آقای ضرغامی، میراث فرهنگی مانع نیست، بلکه عامل توسعه است؛ اما تنها باور میخواهد و مدیریت!
میلاد وندائی /باستان شناس
طی روزهای گذشته، و با توجه به حجم انتقادها از وزیر میراث فرهنگی، تا جایی که بحث استیضاح وی در مجلس هم مطرح شد، این سوال را به وجود آورد که به واقع مشکل در میراث فرهنگی چیست، که اینگونه همیشه مورد بیمهری دولتیها و مجلسیها قرار می گیرد.
طرحهای بدون پیوست و خالی از تخصص، در کنار اظهار نظرهای غیر کارشناسی و جدیدا نیز سرشار از نگاههای پوپولیستی به ویژه در سطح بالای مدیران کشوری منجر شده است که نگرانی متخصصان تاریخ و میراث ایرانشهر هر روز بیشتر از دیروز شود.
اما در اظهارنظری جالب و جدید، آقای ضرغامی فرمودند که میراث فرهنگی نباید مانع توسعه شود! سخنی عجیب و غیر کارشناسانه که بیان شدن آن از زبان وزیر یک دستگاه نشان از عمق فاجعه در آن وزارت را دارد، نشانی که نمایانگر نگاه اشتباه، بدون برنامه و بدون شناخت از این دستگاه است.
شاید آقای ضرغامی در پاسخ به این صحبت بگویند منظورشان از مانع توسعه، در آن مکانهایی است که در تمامی سطح کشور، ضوابط میراث فرهنگی به ویژه در بافت های تاریخی مانع ساخت و سازهای جدید میشود، و در مواردی که خانه های تاریخی و یا تپههای باستانی مانعی میشوند برای تخریب و یا بازسازی این بناها و یا توسعه ناپایدار و بدون برنامه پیرامون یک تپه باستانی!
اما باز هم این سخن چیزی نیست جزء یک توجیه ناشیانه، زیرا از سخنان یک سال اخیر آقای ضرغامی به خوبی می توان فهمید که ایشان هنوز اهمیت و جایگاهی که در آن قرار گرفته اند را به خوبی درک نکردهاند که هیچ، حتی به خود زحمت ندادهاند در موارد تخصصی از افراد متخصص و دلسوز در کنار خود بهره ببرند که اینگونه موجب تخریب وجه دستگاه خود نشود!
به هر روی ما میگویم، که سرزمین ایران را آفت زده است و در دوران قحط رجلی به سر میبریم که هیچ کس شایسته مشورت دادن به وزیر محترم نیست، پس در همین سواد ناچیز خویش بد نیست پیشنهادی به ایشان بدهیم، تا شاید عاملی شود جهت تمیز کردن عینک ایشان به دستگاه میراث فرهنگی جهت نگاه تخصصیتر و دلسوزانه تر.
در تمامی جوامع توسعه یافته که مدینه فاضله مدیران ایرانی برای رسیدن به آن است و یکی از کلید واژه های آقای ضرغامی، مهمترین اصل بهره بردن از تاریخ و فرهنگ آن جوامع است، حال اگر سرزمین در مسیر توسعه دارای تاریخ باشد که حفظ و احیاء آن در دستور کار قرار می گیرد، و یا اگر فاقد آن تاریخ و معماری شایسته باشد، همانند کشورهای خلیج فارس که طی این یک دهه در حال انجام هستند، تا حد تاریخ سازی و باستان بافی هم پیش می روند.
شکر خدا سرزمین ایرانشهر سرشار از جاذبه های باستانی و تاریخی در تمامی ادوار تاریخ جهان است، اما شناخت این تاریخ و هنر و معماری و فرهنگ، ابتدا نیاز به دانش و باور درست دارد، باوری که بتواند همچو چراغی پر نور مسیر توسعه را در تمامی بخش ها به دست بگیرد؛ باور به آنچه که بودیم و آنچه که ما را در این دوره تاریخی قرار داده است.
باور بعدی بهره بردن از متخصصان و دلسوزان میراثی، مرمتی، معماری و گردشگری و صنایع دستی در تمامی ارکان دستگاه است، اتفاقی که بی شک اکنون بزرگترین بحران در وزارت و تمامی اداره کل های استانی است؛ بهره بردن از افراد متخصص و فسادناپذیر می تواند همچو بازوهایی قوی باشد برای یک مدیر قوی و آینده نگر، این خلا با توجه به مهاجرت متخصصان دلسوز و قهر بسیاری از آنان، که بیشتر به دلیل ورود افراد سودجو و پول دوست به دستگاه میراث است، در حال تبدیل شدن به یک بحران ملی است، و تنها یک مدیر قوی و تکنوکرات می تواند این بحران را تبدیل به فرصت بکند، عنصری که در دستگاه میراث فرهنگی هم اکنون یافت نشدنی است.
این دو نکته کوچک و صدها نکته ریز و درشت دیگر که البته نیاز به یک مدیر تکتوکرات و با دانش دارد، می توانند عامل توسعه جامعه ایران در بخش میراث فرهنگی و گردشگری شود، و نه از دید شما مانع توسعه!
انتهای پیام