جام جهانی قطر و فرصتی که از دست رفت!
صابر گل عنبری
از زمانی که قرعه جام جهانی ۲۰۲۲ فوتبال به نام کشور همسایه قطر افتاد، حرف و حدیثهای زیادی درباره فرصتهای اقتصادی آن برای ایران و ضرورت اغتنام این فرصتها برای رونق گردشگری زده شد. در ماههای گذشته با نزدیک شدن به زمان برگزاری این مناسبت جهانی، روزانه شاهد اخبار سفرها، دیدارها، نشستها و اظهارنظرها در این خصوص بودهایم؛ اما حالا کمتر از یک ماه به موندیال قطر، کاشف به عمل آمده است که خروجی این تکاپوها تقریبا صفر بوده است و به گفته رئیس جامعه حرفهای هتلداران هیچ رزروی در هتلهای کیش که به عنوان مهمترین مقصد ایرانی جذب تماشاگران مسابقات جام جهانی تعریف شده بود، انجام نشده است. این خود نشان میدهد که نه تنها سودی از سرریز شدن گردشگران جام جهانی قطر عاید کشور نخواهد شد، بلکه در این یکی دو سال اخیر کلی هم هزینه در نتیجه این دیدارها و نشستها بر خزانه تحمیل شد.
در حالی کیش با آن جاذبههای دلربا در فاصله ۲۷۰ کیلومتری دوحه تاکنون هیچ گونه رزروی برای جام جهانی فوتبال نداشته که استان الاحساء عربستان در فاصله ۳۰۰ کیلومتری دوحه شاهد تقاضای بیسابقه تماشاگران خارجی برای رزرو هتلهای آن است و همین، قیمتها را تا ۷۰۰ % هم افزایش داده است. در دیگر کشورهای همسایه قطر نیز وضع این گونه است. هتلهای دبی تقریبا رزروها کامل است. عُمان از راه اندازی شهر تماشاگران جام جهانی خبر داده و با اختصاص ۲۰ هزار اتاق هتل و بیش از ۲۰۰ مجتمع گردشگری بزرگ برای جذب دهها و بلکه صدها هزار گردشگر خارجی برنامه ریزی کرده است. همچنین شرکتهای هواپیمایی خلیجی به ویژه در عمان، عربستان و امارات قرار است روزانه طی ۱۸۰ پرواز تماشاچیان گردشگر را برای تماشای بازیهای جام جهانی به دوحه برده و پس از دیدن بازیهای محبوب خود در پایان همان روز به کشور محل اقامت خود بازگردند تا از سیاحت و گشت و گذار در آنجا لذت ببرند و پول خرج کنند.
این در حالی است که هنوز در ایران تدارکات حمل و نقل مسافران احتمالی از کیش به دوحه فراهم نشده است که بخش مهمی از آن به ناوگان فرسوده هوایی کشور بر اثر تحریمها (البته کاغذ پارهها) بر میگردد که در شرایط کساد فعلی رفت و آمدها هم جوابگو نیست چه رسد به این که در شرایط استثنائی به صورت ویژه سرویس دهی کند.
در کنار این مشکلات فنی و همچنین تصویری گردشگر گریز که در نتیجه عوامل متعددی در اذهان خیلی از مردم جهان درباره ایران نقش بسته است و با اتفاقات اخیر نیز تقویت شد، اساسا ذهنیت و نگاه تصمیمسازان گردشگرپذیر نیست و حتی در همان حد و اندازهای هم که تاکید میشود، رویکردی گردشگر محور اتخاذ نمیشود. از این رو، در مواجهه با فرصتهای کلانی چون جام جهانی قطر با چنین آشفتگی و سردرگمی برخورد میشود. کشورهای پیرامونی و حتی دورتر همچون اردن از ماهها قبل با تهیه تدارکات و زیرساختهای لازم، برنامهها و تسهیلات ویژه خود برای جذب تماشاگران را اعلام کردهاند و کمپینها و تبلیغات عظیمی را در سطح جهان نیز به راه انداختهاند؛ اما ما هنوز در قدم اول ماندهایم و اینچنین است که رزرو هتلهای آنها یک ماه قبل از شروع بازیها تقریبا تکمیل میشود و ما هنوز در آرزوی یک رزرو ماندهایم.
واقعیت تلخ این است که در ایران زیاد حرف زده میشود و خیلی کم عمل میشود؛ اما بر عکس آن در همین کشورهای عربی حوزه خلیج فارس کم حرف میزنند و بسیار عمل میکنند. این کشورها فارغ از ماهیت نظامهای سیاسی موروثی و غیر دموکراتیک آنها، در اقتصاد و رسانه به عنوان دو فاکتور مدرن تولید قدرت، مدیریتی به روز و متمرکز با نگاه مدرن و جهانی دارند و در نتیجه آن نظام اقتصادی این کشورها بسیار کارآمد عمل میکند. در واقع، برآمدن این کشورها در وهله نخست برآیند چنین مدیریت اقتصادی کارآمدی است تا درآمدهای کلان نفتی که کشورهای دیگر نیز از آن برخوردار بودند. همین نگاه است که این کشورها را از سرزمینهای بیابانی و لم یزرع به قطب اقتصادی و گردشگری نه فقط در منطقه بلکه در سطح جهان تبدیل کرده است؛ همین امارات با مساحتی کمتر از یک بیستم ایران، سهم گردشگری در تولید ناخالص داخلی آن بیش از ۴۴ میلیارد دلار (بیش از درآمد نفتی ایران) است و برنامه ریزی کرده است که در سال ۲۰۲۷ به ۶۴ میلیارد دلار برسد. کما این که همین امارات در سال ۲۰۱۹ قبل از شیوع کرونا در سطح جهان رتبه نخست را در رشد درآمدهای گردشگری داشته است و در این سال بیش از ۳۰ میلیارد دلار درآمد کسب کرده است؛ در حالی که ایرانِ چهار فصل و رنگارنگ تنها ۵ میلیارد دلار درآمد گردشگری داشت.
انتهای پیام