حکایت «پرونده‌سازی» برای یک خبرنگار در دادگاه به جرم سلفی با یک «گاو»

سید هادی کسایی زاده روزنامه نگار نوشت: سال ۱۳۹۵ بود که از سوی دادستانی تهران علیه من اعلام جرم شد و به دادسرای فرهنگ و رسانه شعبه ۲ احضار شدم. رئیس شعبه بیژن قاسم زاده بود. مردی قوی هیکل و ورزشکار با گوش شکسته و چشمانی خمار که زیاد اهل حرف زدن نبود و بیشتر دوست داشت وقتی وارد اتاقش می شوی برایت فورا قرار مجرمیت صادر کند.

یادم هست آن روز یاشار سلطانی هم با لباس زندان و دستبند نزدیک من در راهرو نشسته بود که با هم خوش و بشی هم کردیم.

نمی‌دانستم دقیقا چه جرمی مرتکب شدم. وقتی وارد اتاق قاضی قاسم زاده شدم برگه‌ای با طرح سؤال روبروی من قرارداد و گفت: پاسخ بده … نوشته بود در صفحه اینستاگرام شخصی شما عکس سلفی با یک گاو منتشر شده و این توهین محسوب می شود!

وقتی از خودم دفاع کردم برگه را برداشت و به اتاق جعفری دولت آبادی دادستان تهران رفت تا کسب تکلیف کند و دوباره بازگشت. این کار چند باری اتفاق افتاد. انگار هماهنگ شده بود تا به هر نحوی شده پرونده سازی علیه من ایجاد شود. بالاخره قرار وثیقه ۵۰ میلیون تومانی صادر کرد. معترض شدم که عکس سلفی با گاو در اینستاگرام ۵۰ میلیون وثیقه می‌خواهد؟ به نوعی چانه زدیم و به ۱۰ میلیون تومان کاهش دادیم.

ماجرای پرونده تا ۴ سال ادامه داشت تا اینکه ۲۵ شهریورماه ۱۳۹۹ این پرونده روی میز قاضی شقاقی شعبه ۶ دادگاه کیفری استان تهران (دادگاه مطبوعات) قرارگرفت و برای دفاع به دادگاه رفتم. با کمال تعجب مشاهده کردم که عزیزان دل ۲۰۰ صفحه پرونده سازی علیه من انجام داده بودند.

*تیتر روزنامه قدس: (قضای برنامه پنجم قضا شد) این گزارش در مورد دستاوردها و ناکامی های قوه قضائیه در اجرای برنامه پنجم توسعه بود که بعنوان خبرنگار قضایی با دقت نوشته بودم. آیا این گزارش جرم است که بازپرس و برخی دشمنان اینجانب بعنوان جرم عکس گرفته و داخل پرونده قرارداده بودند؟

*تیتر روزنامه قدس: (۱۳۰۰ میلیاردتومان بودجه اطاله دادرسی) این گزارش در مورد کمبود بودجه قوه قضائیه است که در این گزارش گفته شده دستگاه قضا نیاز به بودجه ویژه برای ترمیم چالش های قبلی دارد. آیا این گزارش که به نفع دستگاه قضا بود جرم است؟

*تیتر روزنامه قدس: سیاست زدگی در سازمان ثبت اسناد) این گزارش در مورد یک بوم و دو هوای سازمان ثبت در انتخاب و به رسمیت شناختن کانون سردفتران ازدواج و طلاق بود. نقدی در مورد روش کار سازمان ثبت … آیا انتقاد از سازمان ثبت اسناد جرم است؟

جالب اینکه اگر جرم است چرا آن روزها از آقای رئیسی که روزنامه قدس زیر نظر ایشان بود شکایتی نشد؟ معلوم است نوعی بغض در میان بوده است.

*عکس یادگاری با مسئولان قوه قضائیه: آیا عکس یادگاری در نمایشگاه مطبوعات پس از مصاحبه با مسئولان قضایی جرم است؟

*عکس با محسنی اژه ای: آیا آقای محسنی اژه‌ای معاون اول قوه قضائیه یا هر فرد مسئول و چهره ای به خانه خبرنگار یا هر فرد دیگری بیاید یا اینکه در غرفه خبرگزاری باشد یا در دفترکارشان با هم عکس داشته باشیم بعنوان خبرنگار قضایی و حقوقی کشور جرم است؟ آیا سوء استفاده ای از من سر زده است؟ صاحب خانه و ویلا و خودرو هستم؟ مدارکی مبنی بر رانت مشاهده شده است؟ آخر این گه تصوری است که برخی بازجوها و دوستان دارند که خبرنگاری جرم است. مثل این است که تحویلدار بانکی را بازداشت کنند و بگویند شما غلط کردید امروز ۱۰۰۰ میلیارد تومان پول جابجا کردید و تحویل گرفتید. خب شغل او همین است. این پول ها برای او نیست اما با پول سر و کار دارد. ما هم شغلمان خبرنگاری است و با مسئولان عالی کشور مرتبط هستیم اما چیزی عاید حرفه ای ها نمی شود.

*عکس از برگه رای انتخاباتی: بنده در روز انتخابات مجلس یازدهم از حضورم پای صندوق رای و آرایی که به صندوق انداختم عکس گرفته و در صفحه اینستاگرامم گذاشتم. آیا این جرم است؟ نوشتند او یک فعال اصلاح طلب است… اولا بنده فعال اصولگرا یا اصلاح طلب نیستم چون خبرنگاران حرفه ای حق داشتن گرایش سیاسی ندارند و الا فاسد می شوند. دوم اینکه به چه اساسی بازپرس به خود حق می دهد به متهم برچسب بزند در حالی که او روحش خبرندارد. آیا این پرونده سازی نیست؟ اصلا یک فردی اصلاح طلب یا اصولگرا است آیا جرم است؟

*عکس سلفی با گاو: در سفر به شمال کشور با خانواده کنار جاده با یک گاو عکس سلفی گرفتم. آن روزها در حال تدریس آموزش خبرنگاری بودم. به شاگردانم می گفتم خبرنگاری که مصلحت نظام را نمی داند، ایمان ندارد، دین ندارد، تخصص ندارد، سواد ندارد، علم ندارد، علاقه و عشق ندارد گاهی همانند یک گاو مقابل مسئول می نشیند و هرآنچه که او می گوید را یادداشت می کند تا به کارت هدیه و رانتی که می خواهد برسد. زیراین عکس نوشتم: فکر کنید این یک مسئول است (یعنی من) حالا تو از من چه می پرسی؟  (یعنی هیچ حرفی و سوالی برای پرسش نداری چون سوادش را نداری) این هم ابزاری شد برای شکایت آقای بازپرس بیژن قاسمزاده

همراه با ۵۰ تصویر دیگر از صفحه اینستاگرامم که همه را ضمیمه پرونده کرده و بعنوان مدرک جرم ارائه کرده بودند.

پس از دفاع در محضردادگاه لایحه را تقدیم کردم و پس از چند روز حکم برائت برایم صادر شد. امروز بیژن قاسم زاده به ۱۰ سال حبس محکوم شده است و جرم او دریافت رشوه است. آیا این پرونده سازی ها برای قوه قضائیه و نظام هزینه ندارد؟

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا