خانه منشورالملک اشانتیون بود!

چقدر اهل محله خوشحال بودند. کمتر کسی خبر داشت که چنین عمارت زیبایی برِ خیابان فخرآباد جا خوش کرده است. شاید شصت هفتاد سال پیش در حیاط جلویی، دو خانه بزرگ ساخته بودند و در حیاط پشتی خانه‌ای دیگر. شهرداری هر سه را خرید، خراب کرد و ناگهان عمارتی که قبلا فقط شیروانی‌اش معلوم بود، ظاهر شد. واقعا حیف نبود این همه شکوه و زیبایی از نظرها پنهان بماند؟ مرمتش کردند و در حیاطش حوض و باغچه ساختند و درخت و شمشاد و گل کاشتند و نیمکت چیدند.

حمیدرضا حسینی: طبقه بالای عمارت به دفتر مدیریت بافت تاریخی شهرداری منطقه دوازده اختصاص پیدا کرد. طبقه پایین، موزه و گالری شد و در زیرزمین، کتابخانه و فیلم‌خانه‌ای جمع و جور درست کردند. سمت راستِ عمارت هم سفره‌خانه شد. خلاصه، خانه منشورالملک شد چشم و چراغ محله فخرآباد.

البته وقتی جایی در چشم باشد، حکما چشم می‌خورد و از ما بهترانی پیدا می‌شوند که طالبش باشند و کسی نتواند دست رد به سینه‌شان بزند. شنیده شد که چند مداح معروف به دفتر قالیباف رفته و گفته بودند: حالا که هنرمندان و خوشنویسان و سینماگران و اندیشمندان جوان و فلان و بهمان خانه دارند، چرا ما نداشته باشیم؟ شهردار هم نکرده بود که بگوید: آقاجان! آن‌ها که خانه دارند، فقط همان خانه را دارند. شما که کل مملکت را در اختیار دارید، خانه می‌خواهید چه‌کار؟! فی‌المجلس پیشکش کرده بود خدمت‌شان.

دفتر و گالری و موزه و کتابخانه و فیلم‌خانه و کافه را که همه با پول ملت درست شده بود، جمع کردند و عمارت را سپردند به حضرات. فقط جهت خالی نبودن عریضه، شرط کردند که حیاط برای استفاده مردم باز باشد. و چون از قدیم گفته‌اند که «به روی باز کسی می‌روند نه درِ باز»، در را نیمه‌باز گذاشتند و رو تُرُش کردند که: تو چرا با اسکوتر آمده‌ای؟ تو چرا بدحجابی؟ تو چرا عکس می‌اندازی؟ تو چرا شلوارک پوشیده‌ای؟ تو چرا دوچرخه‌ات را این‌جا بسته‌ای؟ و…

حالا نه این‌که فکر کنید چون تابلو زده‌اند: «خانه مداحان اهل‌البیت» واقعا کار خاصی برای اهل بیت می‌کنند و مثلا محرم و صفر یا ایام فاطمیه، مجلس روضه‌ ترتیب می‌دهند یا شب قدر دعایی می‌خوانند و قرآنی سر می‌گیرند. اتفاقا خانه مداحان در چنین ایام و لیالی، سوت و کورتر از همیشه است.

آخرین شاهکارشان، ساخت مقبره درست جلوی درِ حیاط است تا رهگذران از تماشای منظره آن عمارت دلگشا محروم شوند. (این مرحله حتی در زمان قالیباف هم قفل بود.) کجای کاریم ما؟! مملکت مالِ این‌هاست. خانه منشورالملک حکم اشانتیونی را دارد که روی خرید کلی تقدیم حضور می‌شود!

پی‌نوشت:
به اشتباه چنین گفته شده که خانه مورد گفت‌وگو متعلق به بانو فخرالدوله، دختر مظفرالدین‌شاه قاجار و مادر دکتر علی امینی بوده است. چنین نیست. خانواده امینی تعلق این خانه به فخرالدوله را رد کرده‌اند. زنده‌یاد سیدعبدالله انوار آن را خانه شخصی به‌نام منشورالملک می‌دانست که در دوره دبیرستان با پسرهایش رفیق بود و گاه برای درس خواندن به آن‌جا می‌رفت.

انتهای پیام

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا