دعوایی که لرزه بر کوه تخت جمشید افکند

مریم اطیابی

۲۴بهمن ۹۹ در پی وقوع درگیری ۳ جوان اهل یکی از روستاهای اطراف در دامنه کوه رحمت‌(مهر) مرودشت و انتشار کلیپ درگیری در فضای مجازی، موضوع به صورت ویژه در دستور ماموران انتظامی شهرستان مرودشت قرار گرفت.

در فیلم یاد شده یکی از جوانان به پایین پرتاب و راهی بیمارستان می‌شود .

این اتفاق دقیقا در شرق تخت جمشید رخ داده است. به عبارتی وقتی روبرو تخت جمشید می‌ایستید سمت راست دروازه ملل،این بخش قرار دارد درست پس از اتمام فنس‌های عرصه تخت جمشید.

کوه مهر یا رحمت کوهی است که تخت.جمشید بر روی آن بنا شده وسعت این کوه پیش از تخت جمشید آغاز می‌شود به چاشت خور ختم می‌شود. این جا از زمان عیلامی‌ها مورد توجه بوده است.

حدود ۴هزار قبر در این محدوده وجود دارد که حفاران غیر مجاز یکی پس از دیگری به سراغ آنها رفته‌اند و کوه را شبیه چاله موش کنده‌اند.تابوت‌های سفالی را شکسته‌اند و استودان‌ها و مقابر … به طور کلی تحت سیطره حفاران غیر مجاز است.

بیشتر مردمی که به کوه رحمت‌ می‌روند از مردم روستاهای اطراف هستند که تمایلی به ورود در تخت جمشید ندارند و صرف کوهنوردی و تفریح هفتگی بساط کباب و چایی خود را برداشته و راهی کوه حریم تخت جمشید می‌شوند که خود شامل آثار تاریخی است.

چند روز پیش هم فیلمی از پارکور‌بازی یک نوجوان در تخت جمشید رسانه‌ای شد که مسوولان پایگاه فیلم را مربوط به ایام تابستان اعلام کردند.

در این محدوده یک پاسگاه و چند سرباز وجود دارد و چندین روستا.ایا این نیروها و یگان حفاظت تخت جمشید کفاف گشت‌زنی در محدوده حریم تخت جمشید را می‌دهد؟آیا اینجا دوربینی نصب یا پهبادی در حرکت است و اوضاع را رصد می‌کند؟ اگر چنین بود این همه حفاری غیر مجاز چه معنایی داشت؟ از سویی سهم آموزش به مردم بومی و محلی کجای این ماجراهاست؟ چرا مردم روستا باید نفس به نفس تخت جمشید با هم درگیر شوند یا درون عرصه پارکور‌بازی کنند؟

آن هم با علم به این که مسئولان تخت جمشید می‌دانند در محوطه غیر فنس‌کشی هم آثار وجود دارد؟

چنین اتفاقاتی یک تهدید بالقوه است که نمادش را در پارکور و جدال روزانه و… نشان می‌دهد.

فارغ از هرگونه افراط و تفریطی فارس و اصفهان با داشتن نقش جهان، تخت جمشید و محور ساسانی فیروزآباد دو برند اصلی میراث فرهنگی و گردشگری پیش و پس از اسلام ایرانند. اما آیا قامت برنامه‌ریزی‌های فرهنگی،اجتماعی و اقتصادی آثار این دو استان هم در قامت جهانی است؟

نگاهی به وضعیت نقش جهان و پل‌های تاریخی اصفهان حضور موتورها و کابل‌های برق و فوتبال و والیبال‌بازی کردن کودکان و آشفتگی داخل مساجد و بازار آن دست کمی از اخبار تخت جمشید ندارد.

این که نیروی یگان کم است. اینجا محدوده عرصه یا حریم و… نیست یا هست اینجا مسئولیت با شهرداری یا میراث یا استانداری یا… است بهانه‌ای بیش نیست.

ما هیچ برنامه‌ریزی فرهنگی،هیچ پیوست گردشگری پایداری هیچ برنامه‌ریزی آموزشی و فرهنگسازی حتی در آثار ثبت جهانی نداریم؟

آیا استانداران، فرمانداران، بخشداران، شهرداران، دهیاران، نیروی انتظامی، دستگاه قضایی، آموزش و پرورش، صدا و سیما، فرهنگ و ارشاد و اداره آب و برق و… در مناطق ثبت جهانی خود را در قامت یک شهر یا روستای جهانی می‌بینند و جهانی فکر می‌کنند و جهانی برنامه‌ریزی کرده و آموزش می‌دهند؟

انتهای پیام

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا