طرحی که پای ایوب ربنو‌ها را دوباره به میراث ایران باز می‌کند

دکتر جواد حسین زاده ساداتی«مدیر پایگاه سیلک کاشان و عضو هیات علمی»⁩

گرچه کمتر ایرانی است که داستان غارت میراث فرهنگی ملی ایران به دست فرانسویان در دورۀ قاجار را نخوانده و یا نشنیده باشد که خود قصۀ پر غصه ای است، اما قطعا قریب به اتفاق ایرانیان نام ایوب ربنو (تصویر ۲) را نشنیده و یا نمیدانند که او کیست؟ ایوب ربنو یکی از بزرگترین و شاید بزرگترین دلال آثار به اصطلاح “عتیقۀ” در ایران که بین سال های ۱۳۲۰ تا ۱۳۵۰ به تنهایی ده ها و شاید صدها هزار اثر نفیس باستانی، و حتی گاه بخشی از شاهکارهای هنر معماری مانند محراب ها، کتیبه ها، درها، ضریح ها، فواره ها و حتی سنگ قبرهای گورستان ایران را که حاصل نبوغ و خلاقیت نیاکان هنرپرور این سرزمین بوده به یغما برده است.
این صهیونیست به همراه خواهرزادۀ خود مهدی محبوبیان (تصویر ۳) و شهرام پهلوی نیا، فرزند اشرف پهلوی (تصویر۴) در همان دوران و در قالب طرحی به جای مانده از دوران ننگین قاجار به نام “حفاری های تجاری در ایران” (بخوانید طرح استفادۀ بهینه از اشیای باستانی و گنج ها) استفاده کرده، دست به غارت آثار و محوطه های باستانی ایران زدند به نحوی که گاه تعداد دست اندرکاران و عمال وی در غارت میراث مهین ایران به بیش از ۱۵۰۰ تَن در هر روز می رسید. در غارت و یغمای میراث این سرزمین باستانی به دست وی همین بس که او به تنهایی بخش اعظمی از اشیای موجود در ویترین های موزۀ اسرائیل در اورشلیم (تصویر ۵ و ۶) را با این آثاری که از حفاری های به اصطلاح “تجاری” که امروزه برخی نامجلسیان به دنبال احیای آن هستند، اهدا کرده است.
ایوب ربنو با نفوذ در دستگاه اداری، قانونی و قضایی ایران دورۀ پهلوی و گرفتن “مجوزهای قانونی”، دست به تاراج هویت تاریخی و اسلامی این مرز و بوم زد (تصویر ۶ و ۷ و ۸ و ۹) و ماحصل خیانت خود را به دست اجنبیان و بیگانگانی سپرد که امروزه نه تنها در قبال این ملت دشمنی تام و تمام دارند، بلکه با به نمایش گذاشتن شاهکارهای میراث فرهنگی و باستانی این سرزمین در ویترین های موزه هایشان، به ملت هایی چون ما فخر می فروشند و مباهات می کنند. آیا تخفیفی از این بالاتر که نیاکان ملتی چنین نفایسی بسازند و برجای بگذارند، اما فرزندان ناخلفشان برای تاراج این میراث به دست اجنبیان، پیشنهاد تصویب قانون کنند؟ ننگ از این بالاتر و درد از این جانفرساتر؟
آیا جای آن نیست تا از نمایندگان ارائه کنندۀ طرح بپرسیم که با چه جرات و جسارتی راه به چنین خبط و خطایی برده اند؟ آیا ارائۀ چنین طرح خطرناکی که هم با قانون اساسی این مملکت مغایرت دارد، هم به وضوح به زیان منافع ملی ایران است و هم با سیاست های کلی نظام در تعارض است، از سر آگاهی و دلسوزی صورت گرفته؟ یا دست های پشت پرده از درون کشورهای نوکیسۀ حوزۀ خلیج فارس و اعوان و انصار آنها در تلاویو و لندن این طرح را به هدف پر کردن ویترین های موزه های تازه تاسیس در دبی و ابوظبی در امارات (که هم اکنون نیز بخش زیادی از آثار آنها از محوطه های غارت شدۀ ایران پر شده اما نامی از ایران در این موزه ها نیست) بر سر میز آنها گذشته اند؟ از این نمایندگان باید پرسید آیا تا کنون تاریخ غارت اموال عمومی و بیت المال ایران به دست اجنبیان را در طی دورۀ قاجار خوانده اند که همگی در قالب همین طرح های به اصطلاح “استفادۀ بهینه از اشیای باستانی و گنج ها” بوده؟
آیا “نام نایندگان” از کنوانسیون منع خرید و فروش اموال و آثار ملی یونسکو ۱۹۷۰ که هر گونه نقل و انتقال و خرید و فروش این نوع آثار را ممنوع کرده و هم خریدار و هم فروشنده را مورد پیگیرد قانونی بین المللی قرار خواهد داد را خوانده اند؛ و یا اصلا از وجود چنین کنوانسیونی مطلع اند؟ اگر نمایندگان ارائه دهندۀ طرح از سر آگاهی و به قصد و مقصودی دست به چنین خبط و خطایی برده اند که مستحق بالاترین درجات مجازات اند و معلوم می شود که دشمنان قسم خوردۀ فرهنگ و تاریخ این ملک و ممکلت تا به کجای کار نفوذ کرده و کار از کار گذشته است و جراحی بس عظیم نیاز است؛ اگر هم که از سر ناآگاهی و عدم اطلاع از عواقب عدیده و ناپدیده بوده که در اسرع وقت طرح را پس گرفته و حسن نیست خود را به کسانی که به ایشان اعتماد کرده و رای به درستی آنها داده اند، ثابت کرده و درایت به خرج داده و خرد پیشه کرده، خطر و تهدیدی به این گستردگی را از درخت تناور و ریشه دار فرهنگ و هنر و صنعت ایران زمین دور نمایند.

تصویر ۱: حراج کاسۀ لعابدار اسلامی ایرانی در بازار عتیقۀ لندن در سال ۱۳۴۰

تصویر ۲: ایوب ربنو (وسط با قبای سفید)

تصویر سه: مهدی محبوبیان (خواهرزادۀ ایوب ربنو) در حفاری در آذربایجان

تصور چهار: شهرام پهلوی نیا (دومی از راست) فرزند اشرف پهلوی

تصویر پنجم: موزۀ ملی اسراییل در اورشلیم

تصویر ششم: تعداد معدودی از اشیای سفالی نفیس دوران اسلامی ایران در موزۀ ملی اسراییل که توسط ایوب ربنو اهدا شده است

تصویر هفت: مجوز به اصطلاح قانونی حفاری در زیویه به نام ایوب ربنو

تصویر هشتم: نامۀ یکی از عمّال ایوب ربنو مبنی بر اینکه اشیا را نزد خود نگه می دارد.

تصویر نهم: نامه با ایوب ربنو به جهت آنکه اشیای به دست آمده را به ادره کل باستان شناسی تحویل نداده است.

انتهای پیام

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا