تخریب آرامگاه مشروطهخواهان کرمان
از طنز تاریخ است یا تلخی آن، ولی آرامگاه کسانی که خود در حفظ آثار تاریخی کرمان و اصفهان کوشش کردند امروز به ویرانه بدل شده است. به کوشش درگاه قلیبیگ مرمت مسجد جامع مظفری کرمان میسر شد و بعدها خلف او یعنی مجدالاسلام کرمانی هم برای تعمیر پل خواجو اصفهان همت گماشت. تخت درگاه قلیبیگ در سال ۱۳۷۹ به شماره ۳۶۳۵ در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده است
به گزارش اشکان نیوز ، مقبره شهدای مشروطه بوم رنگ معتادان شده است / چندی پیش ویدیویی از «تخت درگاه قلی بیگ» یا آن طور که برخی از مردم میگویند تخت دریا قلی بیک کرمان منتشر شد که این بنا را در وضعیت اسفناکی نشان میداد. بخشی از آن توسط عوامل انسانی و بخشی دیگر به دلیل بارندگیهای اخیر آسیب جدی دیده بود. اما بر سر این بنا چه رفته است.
این بنا به مناسبت درگذشت یکی از نوادگان بیرامبیگ افشار به نام درگاه قلی بیگ که از امرای اواخر دوره صفویه و ایلخان افشار کرمان بوده احداث شده است. دکتر باستانی پاریزی در مورد این بنا مینویسد: «درگاه قلی بیگ موقعیت مناسبی در کرمان به دست آورد و قسمتی از سرآسیاب (فرسنگی) را جز املاک خود ساخت و در جوار باغ بیرمآباد در دل کوه ساختمان زیبایی به و جود آورد و در پایین کوه نیز دریاچهای ایجاد نمود و آب قریه سرآسیاب را با مجرایی که در دل سنگ کنده بود ، پایین دریاچه رساند. آثار دریاچه هنوز در کنار تخت باقی است.»
ژنرال سرپرسی مولس ورث سایکس کنسول بریتانیا در کرمان و فرمانده پلیس جنوب در خلال جنگ جهانی نخست نیز در خاطراتش به این بنا اشاره کرده است. به نوشتهی او، علاوه بر این که این بنا مدفن رضاقلیبیگ گماشته ابراهیمخان ظهیرالدوله حاکم کرمان بوده، به منظور دیدهبانی در برابر حملهی افغانها و بلوچها نیز استفاده میشده است. او نیز به دریاچه و مشروب شدن آن توسط رودخانه «بهرام کرد» اشاره کرده است.
احتمالا وجود دریاچه برای انعکاس تصویر بنا در دریاچه بوده است. اما امروزه اثری از این دریاچه نیست. چرا که بیش از یک دهه پیش شهرداری کرمان در حین احداث بزرگراه شرقی شهر، دریاچه را پر کرد و آن را به میدانی لوزیشکل مبدل کرد. همچنین پلههای دستکند مقبره را که در دل کوه کنده شده بودند زیر پلههای جدید مدفون کرد. در آن هنگام به دلیل اهمیت احداث بزرگراه شرقی و بهسازی جنگل قائم، بحث ویرانی مقبره سرگرد محمود سخایی و احداث بزرگراه در کنار این بنای تاریخی به محاق رفت؛ ولی در همان ایام برخی کارشناسان معماری نسبت به لرزشهایی که عبور حجم زیاد خودروها بر این بنا ایجاد میکند، هشدار دادند.
در سال ۹۳ هم مرمت غیراصولی با سیمان روی این بنا و گنبد جبلیه انجام شد که تا حدی به چهره اصیل هر دو بنا ضربه زد. البته تخت درگاه قلی بیگ در طول دوران مختلف چندین بار مرمت شده است. تقریبا از دوره قاجار که همسر محمد اسماعیل خان وکیل الملک، حاکم کرمان اقدام به مرمت این بنا کرد، تا امروز این مرمتها هر از گاهی تکرار شده است. تخت درگاه قلیبیگ در سال ۱۳۷۹ به شماره ۳۶۳۵ در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده است.
اهمیت تخت درگاهقلی بیگ
شاید این بنا ظاهرا یک مقبره با شکوه خانوادگی بر بلندای کوه باشد اما اهمیت آن زمانی دو چندان میشود که بدانیم مدفن دو تن از مشروطهخواهان بزرگ ایران است.
نخست احمد مجدالاسلام کرمانی که یکی از نخستین روزنامهنگاران صاحب سبک ایران و از مورخان مشروطیت است. او که خود از طایفه افشار و نوادگان درگاه قلیبیگ است به سال ۱۲۵۰ ه.ش در کرمان به دنیا آمد. تحصیلات مقدماتی را در مدرسه خاندان افشار و صرف و نحو را نزد ناظمالاسلام کرمانی مشروطهخواه به نام و از بنیانگذاران انجمن مخفی تهران فرا گرفت. احمد پس از فراگیری منطق و اصول، و فقه به دلیل فضای خفقانی که عبدالحمیدمیرزا ناصرالدوله ایجاد کرده بود راهی اصفهان شد. او در آن جا تحصیلاتش را تا درجه اجتهاد تکمیل کرد. او انجمن ترقی (مجمع سری) اصفهان را پایهگذاری کرد و از اصفهانیهای آزادیخواه از جمله سیدجمالالدین واعظ و میرزا سید علی نقیخان سرتیپ برای ورود به انجمن دعوت کرد. هدف انجمن مبارزه با استبداد قجری بود. مجدالاسلام همزمان به اتفاق این افراد و همچنین ملکالمتکلمین «جمعیت ادبی» را پایهگذاری کرد که هدفش فراتر از بحثهای ادبی بود و از دل آن مدرسهای به سبک جدید در اصفهان تاسیس شد که البته به دلیل مخالفت متحجران دیری نپایید و تعطیل شد.
مجدالاسلام از اصفهان به تهران مهاجرت کرد و در بطن حوادث مشروطه قرار گرفت. او در تهران به عضویت انجمن باغ میکده در آمد و همزمان به دعوت ناظمالاسلام کرمانی به انجمن مخفی تهران که اکثریت آن را کرمانیهای مقیم پایتخت تشکیل میدادند دعوت شد. مناسبات مجدالاسلام با دستگاه حکومت سبب شد، آزادیخواهان به او به دیدهی تردید بنگرند. چندین سال روزنامهنگاری و مدیریت روزنامههای ادب، کشکول، محاکمات، ندای وطن، الجمال و دارالامان و نویسندگی در حبلالمتین، پرورش و ثریا نشان داد که او به آزادی و مشروطه باور عمیقی داشت اما چون مانند صور اسرافیل و روحالقدس به شاه هتاکی نمیکرد و یا ندای وطن را در شرایط استبداد صغیر به زیر چاپ برد، برخی از انقلابیون رادیکال او راه به همراهی با دستگاه متهم میکردند. در نهایت همین مساله هم سبب شد که میرزاحسنخان رشیدیه و میرزا آقا اصفهانی، پس از فتح تهران به کلات نادری تبعید شوند.
کارهای او در زمانهای که هنوز روزنامهنگاری رشتهای دانشگاهی نبود در خور توجه است. استفاده از زبان طنز، چاپ کاریکاتور، انتشار رمان برای مجبور کردن خواننده برای خرید روزنامه، چاپ نقاشیها و مکتوبات خوانندگان، و نهایتا نقد زیرکانه دستگاه سلطنت در چارچوب مشروطه از ویژگیهای روزنامهنگاری او است. مجدالاسلام، روزنامه را زبان گویای دولت و ملت میداند: “یکی از خواص و فواید روزنامه این است که جریدهی هر مملکتی ترجمان دولت و زبان ملت میشود. چنان که اگر زمانی پلتیک دولت برای مهمی علاقه گیرد که رعیت فواید و منافع آن را نسنجیده… فهماندن این امر به عموم کشوریان جز به استعانت نشر جراید از محالاتست…”
شاید او نخستین کسی باشد که همزمان با تحولات مشروطیت در نوشتههایش به نقد جدی مشروطهخواهان رادیکال پرداخته است و بارها پیش از به توپ بستن مجلس توسط محمدعلیشاه نسبت به جری کردن شاه هشدار داده است. رادیکالیسمی که بعدها ناظمالاسلام کرمانی هم در تاریخ بیداری ایرانیان به آن اشاره میکند و یکی از دلایل به توپ بستن مجلس توسط عمال شاه میداند. مجدالاسلام حتی اشاره میکرده که مردم کلمات اروپایی را بلغور میکنند اما درک درستی از سیاستورزی و مشروطهخواهی ندارند.
نهایتا مجدالاسلام از کلات به تهران و بعدا دوباره به کرمان برگشت. مدتی رئیس اداره معارف کرمان بود. رویای صادقه، تاریخ مشروطیت، تاریخ انحطاط مجلس، سفرنامه کلات، و شهر خاموشان از مکتوبات او است. وی در شهر خودش هم تا آخر عمر دست از روزنامهنگاری برنداشت و در دارلامان مطلب مینوشت. سرانجام احمد مجدالاسلام در سال ۱۳۰۲ ه.ش درگذشت و پیکرش را در همین تخت درگاه قلیبیگ به خاک سپردند.
آزادیخواه نامی دیگری که در تخت درگاه قلی بیگ مدفون شده، تنها برادر مجدالاسلام، شیخ محمود دبستانی یا به نام جدش محمود درگاهی است. شیخ محمود دبستانی به امین الاسلام هم مشهور بود. وی مدتی هم منصب قضاوت در دادگستری کرمان را بر عهده داشت و در دورههای هفتم تا سیزدهم نماینده کرمان در مجلس شورای ملی بود. او نیز مانند برادرش دستی بر قلم داشت و روزنامهی “نامه فرهنگ” را منتشر میکرد. محمود درگاهی در سال ۱۳۴۴ درگذشت و سنگ قبرش در ضلع شمالی تخت درگاه قلی بیگ است.
نمایش همه
تخریب آرامگاه مشروطهخواهان کرمان
دسته ها نشان ها
وضعیت اسفناک تخت درگاه قلی بیگ
برانوش غفاری
از طنز تاریخ است یا تلخی آن، ولی آرامگاه کسانی که خود در حفظ آثار تاریخی کرمان و اصفهان کوشش کردند امروز به ویرانه بدل شده است. به کوشش درگاه قلیبیگ مرمت مسجد جامع مظفری کرمان میسر شد و بعدها خلف او یعنی مجدالاسلام کرمانی هم برای تعمیر پل خواجو اصفهان همت گماشت.
تخت درگاه قلیبیگ در سال ۱۳۷۹ به شماره ۳۶۳۵ در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده است
مقبره شهدای مشروطه بوم رنگ معتادان شده است
چندی پیش ویدیویی از «تخت درگاه قلی بیگ» یا آن طور که برخی از مردم میگویند تخت دریا قلی بیک کرمان منتشر شد که این بنا را در وضعیت اسفناکی نشان میداد. بخشی از آن توسط عوامل انسانی و بخشی دیگر به دلیل بارندگیهای اخیر آسیب جدی دیده بود. اما بر سر این بنا چه رفته است.
این بنا به مناسبت درگذشت یکی از نوادگان بیرامبیگ افشار به نام درگاه قلی بیگ که از امرای اواخر دوره صفویه و ایلخان افشار کرمان بوده احداث شده است. دکتر باستانی پاریزی در مورد این بنا مینویسد: «درگاه قلی بیگ موقعیت مناسبی در کرمان به دست آورد و قسمتی از سرآسیاب (فرسنگی) را جز املاک خود ساخت و در جوار باغ بیرمآباد در دل کوه ساختمان زیبایی به و جود آورد و در پایین کوه نیز دریاچهای ایجاد نمود و آب قریه سرآسیاب را با مجرایی که در دل سنگ کنده بود ، پایین دریاچه رساند. آثار دریاچه هنوز در کنار تخت باقی است.»
ژنرال سرپرسی مولس ورث سایکس کنسول بریتانیا در کرمان و فرمانده پلیس جنوب در خلال جنگ جهانی نخست نیز در خاطراتش به این بنا اشاره کرده است. به نوشتهی او، علاوه بر این که این بنا مدفن رضاقلیبیگ گماشته ابراهیمخان ظهیرالدوله حاکم کرمان بوده، به منظور دیدهبانی در برابر حملهی افغانها و بلوچها نیز استفاده میشده است. او نیز به دریاچه و مشروب شدن آن توسط رودخانه «بهرام کرد» اشاره کرده است.
احتمالا وجود دریاچه برای انعکاس تصویر بنا در دریاچه بوده است. اما امروزه اثری از این دریاچه نیست. چرا که بیش از یک دهه پیش شهرداری کرمان در حین احداث بزرگراه شرقی شهر، دریاچه را پر کرد و آن را به میدانی لوزیشکل مبدل کرد. همچنین پلههای دستکند مقبره را که در دل کوه کنده شده بودند زیر پلههای جدید مدفون کرد. در آن هنگام به دلیل اهمیت احداث بزرگراه شرقی و بهسازی جنگل قائم، بحث ویرانی مقبره سرگرد محمود سخایی و احداث بزرگراه در کنار این بنای تاریخی به محاق رفت؛ ولی در همان ایام برخی کارشناسان معماری نسبت به لرزشهایی که عبور حجم زیاد خودروها بر این بنا ایجاد میکند، هشدار دادند.
در سال ۹۳ هم مرمت غیراصولی با سیمان روی این بنا و گنبد جبلیه انجام شد که تا حدی به چهره اصیل هر دو بنا ضربه زد. البته تخت درگاه قلی بیگ در طول دوران مختلف چندین بار مرمت شده است. تقریبا از دوره قاجار که همسر محمد اسماعیل خان وکیل الملک، حاکم کرمان اقدام به مرمت این بنا کرد، تا امروز این مرمتها هر از گاهی تکرار شده است. تخت درگاه قلیبیگ در سال ۱۳۷۹ به شماره ۳۶۳۵ در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده است.
اهمیت تخت درگاهقلی بیگ
شاید این بنا ظاهرا یک مقبره با شکوه خانوادگی بر بلندای کوه باشد اما اهمیت آن زمانی دو چندان میشود که بدانیم مدفن دو تن از مشروطهخواهان بزرگ ایران است.
نخست احمد مجدالاسلام کرمانی که یکی از نخستین روزنامهنگاران صاحب سبک ایران و از مورخان مشروطیت است. او که خود از طایفه افشار و نوادگان درگاه قلیبیگ است به سال ۱۲۵۰ ه.ش در کرمان به دنیا آمد. تحصیلات مقدماتی را در مدرسه خاندان افشار و صرف و نحو را نزد ناظمالاسلام کرمانی مشروطهخواه به نام و از بنیانگذاران انجمن مخفی تهران فرا گرفت. احمد پس از فراگیری منطق و اصول، و فقه به دلیل فضای خفقانی که عبدالحمیدمیرزا ناصرالدوله ایجاد کرده بود راهی اصفهان شد. او در آن جا تحصیلاتش را تا درجه اجتهاد تکمیل کرد. او انجمن ترقی (مجمع سری) اصفهان را پایهگذاری کرد و از اصفهانیهای آزادیخواه از جمله سیدجمالالدین واعظ و میرزا سید علی نقیخان سرتیپ برای ورود به انجمن دعوت کرد. هدف انجمن مبارزه با استبداد قجری بود. مجدالاسلام همزمان به اتفاق این افراد و همچنین ملکالمتکلمین «جمعیت ادبی» را پایهگذاری کرد که هدفش فراتر از بحثهای ادبی بود و از دل آن مدرسهای به سبک جدید در اصفهان تاسیس شد که البته به دلیل مخالفت متحجران دیری نپایید و تعطیل شد.
مجدالاسلام از اصفهان به تهران مهاجرت کرد و در بطن حوادث مشروطه قرار گرفت. او در تهران به عضویت انجمن باغ میکده در آمد و همزمان به دعوت ناظمالاسلام کرمانی به انجمن مخفی تهران که اکثریت آن را کرمانیهای مقیم پایتخت تشکیل میدادند دعوت شد. مناسبات مجدالاسلام با دستگاه حکومت سبب شد، آزادیخواهان به او به دیدهی تردید بنگرند. چندین سال روزنامهنگاری و مدیریت روزنامههای ادب، کشکول، محاکمات، ندای وطن، الجمال و دارالامان و نویسندگی در حبلالمتین، پرورش و ثریا نشان داد که او به آزادی و مشروطه باور عمیقی داشت اما چون مانند صور اسرافیل و روحالقدس به شاه هتاکی نمیکرد و یا ندای وطن را در شرایط استبداد صغیر به زیر چاپ برد، برخی از انقلابیون رادیکال او راه به همراهی با دستگاه متهم میکردند. در نهایت همین مساله هم سبب شد که میرزاحسنخان رشیدیه و میرزا آقا اصفهانی، پس از فتح تهران به کلات نادری تبعید شوند.
کارهای او در زمانهای که هنوز روزنامهنگاری رشتهای دانشگاهی نبود در خور توجه است. استفاده از زبان طنز، چاپ کاریکاتور، انتشار رمان برای مجبور کردن خواننده برای خرید روزنامه، چاپ نقاشیها و مکتوبات خوانندگان، و نهایتا نقد زیرکانه دستگاه سلطنت در چارچوب مشروطه از ویژگیهای روزنامهنگاری او است. مجدالاسلام، روزنامه را زبان گویای دولت و ملت میداند: “یکی از خواص و فواید روزنامه این است که جریدهی هر مملکتی ترجمان دولت و زبان ملت میشود. چنان که اگر زمانی پلتیک دولت برای مهمی علاقه گیرد که رعیت فواید و منافع آن را نسنجیده… فهماندن این امر به عموم کشوریان جز به استعانت نشر جراید از محالاتست…”
شاید او نخستین کسی باشد که همزمان با تحولات مشروطیت در نوشتههایش به نقد جدی مشروطهخواهان رادیکال پرداخته است و بارها پیش از به توپ بستن مجلس توسط محمدعلیشاه نسبت به جری کردن شاه هشدار داده است. رادیکالیسمی که بعدها ناظمالاسلام کرمانی هم در تاریخ بیداری ایرانیان به آن اشاره میکند و یکی از دلایل به توپ بستن مجلس توسط عمال شاه میداند. مجدالاسلام حتی اشاره میکرده که مردم کلمات اروپایی را بلغور میکنند اما درک درستی از سیاستورزی و مشروطهخواهی ندارند.
نهایتا مجدالاسلام از کلات به تهران و بعدا دوباره به کرمان برگشت. مدتی رئیس اداره معارف کرمان بود. رویای صادقه، تاریخ مشروطیت، تاریخ انحطاط مجلس، سفرنامه کلات، و شهر خاموشان از مکتوبات او است. وی در شهر خودش هم تا آخر عمر دست از روزنامهنگاری برنداشت و در دارلامان مطلب مینوشت. سرانجام احمد مجدالاسلام در سال ۱۳۰۲ ه.ش درگذشت و پیکرش را در همین تخت درگاه قلیبیگ به خاک سپردند.
آزادیخواه نامی دیگری که در تخت درگاه قلی بیگ مدفون شده، تنها برادر مجدالاسلام، شیخ محمود دبستانی یا به نام جدش محمود درگاهی است. شیخ محمود دبستانی به امین الاسلام هم مشهور بود. وی مدتی هم منصب قضاوت در دادگستری کرمان را بر عهده داشت و در دورههای هفتم تا سیزدهم نماینده کرمان در مجلس شورای ملی بود. او نیز مانند برادرش دستی بر قلم داشت و روزنامهی “نامه فرهنگ” را منتشر میکرد. محمود درگاهی در سال ۱۳۴۴ درگذشت و سنگ قبرش در ضلع شمالی تخت درگاه قلی بیگ است.
تخریب آرامگاه حافظان میراث فرهنگی
از طنز تاریخ است یا تلخی آن، ولی آرامگاه کسانی که خود در حفظ آثار تاریخی کرمان و اصفهان کوشش کردند امروز به ویرانه بدل شده است. به کوشش درگاه قلیبیگ مرمت مسجد جامع مظفری کرمان میسر شد و بعدها خلف او یعنی مجدالاسلام کرمانی هم برای تعمیر پل خواجو اصفهان همت گماشت.
البته تخریب دیوارهای مقبره توسط معتادان و بیخانمانهایی که در آن رفت و آمد دارند نکته تازهای نیست. دیوارهای تخت همیشه بوم نقاشی برای افراد معتاد بوده است. همهی کرمانیها میدانند که در گذشته هم این اتفاق میافتاد و میراث فرهنگی هم آن را مرمت میکرد اما آنچه که تازگی دارد تخریب قبور شمالی مقبره از جمله قبر محمود درگاهی، کنده شدن بخشهایی از آجرهای بنا چه در کف و چه در دیوار، آسیبدیدگی جدی دیواره شمالی و تاثیر بارندگی بر دیوار شرقی تخت است. این بنا نیاز به زهکشی آب باران و تعمیرات اساسی دارد.
اگر نیاز به مرمت و حفاظت بنا باشد که البته هست شاید بهترین راه شناساندن دوباره این مکان به نسل نو باشد. جای تاسف است که نه تندیسی از مشروطهخواهان مدفون در این محل است، نه خیابانی به نام آنها در شهر است و نه حتی تابلویی که دربارهی تاثیر آنها در انقلاب مشروطیت سخنی بگوید.
این که پس از مرمت دور بنا را حصار فلزی ایجاد کنند بی فایده است و در عین حال فرصت بازدید را میگیرد. شاید بهترین کار نصب دوربین، سرکشی دائمی و یا سرزده یگان حفاظت و نیروهای انتظامی از این بنا باشد. به هر حال هرچه که باشد دیگر خاندان مجد هم حق دخل و تصرف در مجموعه را ندارند و این وظیفه میراث فرهنگی، شهرداری و نهادهای امنیتی است که از تخت درگاه قلی بیگ پاسداری کنند.
منابع:
دانشور، محمد( ۱۳۸۹). از قلعه دختر تا دقیانوس، کرمان: مرکز کرمانشناسی.
کسروی، احمد (۱۳۷۸). تاریخ مشروطه ایران، تهران: انتشارات صدای معاصرو مجید.
کمالی، مریم و حاجی حیدری، حبیب ( ۱۳۹۰). احمد مجدالاسلام کرمانی روایتگر مشروطه، تهران: نشر علم.
( ۱۳۸۷). تاریخ بیداری ایرانیان، به کوشش علیاکبر سعیدی سیرجانی، تهران: انتشارات امیرکبیر.
انتهای پیام/برانوش غفاری