درد مسئولان درد نفهمی است
تقی آزاد ارمکی، جامعه شناس و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران: به نظر بنده جامعه به سمت یک شرایط ویژه و استثنایی پیش میرود یعنی بدین صورت که مشکلات اجتماعی جنبه بحرانی به خود گرفته اند.
مشکل این است که همه این مشکلات بر روی هم انباشته شده و شرایط را به سمت سختی پیش میبرد. انباشته شدن فقر، خودکشی، آلودگی هوا، مشکلات معیشتی و اقتصادی و صدها مشکل دیگر باعث شکلگیری یک جامعه «قراضه» میشود. جامعهای که هیچکدام از کارهایش یک قدم هم به جلو نمیرود و هیچ چیزی در این کشور رو به بهبودی حرکت نمیکند. تنها اتفاقی که در کشور در حال افتادن است این است که هیچکس هیچ اعتراضی نسبت به وضع موجود از خود نشان نمیدهد. رسانهها تعطیل شده و همه یجانبه و یکسو کار میکنند، در مجلس، دولت، قوه قضاییه ودانشگاه هیچ صدایی شنیده نمیشود؛ این یک اتفاق عجیب و خطرناک است.
اینکه وضعیت همه افراد جامعه بد شده میتواند یک چیزهای دیگری را به ما نشان دهد، این روند در جامعه میتواند نشاندهنده، نوعی اعتراض مردم باشد که از ارزشهای متعالیاش فاصله گرفته است. هنوز ما به مرحله رسیدن به جامعه سکولار نرسیدهایم اما در حال نزدیک شدن به جامعه سکولار هستیم. زنگ خطر نزدیک شدن جامعه ایرانی به سکولار به صدا در آمده و ممکن است در این مرحله اقدامات خطرناکی صورت گیرد.
جامعه ما نسبتاً در حال نزدیک شدن به سمت بحرانی شدن است. چرا میگویم بحرانی؟ چون وضعیت حال حاضر جامعه ما مثل آتش زیر خاکستر است یعنی در حال حاضر با وجود این همه مشکلات هیچکس هیچ اعتراضی از خود نشان نمیدهد، هیچکس هیچ حرفی نمیزند؛ این خطرناک است و این سکوت ممکن است با وزش یک باد آتش آن شعلهور شده و اتفاقات بزرگی در کشور رقم بزند.
برخی مسئولان دولتی ما صبح تا شب در حال ترویج ادبیات دینی هستند. از طرفی هر چیزی که زیاد گفته شود، واکنش عکس و افراطی به خودش میگیرد. جامعه ما دچار یک دلزدگی دینی شدهاند. یکی از اشتباهات جمهوری اسلامی این بود که از همان آغاز حکومتاش تا به الان شروع به گزینش و آموزش دینی به مردم کرد. همین مردم بودند که انقلاب کردند، گروهی که از بیرون نیامدند انقلاب کنند یعنی چی به آنها آموزش دینی میدهید! رسانهها صبح تا شب مشغول دادن آموزش دینی به مردمی است که خودشان انقلاب دینی کردند! این روند بسیار توهین آمیز است. به همین دلیل است که جامعه روحانیت و دینداران در جامعه ما مشروعیت و مقبولیت خود را از دست داده است. در حال حاضر در جامعه ما دین به شدت مورد انتقاد قرار گرفته شما همین الان به فضای مجازیمان نگاه کنید؛ پر از نقد و به سخره گرفتن دین و دینداران است! ریشه بی دینی جامعه ما به دلیل عملکرد برخی مسئولان و حکومت دینی است.
جامعه ما تغییر کرده دیگر نیازی به تغییر ندارد. وقتی جامعه تا این اندازه میل به خودکشی و مصرف مخدر و الکل پیدا کرده، این خودش تغییر است. یک اتفاق و تغییر خوب در یک فرآیند فرهیختگی صورت میگیرد.
به اعتقاد بنده جامعه ایرانی در حال یک تغییر بزرگ و پنهان ساختاری است. هنوز هم برای حاکمیت فرصت بازگشت به جامعه وجود دارد بدین معنا که هنوز فرصت برای همراه شدن با جامعه وجود دارد.
جامعه دیگر چگونه اعتراض کند؟ اعتراض یعنی مردم به سمت مواد مخدر و مشروبات الکلی میروند. هر کاری که برخی در حاکمیت میگویند، مخالف آن را انجام میدهد!
راهحل بازگشت جامعه این است که کسانیکه معضلات را میشناسند، حکومت کنند.
مردم صبح تا شب در حال تظاهرات و اعلام اعتراضات خود هستند! وقتی کسیکه مریض است بهجای اینکه نزد پزشک برود، خودش سر خود دارو مصرف میکند، این نوعی نافرمانی اجتماعی است. بهجای اینکه عبادت کند، برای عبور روحی- روانی از مشکلاتش تریاک مصرف میکند، این نوعی اعتراض است.
چون مسئولان ما عقلشان نمیرسد. چون مسئولین و حاکمان ما باوری به وجود «مردم» ندارند! شما وقتی باور به وجود «مردم» ندارید طبیعتاً مقاومتهای مردم را هم جدی نمیگیرید. مسئولان ما هر جور که دوست دارند رفتار میکنند و حرف میزنند و اساساً مردم را به رسمیت نمیشناسند. وقتی شما مردم را به رسمیت بشناسید، الزامها به میان میآید، در این صورت شما درست عمل میکنید وحرف میزنید. درد مسئولان ما درد «نفهمی» است. نفهمی از بابت احترام نگذاشتن و عدم رسمیت بخشیدن به مردم است. طبیعتاً وقتی مردم چنین رفتاری را از مسئولان میبینند ترجیح میدهند که فرار کنند!
انتهای پیام