اینجا «نفت» است، بهشت مدیران کوتوله‌ نفتی! قلع و قمع یاران طلایی «اوجی»، از «حسین شیوا» تا «محمدصادق عظیمی‌فر»/ عصای دست «جواد اوجی» هم مصادره شد!

محمدعلی زمان خانی: سوم شهریور ۱۴۰۰ «جواد اوجی» که وزیر نفت شد، بدون سر و صدا از هیات‌مدیره «نفت مناطق مرکزی» استعفا داد و اولین نشست خصوصی با مقام عالی وزارت، استعفایش را به‌عنوان دستیار وزیر نفت را تقدیم کرد اما «اوجی» که می‌دانست که چه خواب‌هایی برای جامعه مدیران «متخصص» صنعت نفت دیده‌اند با آن استعفا مخالفت کرد.

ماه‌های ابتدایی فعالیتش در دفتر «اوجی» به عنوان دستیار ویژه وزیر نفت، خیلی جدی گرفته نشد و در نشست‌های رسمی و غیر رسمی از «او» به عنوان تحصیل دار و کیف‌کش مقام عالی وزارت یاد می‌کردند اما با گذشت زمان همان طوری که آب از دل سنگ هم راهش پیدا می‌کند، هوش و نبوغ این جوان نخبه «اوجی» را هم جذب کرد. کمی که بیشتر گذشت اوضاع تغییر کرد دستیار جوان «وزیر نفت» به مشاوری امین و قابل اعتماد «اوجی» تبدیل شد و آن مدیرکل وارداتی، غیر نفتی و تحمیلی نقش تحصیل‌دار و کارتبل‌کش دفتر مقام عالی وزارت را بازی کرد و در سفرها هم مسئولیت حمل کیف وزیر نفت را برعهده گرفت.

یک قمارباز کهنه‌کار می‌گفت: «نگران نباشید، دیر یا زود دست همه رو می‌شود» و با گذشت زمان «محمدصادق عظیمی‌فر» همان جوان نخبه و بی‌حاشیه به دست راست «جواد اوجی» تبدیل شد و البته دست خیلی از کوتوله‌های بی‌سواد نفتی هم رو شد اما حتما سوال می‌کنید چرا «محمدصادق عظیمی‌فر» هم برای وزیر سابق نفت و هم برای وزیر فعلی نفت که دو نگاه کاملا متفاوت به مقوله تولید و توسعه دارند یک عصای دست تمام نشدنی بود.

بزرگترین ضعف امروز زنجیره تولید و توسعه در صنعت نفت از بالادستی تا میا‌ن‌دست و پائین‌دستی، مدیریت استراتژیک «برنامه‌ریزی» است و دست بر قضا مهمترین برگ برنده «محمد صادق» هوش سرشار در حوزه برنامه‌ریزی استراتژیک‌ست.

در وزارت «اوجی» هم که سطح مدیریت چندین و چند رتبه تنزل یافته بود و بسیاری از قاریان، مداحان، روسای سابق بسیج و… در این دوران فرصت طلایی مدیریت در بالاترین سطح به آنها هدیه شده بود «عظیمی‌فر» نه تنها در حوزه برنامه‌ریزی و تدوین استراتژی تبحر داشت که حتی در رتق و فتق فعالیت‌های روزمره وزارت نفت از سوخت‌رسانی زمستانی تا تعمیرات تابستانی حرف اول را می‌زد.

اگر بخواهم درباره این «نخبه جوان» مستندتر صحبت کنم باید به نقش آفرینی «او» به‌عنوان رئیس هیات‌مدیره «پتروپارس» اشاره کنم که در دوره مدیریت کوتاهی با کمک «فرخ علیخانی» موفق شد فاز ۱۱ پارس جنوبی را از بن‌بست توسعه خارج کند و نگاهی به پیشرفت طرح‌های روی زمین مانده پتروپارس مثل توسعه میدان گازی بلال، کارخانه فرآورشی آزادگان جنوبی، ساخت پلی‌اتیلن دهدشت، طرح‌های نفتی ونزوئلا و حتی توسعه فاز یک بلوک فرزاد همگی به این واقعیت غیرقابل کتمان شهادت می‌دهند که همه این طرح‌ها در وضعیت بلاتکلیف بسیاری از پروژه‌های روی زمین مانده که یک قلم آن فشارافزایی پارس جنوبی ست، از کمای توسعه خارج شده‌اند.

بعد از پائین کشیدن «حسین شیوا» از مدیریت «ملی نفتکش» به‌عنوان یکی از بازوهای کلیدی وزارت «جواد اوجی»، «محمدصادق عظیمی فر» هم رفت تا مدیران کوتوله صنعت نفت نفس راحتی بکشند حق هم داشتند چه «شیوا» و چه «عظیمی‌فر» و چه در آینده «فرخ علیخانی» و «شجاع‌الدین بازرگانی» در قلمروی عریض الطویل کوتوله‌های نفتی وصله‌هایی ناجور هستند. می‌گویند «ظالم» همیشه برنده است اما اعتقاد دارم به زودی ورق ظلمی‌که به مدیران متخصص صنعت نفت در این دوره «وزارت» شد، برمی‌گردد، این ظلم ماندنی نیست…

انتهای پیام

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا