کرونا؛ گسل فردیت و جامعه
عباس عبدی
روز گذشته بخشی از ابعاد نظر سنجی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با عنوان مردم و کرونا ارایه شد و اینک به بخشهای دیگری از این نظر سنجی اشاره میشود.
– ابعاد اثرگذاری
از زمان اعلام کرونا عدهای آگاهانه یا ناآگاهانه کوشیدند که مسأله را بیاهمیت جلوه داده و آن را گذرا معرفی کنند. آنان رسانه نیز داشتند. رسانهای که به علت همین نوع برخوردها با گذشت ۹ ماه میزان استفاده مردم از آن برای دستیابی به اخبار کرونا بنا به شهادت همین نظر سنجی حدود ۱۰ درصد کمتر شده است. ولی امروز با گذشت حدود ده ماه از ماجرا، شاهد ابتلای میلیونها نفر و فوت دهها هزار نفر هستیم و ابعاد گسترده بیماری و اثرات اقتصادی و اجتماعی آن بسیار روشن است و اکثریت مطلق مردم نگران فراگیرتر شدن این ابعاد هستند.
۶۰ درصد مردم گفتهاند که تأثیر کرونا بر زندگی آنان زیاد و خیلی زیاد بوده است و فقط ۱۹ درصد این تأثیر را کم و خیلی کم دانستهاند. ۴۳ درصد میزان رضایت از زندگی خود را پس از کرونا کمتر معرفی کردهاند.
با آمدن کرونا هر شهروند ایرانی به طور متوسط دو حالت روانی را به ترتیب فراوانی در قالبهای گوناگون زیر تجربه کرده است؛ ترس از ابتلا، اضطراب و نگرانی، تنهایی و افسردگی، بیحوصلگی، ناامیدی از آینده، وسواس، دلتنگی، زودرنجی، خودبیمارانگاری، غم و اندوه، احساس درماندگی و… مجموعه آثار و حالات روانی است که هر فرد معمولاً با دو مورد آنها درگیر است. این احساس اکنون(نیمه آذر ماه) در مقایسه با اواسط یا ابتدای ورود کرونا بطور طبیعی تشدید هم شده است. در خرداد ماه ۵۰ درصد افراد نگران ابتلای خود و خانواده به ویروس بودند، اکنون (مهر ماه) این میزان به ۷۱ درصد است، و قطعاً اکنون(آذر ماه) بیشتر شده است.
– میزان ابتلا
همه دوست دارند که بدانند تاکنون چه تعداد از مردم به بیماری کوید۱۹ مبتلا شدهاند. رییسجمهور در تیرماه و بنا به مطالعه وزارت بهداشت اعلام کرد که تعداد مبتلایان ۲۵ میلیون نفر است، که اگر درست بود الان باید حداقل ۵۰ میلیون مبتلا را رد میکردیم و این عملا و بطور نسبی به منزله ایمنی جمعی محسوب میشود. یک ماه پیش این رقم را ۳۵ میلیون نفر اعلام کردند. اخیرا یکی دیگر از محققان این رقم را تا ۳۹ میلیون نفر هم محاسبه کرده است. امیدواریم این ارقام درست باشد ولی روند موجود در ابتلای بیماران چنین چیزی را نشان نمیدهد.
محاسبه تقریبی این آمار در سطح کشور از طریق پیمایش اخیر تا حدی ممکن است. اگر چه احتمال دارد که شهروندانی مبتلا شده باشند ولی آثار چندانی در آنان دیده نشود و بهطبع متوجه ابتلا نشوند. در هر حال در این نظرسنجی از مردم پرسیده شده است که آیا خودشان به ویروس مبتلا شدهاند؟ ۸.۵ درصد پاسخ مثبت دادهاند. اگر فرض کنیم همین نسبت هم برای افراد زیر ۱۸ سال وجود دارد. (لزوماً فرض دقیقی نیست ولی تقریبی است)
بنابراین در اواسط مهر ماه حدود ۸.۵ درصد مردم ایران که نزدیک به ۷ میلیون نفر میشوند بصورت علامت دار به این ویروس مبتلا شده بودند، که بر اساس یافتههای این نظرسنجی، فقط حدود ۴۰۰ تا ۵۰۰ هزار نفر آنان در بیمارستانها بستری شدهاند. در این آمار باید فوتشدگان را اضافه کرد، که شاید جملگی تا حدود ۵۰۰ تا ۶۰۰ هزار نفر برسد، که گمان میرود با تقریب مناسبی با آمارهای رسمی همخوانی داشته باشد.
هر چند مطالعات دقیقی در باره میزان همهگیری کرونا انجام نشده، ولی بعید است که تعداد واقعی کسانی که مبتلا شدهاند با احتساب افراد بدون علامت به بیش از ده میلیون نفر برسد. مگر اینکه سهم افراد بدون علامت را خیلی بیشتر بدانیم. سهم افراد بدون علامت باید ۵ برابر افراد دارای علامت باشد تا تعداد مبتلایان به رقم ۳۵ میلیون نفری که برآورد شده، برسد. اگر چنین باشد دیگر جلوگیری از اشاعه ویروس عملی بیهوده خواهد بود چون بیش از ۸۰ درصد مردم مبتلای بدون علامت هستند!
به نظر میرسد که ستاد کرونا باید یک پیمایش ویژه برای یافتن پاسخ به این پرسش انجام دهد، البته نه آنکه اطلاعات آن را ببرد به پستوی ستاد و جامعه را از آن محروم کند.
فرد و جامعه
جالبترین بخش این نظرسنجی ارزیابی پاسخگویان از نشاط فردی و عمومی است. این مسألهای است که باید مورد توجه جدیتری سیاستگذاران قرار گیرد. از مردم پرسیده شده است که چگونگی و کیفیت نشاط فردی خود را بیان کنند، ۴۰ درصد مردم، آن را زیاد و خیلی زیاد، ۳۸ درصد تا حدی و ۲۲ درصد کم و خیلی کم دانستهاند.
ولی هنگامی که از مردم پرسیده شده است که نظرشان را در باره وضعیت نشاط جامعه بیان کنند، پاسخها بسیار متفاوت شده است، ۴ درصد زیاد و خیلی و زیاد، ۱۶ درصد تا حدی و ۷۹ درصد کم و خیلی کم را به عنوان ارزیابی خود پاسخ دادهاند. اگر جامعه را محصول جمع جبری افراد بدانیم یا میان فرد و جامعه ارتباطی طبیعی وجود داشته باشد در این صورت این پاسخگویان باید حس خودشان را به جامعه نیز تعمیم دهند و مجموع پاسخهای نشاط فردی کمابیش مشابه پاسخهای داده شده در باره نشاط جامعه باشد، ولی مشاهده میکنیم که این پاسخها بسیار متفاوت است.
نسبت ارزیابی زیاد و خیلی زیاد از نشاط فردی به نشاط فردی کم و خیلی کم، حدود دو برابر بیشتر گفته شده است، به عبارت دیگر مردمی که نشاط فردی خود را زیاد معرفی کردهاند دو برابر کسانی هستند که نشاط فردی خود را کم دانستهاند، در حالی که برای جامعه این نسبت یک دهم است، یعنی ۲۰ برابر تفاوت!
شاید ریشه بخش مهمی از بحران اجتماعی جامعه ایران را در همین فاصله ارزیابی مردم از فردیت خود و نشاط فردی با روحیه جمعی و نشاط جمعی باید دانست. این نشان میدهد که فرد در مقام فردیت خود به نسبت واجد نشاط کافی است، حتی در دوره کرونا و وضع اقتصادی بد، ولی در موقعیت جمعی و عمومی واجد جز کوچکی از این نشاط هم نیست.
اگر همین یک مشکل را حل کنیم، خدمت بزرگی به جامعه کردهایم. باید ارتباط فرد و جامعه چنان نزدیک به هم باشد تا میان وضعیت فردی او با حضور اجتماعی او گسلی تا این حد عمیق به وجود نیاید.
منبع: اعتماد
انتهای پیام