پشنهاد دکتر کریمى پور، استاد دانشکده فیزیک دانشگاه شریف، درباره فراخوان ملى بازگشت روحانیون به حوزه
دست اندرکاران سیاست، بخصوص در ایران، همواره ملاحظات و تعارفاتی دارند و مصلحت هایی را در نظر می گیرند. راه و روش اهل سیاست در ایران البته کاملا منحصر به فرد است و در هیچ کجای دنیا نظیر ندارد.
به عنوان مثال اهل سیاست در ایران همواره «ناگفته هایی» دارند و این «ناگفته ها» را حتی اگر قانونا ملزم به گفتن آنها برای اطلاع عموم مردم باشند، در سینه خود نگاه می دارند و این پنهان کاری را به عنوان نشانه ای از سعه صدر و تقوای خود و به عنوان یک فضیلت به مردم می فروشند و حال آنکه در ممالک توسعه یافته این رفتار را نه نشانه فضیلت بلکه نشانه بی مسئولیتی و بزدلی می دانند.
اما اهل دانشگاه که بیشتر در عالم نظر سیر می کنند می توانند فارغ از این ملاحظات، و رودر بایستی ها و با زبان صریح و روشن به تدوین نظریات خود بپردازند. ارزش این نظریه پردازی در ماندگاری تاریخی آن است. و اما نقد جدی من به این پیشنهاد این است که آیندگان آن را به مثابه پذیرش و تایید ضمنی شیوه حکومتی خواهند گرفت که روحانیت ایران برای خود ساخته و پرداخته و در چهل سال گذشته تبلیغ کرده است بدون آنکه مورد سوال جدی از سوی نهاد دانشگاه قرار گیرد، گویی که این شیوه حکومت از بدیهیات و مسلمات مورد توافق دانشگاه و حوزه است.
از عمر حکومت روحانیون بر کشور نزدیک به چهل سال می گذرد. این مدت از عمر حکومت محمدرضا شاه پهلوی، از نیمی از عمر رژیم کمونیستی اتحاد جماهیر شوروی، و از عمر بسیاری از حکومت های دیکتاتوری در امریکای لاتین بیشتر است. در دنیای امروز با سرعت تحولات شگرفی که همه شاهد آن هستیم چهل سال زمان بسیار زیادی برای آزمودن یک شیوه حکومت داری است.
ناکارآمدی شیوه حکومتی فعلی که اساسا مبتنی بر تبعیض وسیع و گسترده به نفع قشر روحانی است، و فسادی که به طور گسترده و ناگزیر بر آن مترتب شده، نیازی به توضیح و استدلال و مستندات، بیشتر از آن که همه روزه می بینیم، ندارد. جهان امروز جهانی نیست که بتوان با چنین تبعیض ناروا و ناشایستی در آن به هیچ گونه پیشرفتی رسید. چنانچه این وضعیت ادامه پیدا کند موتور نیمه جان توسعه ایران به کلی از کار خواهد افتاد، کشور از ذخیره باقیمانده نیروی انسانی اش خالی خواهد شد و علاوه بر آن شیرازه اخلاق و منش و همبستگی اجتماعی و دینی اش از هم خواهد پاشید.
شگفت انگیز است که در قرن بیست و یکم و پس از انباشت آن همه تجربه تاریخی در جهان، دانشگاهیان ما در عمل، اصل و اساس چنین تبعیضی را که ساخته و پرداخته روحانیت برای حکومت است پذیرفته و خود را تنها به امور جزئی در پیرامون آن سرگرم می کنند و حال انکه از آنها انتظار می رود با توجه به اینکه در انزوای فکری نیستند و تجربیات مختلف تاریخی را در جهان می شناسند، خود مبدع، مبتکر و مبلغ یک مدل حکومتی کارآمد و بدون تبعیض برای ایران با توجه به ویژگی های فرهنگی، قومی و مذهبی آن باشند.
اصلاح امور ایران نه با پرداختن به امور جزئی بلکه با درخواست فراگیر ملی مبنی بر بازگشت روحانیون به حوزه های علمیه و پرداختن اصیل و صادقانه آنان به معارف دینی که چهل سال از آن غفلت کرده اند، امکان پذیر است. ماندن روحانیون در عرصه حکومت به شکلی که امروزه می بینیم، روز به روز ایران را به قهقرا خواهد برد و روز به روز نسل جوان امروز از سرچشمه های اصیل معرفت دینی دور خواهد کرد. انباشت فشار های اجتماعی از یک سو و انفعال دانشگاهیان به تدریج ما را به سوی نقطه ای خواهد برد که ممکن است کیان کشور، آنچنانکه دکتر فرزانه به درستی گفته اند، در معرض نابودی و انهدام قرار گیرد.
فراخوان بازگشت روحانیون به حوزههای علمیه می بایست به یک فراخوان ملی تبدیل شود. در دعوت به چنین گفتمانی دانشگاهیان البته تنها نیستند چرا که بسیاری از روحانیون متدین، آگاه و آزاده نیز به چنین دعوتی پاسخ مثبت خواهند داد و در این گفتمان ملی مشارکت خواهند کرد. دغدغه توسعه کشور از یک سو و بازگشت به معیارهای اصیل دینداری و تبلیغ معارف دینی از سوی دیگر دغدغه مشترک هردو این قشرهاست. آیندگان با شگفتی بی حد و حصر به پذیرش این همه جهالت از طرف ما خواهند نگریست و هرگز انفعال و فردگرایی ما را فراموش نخواهند کرد و از نسل ما به بدی و تلخی یاد خواهند کرد.
انتهای پیام