با گرگ دنبه‌خواری و با چوپان گریه‌زاری!

دکتر حکمت اله ملاصالحی استاد دانشگاه تهران

پیشنهادی دلهره‌آور، دلسردکننده و دلگیر! چنین است قصۀ پرغصه و غم‌انگیز میراثِ مُلک و ملّت ما در چهار دهه و نیم اخیر؛ شریکان دزد و رفیقان قافله پی‌به‌پی از دری در می‌آیند و از دری دیگر به درمی‌شوند. دیروز میراث تاریخ و فرهنگ یک ملّت جولانگاه مدیر ناحمید گماشتۀ رئیس دولت نامحمود و اینک درصددند با پیشنهادی نامبارک و دلسردکننده و غم‌انگیز گوی صدرنشینی میراث تاریخ و فرهنگ ملّتی بزرگ را در کف چوگان ناامیر و ناوزیری نامتخصص و ناصالح بگذارند و بسپارند! خبری غم‌انگیز و دلگیر و دلسردکننده و نامبارک! 

بازی با تاریخ و فرهنگ و میراث یک مّلت، ملّتی تاریخی چونان ایران، بازی با آتش است و افکندن آتش در خانۀ خویش. وقتی نسلی را زیر سقف‌های ترک‌خوردۀ آموزش و پرورش چنان بیگانه و بی‌احساس و بی‌معرفت و بی‌مسئولیت و بی‌تعهد و بی‌تعلق به تاریخ و فرهنگ و میراث مُلک و ملّت خود کژ پرورش و آموزش داده‌ایم که نه‌تنها حسی از ایرانی‌بودن، حسی از دلبستگی و تعلّق خاطر در جان و وجدان و روان و رفتارش به خانۀ خویش نیست که پای گریز و فرار از خانه به سرزمین بیگانه را دارد، چنین است پیامدهای غم‌انگیرِ راه کژی که رفته‌ایم و بارِ کژی که احساس می‌کنیم و به مقصد نخواهد رسید.

«وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی» یک وزارت معمولی و متعارف نیست. وزارت میراث و فرهنگ و مواریث فرهنگی و تمدنی ایران است. وزارت یک جهان تاریخ، فرهنگ و مواریث فرهنگی که از هر سو از منطقه‌های شرقی و غربی و شمالی و جنوبی تاریخ، فرهنگ و جامعه و جهان بشری ما دامن گشوده و گسترده است. تاریخ و فرهنگی که عمقِ راهبردی آن بسیار فراخ‌دامن است و جغرافیایش بسیار پر چین‌وشکن. 

فریب دست‌های پشت صحنه و پرده را نخوریم و هر نامتخصصِ ناامیرِ ناصالحی را بر مسند رفیع وزارت میراث فرهنگی نگماریم و ننشانیم و تعرض‌ها و تجاوزها و تخریب‌ها را بیش از پیش دامن نزنیم و بازار و بساط میراث‌فروشان را گرم‌تر و پهن‌تر نکنیم که به زیان مُلک و ملّت است و گناهی نابخشودنی و خیانت در امانت. تاریخ بخوانید و تاریخ بدانید و بشناسید و بفمهید در عبور دادن ایمن کاروانِ تاریخ مُلک و ملّت ما از کوره‌پیچ‌ها و پرتگاه‌های خطرخیز تاریخ، وزیران خردمند و دانا و توانایی چونان خواجۀ بزرگ نصیر طوسی چه دست توانایی داشته‌اند و چه دلیری و همت والایی و اراده و عزمی استوار و سر و سینه‌ای ستبر در امانتداری.

ردای تنگِ نامدیرانِ ناامیرِ ناصالح را بر قامت بلند میراث تاریخ و فرهنگ مُلک و ملّت ما نپوشانید که هم ستم بر مُلک است هم بر ملّت. اگر فروغی از تعلّق خاطر و دلبستگی به مُلک و ملّت و حسی از ایرانی‌بودن و احساس تعهد و تعلّق خاطر و مسئولیت در جانتان و وجدانتان است دست از سوداگری بر سر میراثِ مُلک و ملّت خود بشویید و وزیری دانا و توانا و میراث‌دان و میراث‌شناس با کارنامه‌ای درخشان را به مجلس‌نشینان پیشنهاد دهید و منصوب کنید و با «گرگ دنبه‌خواری و با چوپان گریه‌زاری» نکنید! که همه زیان خواهیم دید.

انتهای پیام

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا