یا مکن با موزه‌داران دوستی یا بنا کن خانه‌ای در خورد پیل!

سال‌ها پیش، لطیفه‌ای بین مردم نقل می‌شد درباره شخصی که کسب و کارهایی را راه می‌انداخت اما کار ش نمی‌گرفت. یک بار در طبقه هشتم ساختمان پلاسکو، مغازه تعویض روغنی باز می‌کرد و بی‌مشتری می‌ماند و بار دیگر، به این امید که دیگر چنین اتفاقی رخ ندهد، در همسایگی مدرسه‌ای بزرگ، مغازه ساندویچی افتتاح می‌کرد، اما ظهر که می‌شد مغازه را می‌بست و برای صرف ناهار به منزل می‌رفت! شاید فکر کنید این‌ها فقط «جوک» هستند، اما اگر ادامه نوشته را بخوانید، متوجه می‌شوید که این جوک‌ها گاهی رنگ واقعیت به خود می‌گیرند.

فلان وزارتخانه یا سازمان با صرف بودجه کلان و زحمت فراوان موزه‌ای را تأسیس می‌کند، اما موزه‌ درست در زمان‌هایی که مردم می‌توانند به تماشا بیایند، بسته است. همان‌طور که شخصیت لطیفه ما درست در ساعت ناهار خوردن مردم، مغازه ساندویچی خود را می‌بست، مدیران فلان وزارتخانه هم دقیقا همان روزها و ساعت‌هایی که وقت موزه رفتن است، موزه‌های خود را تعطیل می‌کنند و با مشاهده سوت و کور بودن این موزه‌ها هرگز به فکر علت‌یابی و چاره‌جویی نمی‌افتند.

این‌ها را به دوست موزه‌داری که در یکی از همین موزه‌ها کار می‌کند، گفتم. خندید و گفت: واقعا فکر می‌کنی موزه را برای تماشای مردم درست کرده‌اند؟! اولا این کار بخشی از پرستیژ سازمانی و چشم و هم‌چشمی بین سازمانی است و ثانیا اگر هم مخاطبی مد نظر باشد، مدیران و کارمندان و میهمانان خودشان هستند نه عموم مردم. البته اگر چنین ادعایی به گوش مدیران مربوطه برسد، قویا تکذیب می‌کنند و مدعی می‌شوند که موزه ما متعلق به همه مردم است؛ چون خودشان می‌دانند که موزه‌های‌شان با بودجه عمومی تأسیس شده‌اند و نمی‌توان آن‌ها را صرفا در خدمت پرستیژ سازمانی یا میهمانان ویژه قرار داد.

جالب این‌جاست که اغلب نهادهای بالادستی این نوع موزه‌ها، بخش‌های شبانه‌روزی و شیفت‌های مخصوص شب و روزهای تعطیل دارند. بنابراین، برای‌شان کاری ندارد که زمان فعالیت موزه‌های خود را با زمان فعالیت اماکن گردشگری هماهنگ کنند؛ مثلا جمعه‌ها باز باشند و در عوض، یک روز وسط هفته تعطیل شوند که رویه معمولی در بسیاری موزه‌های جهان است. مشکل، عدم توجه به الزامات موزه‌داری است و این‌که مخاطب داشتن یا نداشتن، اهمیت و اولویت لازم را ندارد.

از سوی دیگر، دوام و پویایی موزه بسته به وجود موزه‌داران کارآزموده است. موزه‌داری، دانشی است که باید مثل هر رشته دانشی دیگر با رشته‌های مرتبط در تعامل باشد. در موزه‌‌های صنعتی یا علوم پزشکی، حتما به متخصصان امور صنعتی و پزشکان نیاز داریم اما این متخصصان به تنهایی نمی‌توانند موزه را طراحی و اداره کنند و باید از موزه‌داران کمک بگیرند. متأسفانه برخی سازمان‌های دولتی که دست به تأسیس موزه زده‌اند، به جای استخدام شماری موزه‌دار حرفه‌ای، تعدادی از کادرهای اداری خود را در آن‌جا به کار گرفته‌اند و احتمالا همین کادرها هستند که دوست دارند موزه طبق روال اداری باز و بسته شود.

گاه نیز موزه‌دارانی را در موزه‌های خود به کار می‌گیرند، اما به نظرات تخصصی آنان وقعی نمی‌گذارند. به بیان دیگر، اگر هم به دانش موزه‌داری توجه کنند، در سطح تکنیکی است نه در سطح راهبردی. فرجام کلام این‌که نهادهای غیرمتخصص در حوزه موزه‌داری یا باید قید موزه داشتن را بزنند یا به همه الزامات آن پای‌بند باشند. به قول سعدی: یا مکن با پیل‌بانان (موزه‌داران) دوستی، یا بنا کن خانه‌ای در خوردِ پیل(دانش موزه‌داری).

انتهای پیام

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا