اسفندگان، روز زن و زمین در فرهنگ ایرانی، خجسته‌باد!/زن و زمین؛ زایندگانِ زندگی

اسفندروز از اسفندماه، یعنی پنجم اسفند، جشن اسفندگان یا «سپندارمزدگان»، از جشن‌های برجسته‌ی ایرانی، است چرا که از روزگارانی کهن در فرهنگ ایرانی این روز روزی برای گرامی‌داشت زمینِ بارور و بانوان دانسته می‌شده است. جشن اسفندگان، یادمانی بسیار کهن از اسطوره‌های زایش و باروری است.

زمین نماد باروری است چون با فروتنی، تواضع و گذشت زندگی را به همه‌ی زیست‌مندان هدیه می‌کند. از همین رو، در فرهنگ باستان اسفندگان (اسپندگان) را به‌عنوان نماد تمایلات مادرانه و باروری می‌پنداشتند، چون که تنها مادر است که با وجودِ همه‌ی رنج‌هایی که فرزند به او می‌دهد هم‌چنان عاشقانه او را دوست دارد و برایش از خویشتن می‌گذرد. و چه آسیب‌ها که در این سال‌ها به مادرمان زمین، مام میهن، نزده‌ایم… از این رو، اسفندگان روز گرامیداشت زمینِ بارور و همتای انسانی آن یعنی بانوان بوده است.

واژه‌ی فارسی اسفند یا «اسفندارمذ/ سِپندارمَذ» از واژه‌ی پهلوی «سِپَندارمَد/ سپندارمَت» و اوستایی «سِپَنتَه‌آرمَئیتی» برگرفته شده است. اصل این نام همانا «آرمئیتی» به معنی فروتنی و بردباری است که واژه‌ی «سپنته/ سپند» به معنای پاک و مقدس، برای احترام و گرامی‌داشت بیشتر، به آن افزوده شده است.

البته آرمئیتی را پژوهشگرانی چون جیمز مولتون در ریشه «آرا ماتا» به معنای «مادر زمین» می‌دانند که با واژه‌ی سانسکریت و ودایی «اَرامتی» به معنای «زمین» نزدیکی دارد. بنابر این، «آرمئیتی» به تنهایی و یا به شکل «سپنته‌آرمئیتی» در آغاز، نام یا پاژنام «زمین» و به ویژه «زمین بارور» و یا «مادر زمین» بوده و بعدها به فرشته یا ایزد پشتیبان زمین اطلاق می‌شود و پس از آن به پیکر یکی از امشاسپندان (فروزه‌ها یا صفات اهورامزدا) درمی‌آید.

ارمنیان ایرانی «سپندارمت» را هنوز «ایزدبانوی باروری» می‌دانند. نامگذاری آخرین ماه فصل زمستان به‌نام اسفند یا سپندارمذ نیز از همین ویژگیِ باروری و زایندگی زمین سرچشمه گرفته است چرا که در همین ماه، نخستین جوانه‌ها از خاک سر بر می‌زند و زایش دوباره‌ی زمین را نوید می‌دهد.

کارکردهای آرمئیتی یا سپندارمذ در فرهنگ و ادبیات ایرانی بسیار فراوان و گسترده است. در «گاتها»ی زرتشت، هجده بار از او یاد شده است و زرتشت بارها او را برای زندگی پاک، برای آرامش‌بخشی به کشتزاران، چراگاه‌ها و جانوران، برای پیدایی یک فرمانروای نیک، و برای یاری به دخترش «پوروچیستا» در گزینش شوی خویش، به یاری فرا می‌خواند. در اساطیر ایرانی، او بود که پیشنهاد و فرمان ساختن تیروکمانی برای آرش کمانگیر را به منوچهرشاه داد تا گستره و آغوشش را برای فرزندان خود فراخناک‌تر کند. متن پهلوی «صد در بندهش» او را یاری‌رسان نویسندگان، به عنوان پدیدآورندگان فکر و اندیشه می‌داند. پلوتارک نقل می‌کند که اردشیر دوم، پادشاه هخامنشی، بهبودی همسرش آتوسا را از سپندارمذ طلب می‌کند و او به یاری آنان می‌شتابد. سراسر اوستا و به ویژه «فروردین یشت» و یسنای ۳۸، آکنده از سخنانی در ستایش و گرامی‌داشت زمین و زن است.

گویا در روز اسپندگان چند جشن با مناسکی ویژه برگزار می‌شده ‌است. برجسته‌ترینِ آنان جشن مَردگیران یا مژده‌گیران بود که ویژه‌ی زنان بود. در این روز مردان برای زنان هدیه می‌خریدند و از آنان قدردانی می‌کردند. ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه، که در سال ۳۹۱ هجری تألیف کرده است، از این جشن به عنوان جشنی کهن یاد می‌کند. به بیان او، «اسفندارمذ» ایزد موکل بر زمین و ایزد حامی و نگاهبان زنان شوهردوست و پارسا و درست‌کار بوده است. او هم‌چنین نقل می‌کند که در آن زمان این جشن را با نام «مَردگیران» می‌شناخته‌اند، به این معنا که زنان از مردان خود هدیه‌ای می‌گرفته‌اند. زنان نه تنها از دهش‌هایی برخوردار می‌شدند، بلکه به نوعی در این روز فرمانروایی می‌کردند و مردان باید که از آنان فرمان می‌بردند.

هم‌چنین به‌خاطر آغاز فصل رویش و زراعت، از این روز با نام «جشن برزگران»، که خود همیاران سپندارمذ در سبزاندن و باروری زمین هستند، یاد شده است. در گات‌های زرتشت نیز بارها نام برزگران (وَرِزیئَنت) با آرمئیتی در کنار یکدیگر آمده‌اند…

جشن اسفندگان، شادروزی با چنین پیشینه‌ی گران‌سنگ، بر زمین و زنان، این آفرینندگانِ زندگی، خجسته‌باد!

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا