به بهانه فرو ریختن بخشی از تاق کسری/رنج بزرگ ما خود مدیران میراث هستند
مریم اطیابی
با نوروز رجبی رییس هیات مدیره “جامعه باستانشناسی ایران”، کارشناس قضایی و پژوهشگر که عید دو سال پیش بازدیدی از تاق کسری داشته در میراثباشی به گفت و گو نشستیم.
از چند وجه میتوان به تاق کسری نگاه کرد. نخست تاق کسری یک میراث بشری است و بسان بسیاری از محوطهها و بناهای تاریخی عراق چون اروک، زیگورات اور، زیگورات عَقَرقوف (دور کوریگالزو) و هزاران محوطه و بنای دیگر باید حفظ شوند.
من تعمدی از سوی دولت و مسئولان اداره عتیقات عراق برای حفاظت نکردن از تاق کسری نمیبینم چون محوطههایی که در عراق از شرایط نامناسب حفاظتی رنج میبرند بسیار زیادند. این کشور از شرایط مناسب اقتصادی و پایداری سیاسی برخوردار نیست. تنها آثار تاریخی نیستند که شرایط نامناسبی دارند. در بغداد، ناصریه، بصره و دیگر شهرها شرایط زیست محیطی دجله را ببینید. هیچگونه از الزامات زیست محیطی رعایت نمیشود و پر از آشغال و پساب است.
به هر روی ما به عنوان پژوهشگران حوزه علوم انسانی متوجه اهمیت ممتاز سرزمین عراق (میانرودان) در تمدن بشری هستیم. تاق کسری از امتیازات و ثروتهای این سرزمین است که باید مورد حفاظت قرار گیرد.
دوم؛ تاق کسری در هنر و فرهنگ اسلامی جایگاه ممتازی دارد. این بنا ریشه و پیشه سنت و هنرِ معماری اسلامی است. مساجد شیخ لطف الله اصفهان، گنبد کبود تبریز و گوهر شاد مشهد ایران، شاه جهان آگره و دهلی، و بیبی خانم سمرقند و الازهر مصر و ایاسوفیای استانبول در دامان و آغوش گنبدخانه و ایوان قلعه دختر و کاخ ساسان فیروزآباد و بیشاپور و تاق کسری ساسانی پرورش یافتند. بیفهم و درک معمارانه تاقها و ایوانهای ساسانی نمیتوان معماری اسلامی را فهم کرد.
حتی دینداران میتوانند به آن از نگاه دین بنگرند. در احادیث و کتب دینی بر اهمیت آثار تاریخی تاکید بسیار است. “فاعتبرو یا اولابصار” یعنی همین.
بخوبی بیاد دارم زمان بازدیدی که از این اثر داشتیم گفته میشد اداره عتیقات عراق با همکاری یک کشور اروپایی مشغول برنامهریزی برای حفاظت و مرمت بنا هستند. نمیدانم آن برنامه به چه فرجامی رسید اما آنچه برایم تلخ است در درون کشور خودمان است.
وزارتخانه میراث و مدیران آن هیچگونه فهم درستی از جایگاه خود ندارند. اینان گویی اصلن متوجه اهمیت این بنا نیستند. سراسر سستی و رخوتاند. به طور مشخص میدانم آقای دکتر طالبیان معاونت کنونی میراث فرهنگی و سید محمد بهشتی رئیس وقت پژوهشگاه میراث از این بنا بازدید کردند و قول رسیدگی به وضعیت بنا را دادند.
الان مشخص شد آن وعدهها همه اش دروغ بود. سالهاست کارشناسان هشدار داده بودند تاق کسری در خطر است. من این تاق و شرایط بد آن را از نزدیک دیدهام و عکس گرفتم.
اینکه چرا وزارت میراث از ظرفیت دیپلماسی سیاسی و فرهنگی با کشور دوست و همسایه عراق استفاده نمیکند برای من قابل فهم نیست. عراق قلب ایرانشهر و قلب ایرانِ ساسانی بود. تیسفون و تاق کسری همین را میگوید.
ما قصد بازگشت به دوره ساسانی و باستانگرایی را نداریم. از قضا با مردم عراق اشتراکات فرهنگی و تاریخی و دینی عمیقی داریم. به علایق نامشترک هم احترام میگذاریم اما آنچه اهمیت دارد، این یک میراث بشری است و همانقدر که یک عراقی نسبت به آن احساس مسئولیت کند باید یک ایرانی، یک هندی، یک ژاپنی، یک آلمانی یا آمریکایی هم نسبت به وضعیت آن حساس باشد.
ابهام و پرسش دیگر این است که چرا وزارتخانه از امکانات و تواناییهای ستاد عتبات عالیات در عراق برای نگهداری این بنا تاکنون بهره نگرفت. در فاصله ۲۰۰ متری تاق کسری روستای سلمان پاک و آرامگاه سلمان فارسی صحابه حضرت رسول(ص) قرار دارد.
ستاد عتبات کارهای بسیار گستردهای را آنجا انجام میدهد. اگر مدیران و برنامهریزان میراث فرهنگی همت، علاقه و عُرضه میداشتند تا حالا باید از این فرصت استفاده میکردند ولی میبینید که نداشتند و الان هم ندارند.
من تردید ندارم اگر اینان با شهید سردار سلیمانی یا همکاران و دوستان ایرانی و عراقی ایشان در آن زمان صحبت میکردند بدون تشریفات اداری مرمت این تاق شروع میشد.
من علایق مردم عراق نسبت به مردم ایران را دیدهام. عراقیها برادران دینی، فرهنگی و تاریخی ما هستند. و من حساسیتی در آنها نسبت به ایرانیان احساس نکردم.
یک ایرانی همانقدر نسبت به تخریب آثار نینوا و موصل عراق و حلب سوریه ناراحت شد که یک عراقی و سوری. منِ ایرانی برای حادثه اسپایکر گریستم. از سقوط موصل و حلب گریستم. از تاراج آثار تاریخی حلب گریستم و قطعا یک عراقی فرهنگ دوست هم از تخریب تاق کسری اشکش در آمد.
انتهای پیام