آقای رئیس جمهور: این صدای مردم است
غلامعباس شمسالدینی
آقای رئیس جمهور: اینجا هرمزگان است همان استانی که زرخیز، قطب اقتصاد، قطب تجارت و چندی است قطب صنعت هم لقب دارد. اینجا دروازه ورود ایران به کشورهای حاشیه خلیج فارس و از طریق تنگه هرمز به بازارهای جهانی در آسیا، آمریکا و اروپای غربی اتصال میدهد. اما همینجا فقر لبخند کثیف پیروزی سر میدهد، همینجا عرق شرم بر پیشانی بسیاری از نان آوران مینشیند.
حضور کارگزاران نظام در استانها، فرصتی است که متولیان صدای مردم را شنیده و برای تصمیم سازیها خواست به حق مردم را در قالب مصوبات محقق کنند. خواستههایی که در این مجال مطرح میشود حاصل ماهها و گاهاً سالها فریادی است که شاید ارادهای برای شنیدن نبوده و یا شاید، عمداً پنبه در گوش کرده تا خیالشان از نقد و نظر راحت باشد و شیرینی سفر در پستوی فریاد قرار نگیرد.
به رسم ادب و مهمان نوازی هرمزگانیها خوش آمد عرض کرده و از باب رسالت مطبوعاتی کمی درد دل میکنم.
آقای رئیس جمهور:
اینجا هرمزگان است همان استانی که زرخیز، قطب اقتصاد، قطب تجارت و چندی است قطب صنعت هم لقب دارد. اینجا دروازه ورود ایران به کشورهای حاشیه خلیج فارس و از طریق تنگه هرمز به بازارهای جهانی در آسیا، آمریکا و اروپای غربی محسوب میشود.
اما همینجا فقر لبخند کثیف پیروزی سر میدهد، همینجا عرق شرم بر پیشانی بسیاری از نان آوران مینشیند. همینجا به سرعت به سمت آلودهترین استان ایران در حرکت است. همینجا فروچالهها وحشت را قرین خواب روستا نشینان و شهرنشینان حوزه شرقی کرده است.
همین نقطه، در اثر تصادفات ناشی از راههای غیر استاندارد، کودک و جوان تا پیر آسمانی شده و داغشان بر دل نشسته است. دقیقاً در همین هرمزگان در بسیاری از شاخصها مانند تختهای بیمارستانی، تجهیزات پزشکی، فضای ورزشی، بیکاری، درآمد سرانه با میانگین کشور فاصله عمیق دارد.
آقای رئیس جمهور:
اینجا هرمزگان است دارای تاریخی که بازرگانی و تجارت با موجودیتش پیوند عمیق دارد اما قوانین یک بام و دو هوا در اختصاص ته لنجی، بازارچههای ملوانی، جابجایی کالاهای ملوانی در درون استان، تردد خودروهای مناطق آزاد در سایر شهرستانهای هرمزگان معلق مانده است.
فراموش نکنیم چند سالی است صنعتی شدهایم. از این صنعتی شدن حتی برای کارگر خدماتی شدن در صنایع، باید هفت خوان رستم را طی کرده شاید مدیران دلشان به رحم آید و یک از صد متقاضی را پذیرش کنند. در هیئت مدیره و مدیریت عالی صنایع، انگار هرمزگانی خط قرمز شده است. ولی آنچه از برکت صنعت عاید گردید، آلودگی است. ریههای مردم بندرعباس، بندرخمیر، قشم و هرمز به آرزوی صبحی بهاری و پاک لحظه شماری میکنند. جالبتر اینکه محیط زیستمان نه نیروی کافی دارد و نه تجهیزاتش توان تشخیص خطای آلوده کنندگان هوا و نه قانون هوای پاک، صنایع را تسلیم تهیه تجهیزات تشخیص و کاهنده آلودگی کرده است.
آقای رئیس جمهور:
هرمزگان آب ندارد، دشتهای حاصلخیزش دهان باز میکنند و هر جنبدهای را میبلعند، آبخوانها سالهاست یائسه شده و قدرت زایش ندارند. سدی به نام استقلال ساخته بودند شاید آب را برای شرب بخش اعظم جمعیت ساکن و رونق کشاورزی ذخیره کند.
حالا استان همجوار کرمان آب رودخانه کندر را که سرچشمه رودخانه رودان و منبع اصلی سد استقلال است به سمت شهرستانهای تابعه خود هدایت کردهاند. بیخیال حقابه و طبیعت و محیط زیست، میخواهند به بهای تأمین آب مناطقشان، زنگ پایان زیست، زنگ پایان حیات را در شرق هرمزگان و البته بخشی از مرکز استان به صدا درآورند.
آقای رئیس جمهور:
ای کاش در سفرهای استانی بیگزینش میشد صدای مردم این خطه را با همان سادگی و خلوصی که در وجود مردمانش نهفته است بازگو کرد.
میدانم اگر در صف باشم چنین فرصتی برای گفتن مهیا نمیشود. اعتراضی هم نیست به هرحال باید به برخی قواعد و ملاحظات گردن نهاد. اما نگاهی به دریافت مالیات از استان هرمزگان، درآمدهای ناشی از فعالیتهای اقتصادی، صنعتی، تجاری، قضایی و انتظامی خیلی شفاف نشان میدهد که در جمع ۵ استان درآمدزای کشور برای دولت هستیم.
میگفتند هرمزگان، با درآمدهایش ۸ استان را میتواند اداره کند. حالا سهم ما از این همه درآمد چقدر است؟ سهم ما از عوارض آلایندگی پارس جنوبی چه رقمی است، سهم ما از ایفای مسئولیتهای اجتماعی بنگاههای صنعتی و تجاری چند همت است؟
راستی آلایندگیهای جزیره سیری به کدام استان تخصیص مییابد؟ سهم ما از بودجه و اعتبارات کشور چه میزان محاسبه میشود؟ چه سهمی از درآمدهای ناشی از جرایمی چون مواد مخدر، قاچاق، اموال تملیکی، جریمههای تعزیراتی، درآمدهای گمرکی و بندری و … به هرمزگان میرسد؟
آقای رئیس جمهور:
اینجا هرمزگان است همین جایی که دو مرتبه تشریف فرما شدید و نمایندگان جنابعالی و دولت محترم میگویند فرامین عالیجناب در قالب مصوبات و دستور اجرا شده است. باشد ما هم حرفی نداریم اما ای کاش کسی پیدا میشد اثر مصوبات بر زندگی مردم را برای ما عوام الناس شرح میداد.
می گویند فقط ۵ مصوبه حدود ۲۰ درصد یا کمتر اجرایی نشده و مابقی عملیاتی شدهاند. ما که سوادش را نداریم. اینجا ما را به اتهام قاچاق سوخت در گرمای ۵۰ درجه ۵۰ لیتر بنزین جریمه میکنند، (کاهش ۵۰ لیتری بنزین آزاد از کارتهای سوخت) ساعتها در صف بنزین هستیم و راستی کدینگ اگر نباشد در شهرستان همجوار سوخت مورد نیاز مردم داده نمیشود. از کدینگ چیزی نمیدانیم. بنزین میخواهیم که در سفر، گرمای ۵۰ درجه سکتهمان ندهد. همین.
عذرخواهم از این همه حرف (دردِ دل) دردها زیاد است خیلی چیزها ناگفته ماند. از آلودگی دریا، جاروی صید ترال، ورود فاضلاب به خلیج همیشه فارس، وضعیت فرهنگ و هنر و رسانه در استان مرزی، شیلات، کشاورزی، ورزش و …
اینجا می گویند چند هزار پروژه نیمه تمام داریم که دهها هزار میلیارد تومان میارزند اما دیگر کارایی ندارند و تکمیل آنها نتیجهای برای جامعه ندارد. یعنی این همه هزار میلیارد تومانی که خرج شده باید دود شده و هوا رود؟ نباید آنهایی که کلنگ به دست این پروژهها را آغاز کردند، به اتهام حیف و میل بیت المال به قانون سپرده شوند؟.
اینجا نان با نام چربتر است و ما عوام الناس سفرهمان رو به افول میرود.
عذرخواهم، منظور من را بد برداشت نکنید، آخر اینجا زرخیز، قطب اقتصاد، قطب تجارت و چندی است قطب صنعت هم لقب دارد.
انتهای پیام