دانید شما با این حرف تان هزینه ای به هزینه های دیگرِ فدراسیون ِ بی پول فوتبال اضافه کردید؟ آن هم در این شرایط بد اقتصادی و تحریم. آیا فکر نکردید با این کمبود پوشک در مملکت ، فدراسیون از کجا و چگونه اقدام به تهیه ی این جنس نایاب کند؟ آیا فکر نکردید بعد از صحبت های شما در خصوص بیرون رَوی و تهیه پوشک بزرگسالان، مربیان حاضر در لیگ برتر هر کدام به نوبه ی خود تقاضای دیگری داشته باشند؟!
به عنوان مثال مربیانی که در طول نود دقیقه کنار زمین مدام در حال قدم زدن هستند، پس از بازی به بهانه عرق سوز شدن از فدراسیون تقاصای صابون لوکس و پودر بچه داشته باشند!
آقای کریمی، آیا فکر نکرده اید بعد از صحبت های حضرتعالی، مربیان تیم های فوتبال بانوان نیز خواسته هایی مختص خودشان داشته باشند. حق هم دارند.فدراسیون که نمی تواند یک بام و دو هوا عمل کند.
از کجا معلوم درست در همان لحظه ی حرکت به سمت سالن کنفرانس، و یا در حین مصاحبه، بر حسب عادت ماهیانه به این چیزها احتیاج پیدا نکنند.
حالا آینه ی جیبی، پنکیک، رژ لب ، کرم ضدآفتاب و…..به کنار، این اصل کاری را چکار کنیم؟!
خب، بگذریم!
این هم تعدادی از طنزهای آقای کریمی که در بالا قولش را داده بودم:
کریمی هنگامی که مربی تیم راه آهن بود، بعد از یکی از شکست های تیمش با جدیت به خبرنگاری گفت: «شما به نام بازیکنان ما نگاه کنید. اسم فوروارد ما افشین غنچه عراقی است. با چنین اسمی قبل از اینکه به زمین بیاییم سه بر صفر از حریف عقبیم.»
و این یکی:«زمانی که در شهاب زنجان بودم مهدی ثابتی در بازی اشتباه بچگانه ای کرد که به او گفتم برو خانه که داور اجازه خروج به او نداد و خودم وارد عمل شدم و با دوی ۱۰۰ متر به دنبال او رفتم که وی برای حفظ جانش از درب دیگر استادیوم به داخل خیابان رفت. من هم که نمی خواستم جلوی این بازیکن کم بیاورم به دنبال او رفتم و تا آخر شب در تعقیب و گریز بودم که پس از چند ساعت بالاخره او توانست فرار کند.»
همچنین او در انتقاد از چمن ورزشگاه تختی مشهد هم گفته بود: «آقای پورحسن مدیر کل تربیت بدنی خراسان زحمات زیادی می کشند تا ورزش درآمدزا باشد، ایشان برای درآمدزایی در زمین سوزن ته گرد می کارند و با آبیاری آنها در درازمدت میخ طویله از زمین درو می کنند، این واقعیت نشان میدهد ایشان چقدر در مدیریت خود درآمدزا هستند چرا که هیچکس به فکر تولید میخ طویله از طریق کاشت سوزن ته گرد نیست.»
و ده ها موارد دیگر که از گفتنِ همه ی آن ها معذوریم، چون خوشبختانه ستون امروز ما در روزنامه تکمیل شد!
#خالوراشد