آرامگاه «گور دختر»، میراث ارزشمند پارسیان/آرامگاه گوردختر در بدترین شرایط نگهداری و حفاظتی به سر می برد

آرامگاه نامدار به «گور دختر» در دشتِ پُشت پَرِ تَنگِ اِرم در استان بوشهر یکی از یادگارهای ارزشمند فرهنگی و تاریخی کشور است که میراث نیک پارسیان پس از دورۀ تاریخی و شکوهمند هخامنشیان به شمار می آید و هم چنان استوار و پایدار چشم نوازی و خودنمایی می کند.

به گزارش اشکان نیوز ، آرامگاه ارزشمند و بی همتای نامدار به «گور دختر» که همانندی هایی با آرامگاه کورش بزرگ در میراث جهانی پاسارگاد دارد را باید میراث پارسیان در دوران پَساهخامنشی (پس از هخامنشی) دانست که از سوی میراث داران هخامنشیان به جای مانده است و همچون نگینی درخشان و تابان در میان دشتی خودنمایی می کند. و هم‌چنان استوار و پایدار از گذر سَده ها و فراز و نشیب های فراوان سالم برجای مانده و ماندگار شده و به زیست خود ادامه می‌دهد. آرامگاه گوردختر به همراه چند یادگار باستانی مهم و ارزشمند دیگر همانند کوشک اَردشیر و چهارتاقی نامدار به زندان و چندین تپۀ مهم در درون دشتی جای دارد که نشان از اهمیت و موقعیت راهبردی (اِستراتژیک) ویژۀ منطقه و نمایش میراث پارسیان پس از دورۀ هخامنشی است که دارای ارزش بسیار فراوانی از دید بررسی و پژوهش های باستان شناختی و تاریخی بوده و نزد کارشناسان و پژوهندگان جایگاه بسیار ویژه ای دارد.

گاه نگاری آرامگاه گور دختر

دربارۀ تاریخ گذاری یا همان گاه نگاری آرامگاه گور دختر در تَنگِ اِرم ُبرازجان دیدگاه‌های گوناگونی تا کنون آورده شده است. نخستین کسی که این یادگار باستانی را شناسایی و بررسی کرده، «لویی واندِنبِرگ» بلژیکی در سال ۱۳۳۹ خورشیدی بود. او باور داشت که گور دختر، آرامگاه «چیش پیش» یا کورش یکم (پدربزرگ کورش بزرگ) و از آنِ سال ۶۰۰ پیش از میلاد است. برخی نیز آن را به مادر کورش بزرگ، ماندانا، برخی به خواهر و برخی هم به دختر کورش بزرگ آتوسا که همسر داریوش بزرگ بوده، نسبت داده‌اند. اما پرآوازه‌ترین دیدگاه از آنِ زنده یاد، پِروفسور شاپور شهبازی است که آن را آرامگاه کورش کوچک و جوان، برادر اَردشیردوم هخامنشی دانسته که با یونانیان نبرد کرده و آنان را شکست داده است. با این همه و با وجود آوازه ای که این دیدگاه دارد، نه تنها این گوردَخمه آرامگاه کورش جوان نیست، بلکه ساخت آن را هم باید به روزگار پس از هخامنشیان نسبت داد. و آن را از آنِ خاندان بومی پارس که آن ها را با نام «پَرتَرکَه» یا فَراته داران می‌شناسیم، دانست که قلمرو آنان شهر باستانی اِستخر در شهرستان کنونی مَرودَشت بوده و سکه های آنان نیز در همین شهر تاریخی پیدا شده است. همچنین «دیوید اِستروناخ» پیشنهاد می کند که دیرینگی آرامگاه گور دختر بیشتر به دورۀ فراهخامنشی (پس از هخامنشی) می‌رسد.

علی رضا جعفری زند، باستان شناس با گرایش دورۀ تاریخی نیز پیشتر اعلام کرده بود: « آرامگاه گور دختر از آنِ دورۀ فراهخامنشی است که در زمان اوایل فرمان روایی خاندان بومی پارس، میان سال های ۲۰۰ تا ۲۵۰ پیش از میلاد ساخته شده است».

گور دختر و دشتِ پُشت پَر

بر بلندای کوهستانی در دامنۀ دشت میان کوهی به نام پُشت پَر که بومیان آن را بُزپَر می‌نامند در مرز میان کوه‌های جنوبی شهرستان کازرون و دشت بُرازجان، آرامگاهی کوچک وجود دارد که به گور دختر نامدار است. این آرامگاه در ارتفاع ۱۱۰۰ متری از سطح دریا جای دارد. این گوردَخمه از بلوک های سنگی تراشیده شده و اَندازه های آن به ترتیب ۴ متر و پنجاه سانتی تر پهنا، ۵ متر و بیست سانتی متر درازا و ۴ متر و شصت سانتی متر ارتفاع است. در پیرامون آن آوار بناهای ساختمانی پراکنده شده است که تعیین هم زمانی آن ها با آرامگاه گور دختر به کاوش لایه‌نگاری نیاز دارد. گُسترۀ (محدوده) پیرامون آرامگاه به گمان فراوان دارای دیواری (حصاری) چهارگوش بوده است ، که امروزه ویران شده و تنها اثر پِی آن در گستره ای به پهنۀ (وسعت) ۲۰*۳۰ متر در سطح زمین نمایان است. این دیوار در دوره‌های تازه‌تری نسبت به آرامگاه برپا شده است. به این سبب که پِی آثار ساختمانی پیرامون آن روی آوار دورۀ پیشین تر وجود دارد. در گستره‌ای به پهنۀ ۲۰۰ متر در پیرامون آرامگاه، از آوار اَنباشته بناهایی که سازه‌های آنها نمایان است و همچنین سفالهای سطحی پوشیده شده است. پیرامون این بنا در گستره‌ای به پهنۀ ۲۰۰ متر بررسی پیمایشی انجام شد و به ویژه از بخشی که تیغۀ بولدوزر سطح را هموار (تسطیح) کرده بود شماری سفال برای پژوهش برداشته شد. در طرح و جدول شناسه‌های این سفال ها، گونه شناسی و سنجش این نمونه‌ها روشن شد که هیچ کدام از این سفال ها همانندی با سفالهای دورۀ هخامنشی سرزمین پارس نداشته و بیشتر در گروه سفال های دوره های فراهخامنشی و ساسانی قابل تعریف است. این موضوع به ویژه در سنجش با چند بنا و تپۀ باستانی موجود در این دشت مطرح شد که دوره‌های اِستقراری آن محوطه ها به گمان بتواند به شناخت دورۀ این گوردَخمه کمک کند. از همین روی، سفال های سطحی آن محوطه ها نیز مورد پژوهش جای گرفت که همۀ سفال های موجود در آن محوطه ها در طیف همین سفال های نمونه برداری شده از پیرامون آرامگاه قرار می گرفتند.

واکاوی و نتیجه گیری از دوره های اِستقراری آثار باستانی دشت پُشت پَر

اگر بنای گوردختر را در بافت باستان شناختی پیرامون خود مورد بررسی قرار دهیم، دیرینگی آن بیشتر از دورۀ هخامنشی به دورۀ فراهخامنشی، دورۀ اَشکانی و ساسانی قابل تاریخ گذاری است. شیوۀ مِهرازی (معماری) بنا نشان می‌دهد کوشش شده است تا این بنا به شیوۀ آرامگاه کورش بزرگ در پاسارگاد برپا شود. بر پایۀ بررسی‌های باستان شناسی در دشت بُزپَر و مطالعه بر روی سفال های سطحی و آثار به جا مانده از یک بنای به گمان کوشک از مصالح لاشه سنگ و گچ به گمان فراوان بتوان تاریخ تازه تری برای بنای گوردختر پیشنهاد داد. در واقع، آثار سکونتی تپه های باستانی در بخش باختری (غربی) گور دختر در فاصلۀ ۲۰۰ متری باختر آرامگاه و آثار مِعماری بنای لاشه سنگی در فاصلۀ ۲۰۰ متری جنوب خاور (شرق) آرامگاه و هم بررسی سفال های سطحی بیشتر با آثار اواخر دورۀ اَشکانی و آغاز دورۀ ساسانی همانند بناهای شهرستان فیروزآباد در پارس همانندی دارد. بنا به وجود آثار پیرامون این آرامگاه، می تواند بنای نام برده به دورۀ پس از هخامنشی (فراهخامنشی) تاریخ گذاری شود. (کتاب پژوهش های دوره هخامنشی و فراهخامنشی منطقه غرب و شمال غرب فارس، دکترعلی رضا عسگری چاوردی، دکتر دنیل توماس پاتس، دکتر کامرون پیتری، انتشارات دانشگاه هنر شیراز، رویه های ۱۵۵، ۱۵۶ و ۱۶۵)

گور دختر، میراث پارسیان و تفاوت آن با آرامگاه کورش

آرامگاه گوردختر با این که همانندی هایی با آرامگاه کورش بزرگ در پاسارگاد دارد، ولی تفاوت های آشکاری در آن نمایان است. پیشتر دکتر جعفری زند که از نزدیک این آرامگاه را بررسی کرده اعلام کرده بود : « این آرامگاه آشکارا همانندی هایی با آرامگاه کورش دارد. با این همه، تفاوت های بسیاری نیز در آن آشکار است. برای نمونه، بست هایی که در آرامگاه گوردختر به کار برده شده چهارگوش است، ولی در آرامگاه کورش از بست دم چلچله ای بهره برده اند. نمونۀ فرم تراش سنگ ها با هم ناهَمسان است. پله های سازۀ گوردختر سه تا است، ولی در آرامگاه کورش ما هم اکنون شش پله را می بینیم. از دید فیزیکی نیز، هیچ گونه تناسبی در این دو سازه نیست. در واقع، این یک پیروی ناشیانه از آرامگاه کورش است. از سویی خاندان «پَرترکَه»، کورش را بنیادگذار بزرگ هخامنشیان می دانستند و طبیعی است که در ساخت این آرامگاه از آنان پیروی کرده باشند. دربارۀ تاریخ گذاری بنای گوردختر، اَفزون بر نمونۀ سفال های موجود در پیرامون آن که همگی پس از هخامنشی است ما در این دشت چند سازه و تپه داریم که هیچ کدام از آنِ دورۀ هخامنشی نیست و بیشتر به اواخر دورۀ اَشکانی و دوران آغازین ساسانی می رسد. و همین ما را وا می دارد که نتیجه بگیریم که این آرامگاه هخامنشی نیست. هرچند که، درستی این موضوع آشکار شده و آرامگاه گور دختر فراهخامنشی (پس ازهخامنشی) است و با کاوش هایی که در گذشته انجام شده نیز، به آن دست یافته ایم».

مشکلات آرامگاه گور دختر

آرامگاه گوردختر در بدترین شرایط نگهداری و حفاظتی به سر می برد. دسترسی مستقیم به این یادگار تاریخی و فرهنگی، دست اندازی (تعرض) به حریم، کَند وکاوهای غیرمجاز در پیرامون آن، ریختن پَسماندهای ساختمانی و زبالۀ خانگی در گِرداگرد بنا، تبدیل شدن آرامگاه به آخور گوسپندان و جایگاهی برای نگه داری مرغان مردم بومی، تنها بخشی از رویدادهای غم انگیزی است که در چند سال گذشته بر سر این یادگار فرهنگی دو هزار و اَندی ساله آمده است.

همچنین این آرامگاه از یادگاری نویسی، نبود جاده ای مناسب و ساخت و سازها در حریم درجه یک وپیرامون آن رنج می برد. اما نخستین دست اندازی ها با اَفراشتن تیرک برق از سوی ادارۀ برق بوده که دانسته نیست که با وجود قانون های روشن و شفاف دربارۀ حریم یادمان ها و اعتراض دوست داران میراث فرهنگی در چند سال گذشته، چگونه وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی هیچ واکنشی تا کنون انجام نداده است. از سویی، این یادگار فرهنگی کمتر شناخته شده به همراه دیگر آثار درون دشت، بدون نگهبان به حال خود رها شده اَند. و جا دارد که دست کم یک اتاقک نگهبانی از سوی مسوولان استانی در آنجا کار گذاشته شود.

دشواری دیگری که مایۀ شگفتی است و باید از آن نام برد، این است که، ادارۀ میراث فرهنگی بوشهر در گِرداگرد آرامگاه گور دختر میله های فلزی بد ریختی بدون توجه به دید زیبایی شناسی و کار کارشناسی شده برپا کرده و بخشی از آن را هم باز گذاشته است تا هرکس خواست بتواند به درون این یادگار تاریخی برود! و به گمان بسیار این کار، تعیین عرصۀ این بنا از دیدگاه میراث فرهنگی بوده که جای پرسش فراوان دارد و شگفت اَنگیز است.

در پایان امیدواریم که گوش شنوایی وجود داشته باشد و دشواری های آرامگاه گوردختر که نگارنده بیش از یک دهه است آنها را فریاد می زند، هر چه زودتر برطرف شود و از آن به درستی نگهداری و پاسداری شود.

آرامگاه گور دختر در تنگ اِرم بُرازجان در استان بوشهر جای گرفته و در سال ۱۳۷۶ خورشیدی با شمارۀ ۱۸۹۷ به ثبت ملی رسیده است.

نگاره های زیر که در تاریخ آدینه ۱۷ بهمن ماه گرفته شده است را ببینید :

نگاره ای مربوط به سال ۱۳۹۱ و ساخت و سازها در حریم درجه یک بنا که نمایان است

آرامگاه گور دختر دید از زاویه پشت

بخشی از پشت آرامگاه که شاید جای نگهداری چیزی بوده و برخی هم آنرا جای کتیبه می دانند


رشد روزاَفزون گل سنگ ها و نفوذ آن در میان سنگها از مهم ترین مشکلات بنای گور دختر است


جای بست ها بر روی بخش ورود به درون آرامگاه

وضعیت کف در بخش درونی آرامگاه گور دختر

سقف آرامگاه گور دختر از درون بنا

روی سقف آرامگاه که به نظر می رسد جای لانه پرندگان یا کندوی زنبور باشد

پرهای پرندگان و مرغان مردم بومی که درون آرامگاه ریخته شده و نشان از دانه خوری مرغان و خروسان درون بنا است

بخشی از سوراخ های درون اتاقک آرامگاه که با سیمان و ناشیانه پر شده تا از نفوذ باران به درون بنا پیشگیری شود

درون آرامگاه گور دختر

مرمت های ناشیانه و غیراصولی که با سیمان روی بنا انجام شده است

آرامگاه پساهخامنشی نامدار به گور دختر در برازجان بوشهر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا