فساد در سایه قدرت؛ خبرنگاری که مبارزه با فساد را به جرم بدل کرده است
هادی کساییزاده، روزنامهنگاری که با افشای فساد، رانت و بیعدالتیها نام خود را به عنوان یک فعال عدالتخواه ثبت کرده، اکنون با بیش از ۲۰۰ شکایت و ۵۰۰ احضار، نمادی از فشار بر رسانههای مستقل در ایران شده است. این گزارش به بررسی اتهامات، فشارها و نقش نهادهای دولتی در سرکوب آزادی بیان میپردازد.
فساد، جرم یا مبارزه با آن؟ کساییزاده میگوید: «آنقدر فساد زیاد شده که کار خوب کردن جرم محسوب میشود.» او با اشاره به دخالت برخی بازپرسها در حمایت از متهمان فساد، تاکید دارد که فضای دادسراها به گونهای است که ورود خبرنگاران به آنجا به معنای محکومیت قطعی است. اما این روند تنها محدود به دادسرا نیست؛ شکایتهای واهی از سوی مسئولان، پروندهسازی توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و فشارهای هیات نظارت بر مطبوعات نیز بر این ماجرا دامن زده است.
جلادان رسانه و آزادی بیان
کساییزاده در سخنانش، هیات نظارت بر مطبوعات را «جلادان رسانه و آزادی بیان» مینامد و مدعی است که این نهادها به جای حمایت از خبرنگاران، مسیر پروندهسازی و ابطال مجوزهای آنها را تسهیل میکنند. او در این میان به پرونده شخصی خود اشاره دارد که توسط این نهادها با هدف حذف وی پیش برده شده است.
افشای فساد یا قربانی کردن خبرنگاران؟
کساییزاده به نمونههایی از فساد در شرکت مس و شهرداری تهران اشاره میکند. وی میگوید مدیرعامل سابق شرکت مس، افشای فساد این شرکت را دلیل برکناری خود میداند و در پاسخ به این افشاگریها، با فحاشی و شکایت علیه او پروندهسازی کرده است. در مثالی دیگر، به ادعای فروش پست در شهرداری تهران پرداخته و تاکید دارد که حتی اعضای شورای شهر نیز این موضوع را رد نکردهاند. اما نتیجه، قربانی شدن او و تلاش برای حفظ منافع سیاسی برخی مدیران بوده است.
بدنهای سیاه در سایه سکوت مسئولان ارشد
با وجود گزارشهای مکرر کساییزاده درباره فساد، وی از سکوت مسئولان ارشد انتقاد کرده و معتقد است که نه تنها هیچ اقدامی در این راستا انجام نمیشود، بلکه اذیت، آزار و پروندهسازی نصیب او میشود. او این شرایط را «سراسر فساد، رانت و سیاهی» توصیف کرده و میگوید امیدی به معجزهای برای تغییر ندارد.
مبارزه با فساد یا شکنجه روحی و جسمی؟
شکنجههای روحی و جسمی که به گفته کساییزاده بر او تحمیل شده، باعث شده تنها «بدنی مرده» از او باقی بماند. وی معتقد است فشارهای وارده بر خبرنگاران مبارزه با فساد، نشانهای از عمق فساد در ساختارهای سیاسی و اداری است.
کساییزاده، با بیش از ۲۰۰ شکایت و ۵۰۰ احضار، نماد فشار بر خبرنگاران عدالتخواه است. او در پایان تنها خواسته خود را از خداوند اینگونه بیان میکند: «از خدا میخواهم مسئولان فاسد جمهوری اسلامی ایران را رسوا کند و به مسئولان سالم توان دهد تا این انگلها را از بین ببرند.» این سخنان تلخ، تصویری از جامعهای است که در آن مبارزه با فساد نه تنها تقدیر نمیشود، بلکه به مجازاتی سنگین تبدیل میشود.
فساد به جای عدالت؛ سیستم قضایی در چالش پاسخگویی
یکی از محورهای اصلی سخنان کساییزاده، انتقاد شدید از سیستم قضایی است. وی به صراحت میگوید که برخی از بازپرسها به جای حمایت از عدالت و شفافیت، به حمایت از فاسدان روی آوردهاند. او با اشاره به پروندههای متعددش، تاکید میکند که سیستم قضایی به جای بررسی گزارشهای فساد، خبرنگارانی مانند او را هدف قرار داده و آنها را به محاکمه میکشاند. این شرایط به گفته او، نه تنها عدالت را زیر سؤال میبرد، بلکه اعتماد عمومی به سیستم قضایی را نیز به شدت تضعیف کرده است.
رسانهها؛ قربانیان بیصدا در جنگ قدرت
کساییزاده، فشارها بر رسانههای مستقل را بخشی از یک پروژه بزرگتر برای حذف صداهای مخالف میداند. او به نقش وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و هیات نظارت بر مطبوعات در این روند اشاره میکند و میگوید که این نهادها به جای تسهیل فعالیت رسانهها، با استفاده از ابزارهای قانونی، آنها را هدف قرار میدهند. کساییزاده این نهادها را “دستپخت سیاستمداران برای خاموش کردن آزادی بیان” توصیف میکند.
وقتی افشاگری به تهدیدی برای ساختار قدرت تبدیل میشود
یکی از مثالهای مهمی که کساییزاده به آن اشاره دارد، افشای فساد در شهرداری تهران است. او با ارائه مدارک متعدد، به ادعای فروش پست در این نهاد پرداخته و تاکید دارد که حتی برخی اعضای شورای شهر نیز به این موضوع اذعان داشتهاند. با این حال، به جای پیگیری قانونی این تخلفات، فشارها بر وی افزایش یافته و او را «قربانی سیاسی» معرفی کردهاند.
ناامیدی از تغییر در ساختارهای فاسد
هادی کساییزاده در بخش دیگری از سخنانش، با لحن تلخ و ناامیدانهای تاکید میکند که هیچ معجزهای برای بهبود وضعیت وجود ندارد. او وضعیت فعلی را نتیجه سیطره فساد و رانت بر تمامی لایههای ساختاری کشور میداند و میگوید که “سیاهی بدنه” به حدی گسترده است که امکان اصلاح آن از درون را به شدت کاهش داده است.
درخواست از خداوند برای پایان دادن به فساد
این روزنامهنگار در پایان سخنانش از خداوند درخواست میکند که مسئولان فاسد را رسوا کند و به مسئولان سالم توانایی دهد تا «انگلها» را از میان بردارند. او میگوید که در این مسیر، آنقدر تحت فشار و آزار قرار گرفته که دیگر توانی برای ادامه مبارزه ندارد و تنها جسمی خسته و روحی زخمی از او باقی مانده است.
سرنوشت رسانه در ایران، راهی به سوی خاموشی؟
ماجرای هادی کساییزاده، فراتر از یک تجربه شخصی است؛ این روایت، تصویری از وضعیتی است که در آن مبارزه با فساد به جرم تبدیل شده و افشاگران به جای تشویق، مورد تعقیب قرار میگیرند. این داستان، بازتابی از مشکلات عمیق ساختاری در نظام سیاسی، قضایی و رسانهای کشور است که نیازمند پاسخی جدی و فوری از سوی مسئولان و مردم است. آیا روزی خواهد رسید که عدالت جایگزین فساد شود و رسانهها به جای تهدید، فرصتی برای اصلاح ساختارها باشند؟
انتهای پیام