میراث ویران کرمان
میگویند بافت تاریخی کرمان برای این شهر حکم چاه نفت دارد و به همان اندازه میتواند رونق اقتصادی به کرمان بیاورد. از این چاه نفت اما تا حالا نانی سر سفره کرمانیها نیامده که هیچ، آنطور که شواهد نشان میدهد، سالبهسال که میگذرد از آمار این خانههای تاریخی چند تا کم میشود و این اتفاق، دل بسیاری از کرمانیها مخصوصا میراث دوستانش را به درد آورده؛ دغدغهای که امسال و با تخریب دوخانه تاریخی در این شهر به اوج رسیده و حالا خیلیها را نگران سرنوشت بقیه خانههایی کرده که هم ازنظر معماری ارزشمندند و هم ازنظر قدمت تاریخی اما تعلل در ثبتملی آنها باعث شده پشت و پناهی برای زنده و سرپا ماندن نداشته باشند و یکییکی، خوراک چنگ لودرها و بولدوزرها شوند و در عرض یک روز دیگر چیزی ازآنها جز تلی از خاک باقی نماند.
خانهای که دیگر نیست
هنوز از تخریب خانه تاریخی تیمو در کرمان چندماه نمیگذرد که یکی دیگر از خانههای زیبا و قدیمی این شهر، همین چند روز پیش در سکوت با خاک یکسان شد؛ خانهای در نزدیکی مسجد هزارساله ملک کرمان که متعلق به دوره سلجوقیان است و در خیابان امامخمینی قرار دارد. این خبری است که ما از قول مدیرعامل انجمن دیدبانان میراث و تمدن کرمان مینویسیم؛ یکی از فعالان میراث فرهنگی کرمان که به ما از نگرانی و افسوسش برای تخریب این خانه قدیمی میگوید: «این خانه در فاصلهای کمتر از ۱۰۰ متر با مسجد ملک قرار داشت. درحقیقت بنایی بود متشکل از چندخانه که فعلا دوتا از آنها تخریب شده است. از نظر معماری واقعا ارزشمند بود و تمام خانه با آجرمهریهای بسیار زیبا پوشیده شده بود. از نظر قدمت هم تا جایی که من اطلاع دارم به دوره پهلوی اول میرسید.»
حالا از این خانه قدیمی هم دیگر اثری نیست و برای جلوگیری از تخریب آن هم مثل خانههای تاریخی دیگر این شهر کسی قدمی برنداشته است. آنطور که ابراهیمی میگوید ماجرای تخریب این خانهها در کرمان سابقهای طولانی دارد: «متاسفانه در سالهای اخیر بیمهری زیادی به بافت تاریخی کرمان شده و اکثرآنها به بهانههای ساخت و ساز تخریب شده و از بین رفتهاند. درحالیکه اینها عناصر ارزشمند تاریخی بودند که شاخصههای ثبتملی را هم داشتند، اما چون ثبت نبودند نمیشد از آنها حفاظت کرد.»
هویت فرش کرمان هم نیست شد
خانه تاریخی تیمو یکی از همین خانهها بود که در میانههای تابستان امسال تخریب شد؛ خانهای متعلق به دوره قاجار که متعلق به جورج تیمویاناکی یونانیالاصل، مالک و مدیر شرکت فرش کرمان در دوره پهلوی بود و در محله زرتشتیهای این شهر قرار داشت. این خانه هم بنا به گفته مدیر انجمن دیدهبانان میراث کرمان براثر بیتوجهی و ثبتملی نشدن از بین رفت: «این خانه مالک یا مالکان خصوصی داشت و با اینکه هم قدمت تاریخی داشت و سابقهاش به دوره قاجار میرسید و هم به نوعی هویت فرش کرمان بود، بدون هیچ حمایتی تخریب شد و بعد از آن هم شهرداری و هم میراث از تخریبش اظهار بیاطلاعی کردند.»
این فعال میراث فرهنگی در ادامه از خطری میگوید که دیگر بناهای مشابه را در کرمان تهدید میکند: «متاسفانه ما از این دست خانهها که به صورت جزیرهای هستند و چون ثبتملی نشدهاند، یکییکی در معرض خطر نابودی قرار میگیرند زیاد داریم و امیدواریم حداقل برای این خانهها میراث کاری بکند.»
او پیشنهاد میدهد برای حمایت از این خانههای تاریخی مثل شهر یزد، یک مصوبه و قانون حمایتی در نظر گرفته شود تا حداقل آنها حفظ شوند. حالا با هر کاربریای که برایشان در نظر گرفته میشود. ابراهیمی در ادامه میگوید: «در کرمان ما بنای تاریخی زیاد داریم و متاسفانه میراث کرمان همیشه درجواب نگرانی ما گفته ما توان رسیدگی به همه این بناها را ندارد. اینجا هرکسی به نوعی ازمسؤولیتش شانه خالی میکند و کسی به فکر این عناصر ارزشمند نیست.»
مخالفت مالکان با ثبتملی
استان کرمان به لحاظ غنای آثار تاریخی در رده استانهای ممتاز کشور قرار دارد و در هر نقطه از خاک آن، بنا و اثری از گذشتگان باقی مانده که نیاز به حفظ و مرمت دارد؛ ضرورتی که حداقل در بافت تاریخی شهر کرمان بیش از بقیه احساس میشود؛ بافتی پر از میدانها، مساجد، کاروانسراها و خانههای با ارزش قدیمی که هرکدام در گذر زمان راوی تاریخ کهن این سرزمین هستند و به نظر میرسد آنطور که باید و شاید به آنها توجه نمیشود.
خانههای تاریخی کرمان با معماری ویژهشان هویت خاص محلههای قدیمی این شهرند و دل میراث دوستان زیادی به همان سکوها، درهای چوبی، سردر و هشتیها، بادگیر و دالانها و حوض و شاهنشینهای اختصاصی این خانهها بند شده اما به نظر میرسد در سرنوشت تعدادی از این خانهها، سرانجام خوبی نوشته نشده است. مخدوش شدن بافت تاریخی کرمان و قد کشیدن آپارتمانهای نوساز و بلند و مجتمعهای تجاری یا مسکونی نتیجه همین اتفاق است. این ماجرا اما آنطور که فریدون فعالی، مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان کرمان به ما میگوید نتیجه یک اتفاق است؛ مخالفت مالکان خصوصی این بناها با ثبت ملی آنها.
فعالی توضیح بیشتر میگوید: «کرمان دارای ۴۰۰ هکتار محوطه و بافت تاریخی است، پس هم گستردگی این بناها در کرمان زیاد است هم پراکندگیشان. برهمین اساس تعدادی از این خانهها ثبت ملی شده و تملک هم شدهاند اما بعضی از آنها نه ثبت ملی شدهاند و نه مالکانشان تمایلی به ثبت ملی دارند.»
صدور مجوز تخریب بدون استعلام از میراث
در فهرست این خانهها فعلا نام خانه تیمو و خانهای که در همسایگی مسجد ملک قرار داشت، در صدر قرار گرفته است؛ بناهایی که مدیر میراث کرمان میگوید، به دور از چشم میراثفرهنگی تخریب شدهاند چون ثبت نشده بودند و شهرداری هم الزامی برای گرفتن استعلام و نظر میراث و صدور مجوز تخریب حداقل درباره این دو بنا نداشته است. فعالی در ادامه توضیح میدهد: «این خانهها مالکین خصوصی دارند و مالکینشان هیچ تمایلی به ثبت ملی ندارند و ما برای ثبت یک خانه حتما باید رضایت مالک را داشته باشیم و بدون این رضایت نمیتوانیم قدمی برداریم.»
او با این حال از تشکیل یک کمیته در میراث کرمان برای شناسایی خانههای مشابه دیگر در سطح این شهر خبر میدهد و میگوید: «متاسفانه چون بیشتر این خانهها در بافت تاریخی هم قرار دارند، شهرداری بدون استعلام از میراث مجوز تخریب صادر میکند که البته ما امیدواریم از این به بعد تعامل بیشتری بین ما و شهرداری حداقل در این زمینه بهوجود بیاید.»
اجازه ساخت در حریم مسجد داده نمیشود
تخریب خانهای که در فاصله کمی از مسجد ثبتملیشده ملک قرار دارد اما این نگرانی را در دل میراثدوستان بهوجود آورده که با ساختوساز بنا در آن، حریم مسجد به خطر بیفتد. مدیرکل میراث کرمان اما میگوید جای نگرانی نیست و اگر این خانه در حریم مسجد باشد، برای ساختش باید از میراثفرهنگی هم استعلام بگیرند و میراث بههیچوجه اجازه نمیدهد که حریم و منظر مسجد مخدوش شود و باید ضابطههای حریم از نظر ارتفاع و منظر و … حتما
رعایت شود. فعالی در ادامه میگوید: «ما برای حفاظت از خانههای تاریخی متعددی که در سطح کرمان قرار دارد چندین برنامه تعریف کردهایم. تعدادی از این خانهها براساس سیاستهای میراثی، تملک و مرمتشده و در قالب صندوق حفظ و احیای بناهای تاریخی در اختیار سرمایهگذاران قرار گرفتهاند. بخش دیگری از این خانهها را باز میراث تملک کرده اما مستقیما به سرمایهگذارانی واگذار کرده که خودشان تمایل به مرمت دارند تا بتوانند به صورت طولانیمدت از آنها بهرهبرداری کنند که در این زمینه در حال حاضر ۱۴ واحد تاریخی که دوتای آنها کاروانسراست با مشخص شدن سقف مرمت و حجم سرمایهگذاری، به مدت ۲۰ سال واگذار شدهاند. بخش دیگری از بناهای تاریخی هم در قالب پروژههای مشارکتی در حال احیا هستند. یعنی ملک در اختیار اشخاص حقیقی قرار دارد و میراث با پرداخت ۵۰ درصد هزینهها به مرمت آن پرداخته است. به مالکان بعضی از این خانهها هم وام ۶ درصد میدهیم تا بتوانند فعالیتی اقتصادی در آن انجام دهند و درحقیقت به حفظ و احیای آنها کمک شود.»
با همه این تفاسیر آنطور که به نظر میرسد، دست میراثفرهنگی از حفظ و نگهداری خانههایی که مالک یا مالکان خصوصی دارند و ثبتملینشدهاند کوتاه است و این همان تهدید بزرگی است که بالای سر خانههای تاریخی سایه کرده است.
جای خالی مشوقهای حمایتی
عجیب باشد یا نه داشتن خانه تاریخی در خیلی از شهرهای کشورمان و ثبت آن در فهرست میراثملی نهتنها آرزوی خیلی از مالکان نیست که از نظر خیلی از آنها فقط مایه دردسر است؛ همین است که به بهانههای مختلف از ثبت میراثی که به آنها رسیده در فهرست آثار ملی کشور شانه خالی میکنند تا فرصت تخریب و ساختوساز بنا از آنها گرفته نشود؛ چراکه از نظر بسیاری از آنها مالک یک خانه «ثبتملیشده» بودن، یعنی داشتن یک ملک ارزشمند اما بلااستفاده!
چرایی این عدم تمایل را اما باید در فقدان امتیازاتی دید که برای ثبت یک بنا باید به مالک تعلق بگیرد و انگار آنطور که باید و شاید نمیگیرد. این همان کمبود و نقص قوانین حمایتگرانه از مالکان بناهای ثبتشده در فهرست آثار ملی است که جای خالیاش، به تهدیدی بزرگ بر سر این بناها تبدیل میشود. قوانینی حمایتی که در دیگر کشورها میتوانند آنقدر جذاب باشند تا مالکان را در ثبت ملی خانههایشان اقناع کنند، اما در کشور ما، با یک دودوتا چهارتای ساده، آنها را به تخریب بنا و ساخت یک آپارتمان یا یک پاساژ میرسانند.
این مشوقهای حمایتی هرچه که باشند باید آنقدر قوی باشند که حفظ بنا را برای مالک یا مالکین خصوصیاش، مقرونبهصرفه کنند؛ اتفاقی که متاسفانه در بیشتر موارد نمیافتد و در نهایت آنچه که از این بناها باقی میماند، یک جای خالی بزرگ است و یک اسم و دیگر هیچ!
منبع: جامجم
انتهای پیام