سازمانهای مردمنهاد، آری یا نه؟
سالهاست این طیف از فعالین اجتماعی با دو خصوصیت غیرسیاسی و غیرانتفاعی، همواره در معرض ایجاد محدودیتهایی قرار داشتهاند که چرایی آن، همواره سوال بزرگ این طیف از جامعه به عنوان پایهایترین سازمانهای جامعه و تجلی تشکلیابی مردم، از سیاستگذاران کشور بوده است.
مخالفتها با این حوزه فعالیت سازمانیافته مردم، همواره به لایههای سخت نظام و حوزههای امنیتی نسبت داده میشود و تلاش سازمانهای مردمنهاد برای تعامل با این حوزه با هدف کمک به تغییر این دیدگاهها، همواره با بنبستی مواجه شده است که ناشی از دستورات فرای این تعاملات بوده است.
این مخالفتها با متشکل شدن مردم در حوزه اجتماعی، آنچنان عمق پیدا کرده است که پرچمداران این نگاه ضد توسعه اجتماعی، به خود اجازه دادهاند در پیشنویس قانون تشکلهای اجتماعی به دنبال ممنوع کردن نقد حاکمیت توسط تشکلهای مردمی باشند.
این در حالی است که توسعه تشکلهای اجتماعی، کلید توسعه اجتماعی و توسعه اجتماعی، پیشنیاز توسعه سیاسی کشور است.
نکات آقای پورمحمدی، در خلال مناظرههای تلویزیونی نامزدها در رابطه با سازمانهای مردمنهاد، فتح باب خوبی برای پرداختن به این مقوله و بررسی نظرات نامزدها در مرحله دوم انتخابات است و شما نامزدهای راهیافته به این مرحله، که در طول سالهای گذشته، چه در کسوت عضویت در شورای امنیت ملی و چه نمایندگی مجلس شورای اسلامی، جایگاه اثرگذار و برجستهای را در سطح سیاستگذاری در اختیار داشتهاید، طبیعی است که در معرض این سوال صریح و بنیادین قرار داشته باشید که «سازمانهای مردمنهاد؛ آری یا نه؟»
ناگفته پیداست در جامعهای که فعالیت موسسات خیریه به مفهوم یاریرسان مردم و ارائهدهنده خدمت به آنان گستردهتر باشد، در دل خود یک حقیقت غیر قابل انکار دارد و آنهم وجود بیعدالتی در جامعه است.
اساسا رشد موسسات خیریهای که برای تامین کمکهای معیشتی، بهداشتی، درمانی و... تشکیل میشوند، بر بستر سیاستگذاریهایی است که نتیجه آن فقر و گرفتاری برای مردم است.
وقتی معیشت اولیه مردم توسط حکمرانان تامین نمیشود، ضرورت وجودی خیریهها درک میشود.
وقتی حق مردم بر سلامت، توسط حکمرانان تامین نمیشود، مداخله خیریهها آغاز میشود.
وقتی بچههای مردم شریف ایران در مدرسه کپری درس میخوانند، مداخله خیرین مدرسهساز آغاز میشود که معادل بودجه آموزش و پرورش مدرسه میسازند و مورد تکریم جامعه قرار میگیرند.
این تکریم در دل خود اعتراضی خاموش بر بیعدالتی ناشی از حکمرانی غلط را دارد که کمتر بیان میشود.
این در حالی است که تشکلهای مردمی و سازمانهای مردمنهاد، مطالبه حق مردم از حکمرانان را در دستور کار قرار میدهند. این فعالیتها در مسیر خیر عمومی است. نه انقلاب است نه نارنجی است.
شما دو نامزد محترم، که قاعدتا دو تبار فکری متفاوت را نمایندگی میکنید، لازم است نسبت خود را با نگاههایی که تشکلهای مردمنهاد در طول سه دهه اخیر با تمام وجود تجربه کردهاند، مشخص کنید.
هم مدعیان نزدیکی به تفکر شهید رئیسی که همگی شاهد ترویج مطالبهگری از سوی ایشان در زمانیکه تصدی ریاست قوه قضائیه را داشتند و سند مهمی برای مشارکت با تشکلها به یادگار گذاشتند باید پاسخ دهند که چرا با همین نگاه هم غریبهاند و حرفی برای گفتن در این حوزه ندارند و هم مدعیان تحول و توسعه باید نسبت خود را با اصل بنیادین فعالیت تشکلهای مردمنهاد مشخص کنند.
هرچند نقطه نظرات آقای دکتر پزشکیان در این حوزهها، برای فعالان اجتماعی، شناختهشدهتر است، اما ایشان نیز در این روزها، جز دو سه فراز که در پاسخ به سؤالات خبرنگاران و فعالان اجتماعی مطرح کردند، اظهارنظر مشخصی نداشته است.
کاندیداهای پیروز در دور اول انتخابات ریاست جمهوری
تردید نداریم شما از ما بهتر میدانید که محدود کردن فعالیت تشکلهای مردمی به امور خیریه و فعالیتهای صرفا داوطلبانه و خیرخواهانه، علیرغم ارزشمند بودن نتایج فعالیتهای این حوزهها برای مرهم نهادن بر درد مردم، اساسا مانع توسعه اجتماعی کشور و محدود نمودن گفتمان نقد عملکرد حکمرانانی است که متاسفانه حکمروایی نمیکنند و حتی دانشکده حکمرانی که تاسیس میکنند فاقد صفت حداقلی خوب و حداکثری متعالی است.
مشتاق شنیدن نقطه نظرات شفاف شما هستیم.
با تجدید احترام
جمعی از سازمان های مردم نهاد
انتهای