غربت غمگسار آرامگاه پوپ در اصفهان
مهرناز شهباز
تمام کوششهای آرتور اوپهام پوپ برای معرفی و شناساندن عظمت تاریخ هنر ایران، او را پیوندی ناگسستنی با ایران بخشیده است؛گرچه شوربختانه غربت غمگسار آرامگاه او در کرانه خشکیده این روزهای زاینده رود در جوار پل خواجو حکایت دیگری داشته باشد.
شاید در گذر از کرانه شرقی زاینده رود و در چند قدمی پل خواجو یک بنای آجری با دو گنبد کوچک توجه شما را جلب کرده باشد. این بنا آرامگاه آرتور اوپهام پوپ، ایرانشناس آمریکایی و همسر و همکارش فیلیس آکرمن است که برای شناساندن تاریخ هنر ایران، کوششهای بسیاری کردهاند.
اغراق نیست اگر بگوییم اولین بار این آرتور اوپهام پوپ بودکه اهمیت پاسداشت میراث فرهنگی، هنری، تاریخی و معماری ایران را برای حاکمیت وقت ایران روشن کرد. تلنگرهای او برای حفظ، احیا و بازگشت به هنر و معماری ایرانی خیلی زود میسّر افتاد و منجر به اقداماتی سازنده در لایه های فرهنگی، اجتماعی و آموزشی شد.
پیوند پوپ با تاریخ هنر ایران به واسطه کوششهایش برای معرفی آثار میراث فرهنگی و هنری ایران ناگسستنی است. از تاثیرگذاریش در سیاستهای فرهنگی ایران برای حفظ آثار تاریخی و میراث فرهنگی گرفته تا کنگرههای بینالمللی و نمایشگاههایی که در سراسر جهان درباره آثار فرهنگ و هنر ایران برگزار کرد و کتاب سترگ« سیری در هنر ایران » همه نشان از عمق این پیوند دارد.
به واقع پیوند و خویشی نزدیک پوپ با فرهنگ و هنر ایران بر مدار کوششهایش برای شناسایی و آگاهی بخشی تاریخ پرعظمت هنر این مرزو بوم است و از این رو شاید غربت آرمگاه او در بیتوجهیای که شاید هم خواسته قلبی تمامی مسئولان امر نباشد و به واسطه کوته بینی عدهای که از اتفاق نظرشان بر نظر دیگران میچربد، تا حد زیادی ناسپاسی تلقی شود. این در حالی است که این آرامگاه در معرفی شایستهتر میتواند پتانسیل درخوری برای اقدامات فرهنگی و هنری گوناگون باشد.
سال ۴۸ شمسی با درگذشت پوپ، طبق وصیت او و قبول مقامات وقت ایران، این ایرانشناس در کرانه زاینده رود خاکسپاری شد. آرامگاه او را محسن فروغی از معماران بنام ایران با اقتباس از معماری آرامگاه امیر اسماعیل سامانی در بخارا طراحی کرد.
بنای آرامگاه ساده، بیتکلف و فروتنانه است. تزئینات آجر و رد پای ظریفی از اسلیمیها در کنار هم و در نمای بیرونی، همخوانی متواضعانهای با معماری پل خواجو دارد و در داخل بنا طوقی از کاشیکاری، دو گنبدخانه را با اشعاری از استاد جلال الدین همایی و آنچه خواسته قلبی آرتور پوپ بوده مزین کرده است. در بخش هایی از این اشعار آمده است: «… از آنرو سپردم تن ایدر بخاک/ که خاکم شود جزو این خاک پاک/ شما ای که بر خاک من بگذرید/ سزد ژرف در کار من بنگرید/کنونم که امکان گفتار نیست زبان درونم جز آثار نیست»
از دیدگاه پوپ در «کتاب سیری در هنر ایران» و در گفتاری تحت عنوان منزلت هنر ایران، کاملترین سابقه ای که از زندگی مردم ایران بازمانده است و ارزندهترین سهمی که در تمدن جهانی داشتهاند، همین هنر است و این شناخت و شیفتگی او نسبت به هنر ایران موجب شد که عاقبت در پارهای از خاک ایران آرام بگیرد.فرصتی برای بازنمایی نفوذ و عمق و ریشه هنر و فرهنگ ایران در قالب آرامگاه یک ایرانشناس آمریکایی در اصفهان که هیچ گاه در ایران و اصفهان قدر دانسته نشد.
این گزارش را هم می توانید در شماره دهم خرداد ماه ۱۴۰۰ هفته نامه امرداد بخوانید.
انتهای پیام