زنگ خاموشی دولت؛ خاموشی در آستانه فراگیر شدن خطر در کمین تولید و زندگی روزمره مردم

دولت به‌جای اقدامات پایدار برای کاهش مصرف سوخت آلاینده، با عدم برنامه‌ریزی صحیح برای ذخایر انرژی و ایجاد دوگانۀ جدید «خاموشی یا تنفس سم»، کشور را در آستانه بحرانی بزرگ قرار داده است.

بیش از ۸۰ درصد از ذخایر گازوئیل در ۱۸ نیروگاه گازی و سیکل ترکیبی ایران خالی شده است. این یعنی ۱۰.۵ هزار مگاوات از ظرفیت تولید برق کشور، که نیاز ضروری ۱۹ میلیون نفر را در بخش‌های خانگی، صنعتی، کشاورزی و تجاری تأمین می‌کند، در آستانه خاموشی قرار دارد. امروز با انتشار جداول خاموشی در استان‌های مختلف، زنگ خطر خاموشی‌های گسترده به گوش مردم و صنایع کشور رسیده است. این در حالی است که سخنگوی دولت علت این خاموشی‌ها را ممنوعیت استفاده از سوخت مازوت در تنها سه نیروگاه اعلام کرده است، نیروگاه‌هایی که در بیشترین سطح تولید خود کمتر از ۵ درصد از برق شبکه را تأمین می‌کنند. این سخنان، بیش از پیش مردم را متوجه سیاست‌های دوگانه و اقدامات ناکافی دولت می‌کند که به‌جای تلاش برای پایدارسازی سوخت نیروگاه‌ها، به دنبال ایجاد توجیهی برای ناکارآمدی‌های خود است.

نقش کمبود ذخایر در بحران خاموشی

بنابر اظهارات معاون سابق رئیس‌جمهور، اگر ذخیره‌سازی سوخت مایع به شکل کافی و منظم انجام می‌شد، از خاموشی برنامه‌ریزی شده جلوگیری به عمل می‌آمد. این موضوع، نشان‌دهنده عدم برنامه‌ریزی صحیح و کوتاه‌مدت دولت در تأمین سوخت نیروگاه‌ها و همچنین عدم توجه به نیازهای حیاتی کشور است. تجربه سال ۱۴۰۰ نشان می‌دهد که با برنامه‌ریزی منظم و افزایش ذخایر سوخت نیروگاهی از ۱.۷ به ۲.۸ میلیارد لیتر، امکان کاهش ۶۰ درصدی مصرف مازوت نسبت به دهه ۹۰ فراهم شد و خاموشی‌های خانگی به حداقل رسید. اما در سال جاری با کاهش ذخایر از ۱.۸ میلیارد لیتر در ابتدای شهریور به ۱.۲ میلیارد لیتر در آبان‌ماه، به نظر می‌رسد دولت سیاست دیگری را در پیش گرفته است که با بحران خاموشی و آلودگی هوا همراه خواهد بود.

دوگانه‌سازی به جای دوگانه‌سوزی

سیاست‌ دولت در سال جاری بر دوگانه‌ای تمرکز دارد که حق انتخاب میان تنفس در هوای آلوده یا تحمل خاموشی‌های گسترده را پیش روی مردم قرار می‌دهد. این دوگانه‌سازی نه تنها نشان از بی‌توجهی به نیازهای مردم دارد، بلکه حکایت از ناتوانی دولت در مدیریت منابع و پیشگیری از بحران‌های انرژی دارد. سیاستی که بر خلاف وعده‌های اولیه، به جای «دوگانه‌سوزی» نیروگاه‌ها، به سمت ایجاد دوگانۀ تهدیدآمیز «تنفس سم یا خاموشی» رفته است.

در این میان، سوال مهم این است که چرا با وجود هشدارها در سال‌های گذشته، دولت در تأمین و ذخیره‌سازی سوخت نیروگاه‌ها ناکام مانده است؟ چرا از تجربه موفق سال‌های گذشته برای حفظ ذخایر سوختی بهره‌برداری نشده و تنها به توجیهاتی مانند ممنوعیت مصرف مازوت در سه نیروگاه اشاره می‌شود؟ آیا این تصمیم‌گیری‌ها بیانگر کم‌توجهی دولت به مسئولیت‌های خود در تأمین انرژی پایدار و جلوگیری از بحران‌های اجتماعی و اقتصادی است؟

پیامدهای خاموشی؛ از زندگی روزمره مردم تا تولید ملی

خاموشی‌های برنامه‌ریزی شده نه تنها به زندگی روزمره مردم لطمه می‌زند، بلکه صنایع و بخش‌های حیاتی اقتصاد را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد. این امر می‌تواند به افزایش بیکاری، کاهش تولید و حتی تورم بینجامد و ضربات اقتصادی جبران‌ناپذیری بر کشور وارد کند. کاهش تولید برق همچنین موجب وابستگی بیشتر به سوخت‌های فسیلی آلاینده و افزایش آلودگی هوا می‌شود؛ موضوعی که پیامدهای زیست‌محیطی و بهداشتی جبران‌ناپذیری دارد و حیات مردم به‌ویژه در کلان‌شهرها را به مخاطره می‌اندازد.

در نهایت، به نظر می‌رسد که دولت به جای پیگیری و اجرای سیاست‌های پایدار و برنامه‌ریزی مناسب برای جلوگیری از بحران، به دنبال سیاست‌گذاری‌های مقطعی و ارائه توضیحات نادرست برای فرافکنی است. نیاز امروز کشور، به جای ایجاد دوگانه‌های ساختگی و تهدیدآمیز، نیازمند سیاست‌های مؤثر و واقعی در راستای پایداری انرژی و حفاظت از محیط زیست است تا مردم ناگزیر به انتخاب میان خاموشی و آلودگی نباشند.

انتهای پیام

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا