مرثیه‌ای برای یک مرکز آموزشی

رضا دبیری‌نژاد

مرکزآموزش‌عالی میراث‌فرهنگی که در سال ۱۳۶۸ بنیان گذاشته شد در آغازنگاهی به آینده داشت این حوزه نیازمند تکنسینها و کارشناسانی بود که هم غیرت و تعلق‌خاطر داشته باشند و هم تخصص روزآمدتا بتوانند شناسایی، ثبت، نگهداری، معرفی و مدیریت انواع میراث‌فرهنگی را انجام دهند

مرکزآموزش‌ با چنین زمینه‌هایی به وجود آمد، توسعه یافت و بعدها الگوی ‌آموزشی در رشته‌های مرتبط دانشگاهی شد. دانشجویان این مرکز در آغاز با تعهدکاری وارد شدند چون سازمان مزبور بر این باور بود که باید از این سرمایه‌انسانی آموزش‌دیده استفاده کند اما بعدها این تعهد برداشته شد و مرکز تعطیل شد.

مسأله اینجا تعطیلی مرکز نیست بلکه از نسلهایی صحبت می‌کنیم که دچار میراث‌فرهنگی شدند و به آن تعلق یافتند و احساس‌وظیفه کردند، تخصص آنها یک سرمایه پنهان بوده که می‌تواند ارزشی مکمل برای میراث‌ کشور ایجاد کند میراث‌فرهنگی بدون این سرمایه‌های‌انسانی ناقص است، مانند بیمارانی که بدون پزشک و پرستار رها شده‌اند. این موضوع تنها معطوف به فارغ‌التحصیلان مرکز نیست بلکه قابل تعمیم به همه دانش‌آموختگان رشته‌های میراث‌فرهنگی در همه دانشگاه‌هاست.

صحبت از تخصص به معنای انحصارگرایی در این حوزه نیست اما عمومی‌کردن میراث هم نیازمند تخصصهای مربوطه است، متاسفانه از زمانی مرکزآموزش تعطیل شد و تخصصهای مربوطه کنار گذاشته شد که خود میراث‌فرهنگی دچار سیاست‌زدگی شد و به تبع آن یک نگاه سطحی به میراث‌ آن را تقلیل داد و سطحی‌نگری همه را به این تصور کشاند که #میراث‌ همین ظاهر است و با شناخت بیرونی می‌توان برای آن نظریه‌پردازی کرد و راهکار داد، مانند این که ماشین را به مجموعه‌ای از قطعات‌آهنی تقلیل دهیم و با دانستن رانندگی بخواهیم دست در کار ماشین‌سازی شویم تخصصهای میراث‌فرهنگی با همه تخصصهای فرهنگی دیگر یکسان نیست چنانکه یک متخصص مرمت یا موزه‌داری نمی‌تواند مدیر موسیقی یا نمایش شود.

نادیده‌گرفتن دانشهای میراث‌فرهنگی دانش‌آموختگان را به یأس کشاند، نبود انقطاع‌نسلی #متخصصان سبب آسیبهایی بر میراث تا سالهای دور می‌شود ناآشنایی با نسلهای متخصصین بلایی‌ست که از نیمه دهه‌هشتاد شکل گرفت مدیران احساس عدم نیاز کردند، دیگر کسی حفظ این سرمایه برایش مهم نبود به تبع آن شور و نشاط از نهادهای مرتبط اعم از موزه و مرمت رخت بربست و نظریه‌های کاربردی شکل نگرفت متخصصان جوان دیروز غریبه شدند از دست رفتند فرصت پیوند نسلی و جریان‌سازی از دست رفت و هیچ کس نه حرفشان شنید نه خودشان را شناخت
انگار #میراث_فرهنگی بی‌کس و خانواده دائمی شده است.

انتهای پیام

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا