اندر حکایت تغییر نام موزه دفینه به موزه سردار سلیمانی

مریم اطیابی

ابتدا دو خاطره از دو نفر را تعریف کنم .نخست شهید سردار سلیمانی. سال ۹۴خبرنگاران حوزه میراث سفری متفاوت به بافت تاریخی مشهد و اطراف حرم مطهر داشتند برای نجات هویت ایرانی اسلامی بافت از چنگال ساخت و سازهای بی‌امان که همچنان هم ادامه دارد.

در یکی از کوچه پس کوچه‌های بافت ناگهان سردار را با چند تن دیگر دیدیم. برخی از اعضای گروه داخل سرایی تاریخی مشغول عکاسی بودند و برخی بیرون داخل کوچه. یکی دو نفر از بچه‌ها با تعجب گفتند:سردار سلیمانی!ایستاد و با لبخند با ما احوالپرسی کرد و با آقایان گروه دست داد و جویای کارمان شد و تشویق کرد که حتما پیگیر این موضوع شویم و برایمان آرزوی موفقیت کرد. سردار مصاحبه نکرد و با عذرخواهی گفت که عجله دارد.کمی که دورتر شد باز برگشت و برایمان دست تکان داد. بی‌تکلف و بدون ریا.این دیدار چند دقیقه بیشتر طول نکشید اما در خاطرم مانده.

خاطره دوم را از پرویز فتاح دارم. وقتی که رییس کمیته امداد بود و خانه خانم توران همسر سوم رضا شاه تخریب شد. سیل گلایه‌ها که روان بود یکبار من با ایشان گفت و‌گو‌کردم و از هزینه این گونه خبرها و چرایی تخریب‌ بناهای تاریخی صحبت کردم. او هم گلایه داشت که میراث فرهنگی هیچ فهرستی از بناهای تاریخی واجد ارزش نداده و قطعا جایی مثل کمیته امداد و…متولی تهیه تاریخچه خانه‌ها نیست و…

او قول داد که اگر خبرنگاران و کارشناسان حوزه میراث به او‌ و‌ کمیته اطلاع دهند که فلان بنا واجد ارزش تاریخی است تا زمانی که متولی باشد اجازه تخریب نمی‌دهد و سر قولش بود و چند مورد را اجرایی کرد. وقتی هم که به بنیاد مستضعفان آمد هم کاخ مرمر مرمت و موزه هنر ایران را راه‌اندازی کرد. هم قرار است موزه خودرو و موزه دفینه با مرمت و شکلی جدید با اشیا موزه‌ای افتتاح شوند که در جای خود قابل تقدیرند.

اما به یکباره دیشب در فضای مجازی اعلام شد که نام موزه دفینه به مجتمع فرهنگی موزه‌ای سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی تغییر نام پیدا کرده است.

حالا امروز خبرگزاری مهر در گفت و گو با حمیدرضا قنبری مدیر امور توسعه خدمات موزه‌ای مؤسسه فرهنگی موزه‌های بنیاد انقلاب اسلامی این موضوع را تایید کرده است.

توجیهات قنبری این بوده که دفینه نامی است مربوط به اشیا زیر خاکی که جویندگان گنج از دل خاک بیرون می‌آورند و اما فعالیت‌های جدید هیچ گونه قرابت کمی و کیفی با فعالیت‌های پیشین این ساختمان نخواهد داشت.

در این که قطعاً ساختمان دفینه فعالیت موزه‌ای عالی خواهد داشت پیش پیش شکی ندارم. اگر کرونا برود و مردم بتوانند موزه هنر ایران را در کاخ مرمر ببینند قطعا اذعان می‌کنند یکی از بهترین موزه‌های ایران را دیده‌اند.بنابراین می‌توان پیش‌بینی کرد تیم موزه‌ای در دو موزه دیگر، «خودرو» و «دفینه» هم همین رویه را پیش خواهند گرفت و بزودی یکی از بهترین موزه‌های ایران در میرداماد افتتاح خواهد شد.

اما آقای قنبری توجیه شما در تغییر نام قابل قبول نیست.

نخست آن که سردار سلیمانی بلاشک در تاریخ ایران شخصیتی غیر قابل حذف و تاثیر‌گذار است. از وجه فرهنگی-تاریخی ماجرا ای کاش که خاطرات ایشان ثبت و ضبط شده باشد و ای کاش متولیانی باشند که تیمی را برای جمع‌آوری خاطرات افراد از ایشان در قالب تاریخ شفاهی در نظر بگیرند.

همچنان که به نظرم هیچ‌گاه همایشی با همکاری مراکز فرهنگی-تاریخی،میراث فرهنگی و نظامی و دانشگاهی برگزار نشد و سیر تاریخی جنگ‌های ایران از دوران باستان تا کنون مورد بررسی قرار نگرفت و منتشر نشد که چرا در طول تاریخ سیر جنگ‌های ما بیشتر به سمت غرب کشور بوده تا شرق و استراتژی تاریخی ما در قبال جنگ‌ها چه بوده و…

حتی باید این امکان فراهم باشد که موزه‌ای از این سردار شهید و شخصیت و چهره تاریخ معاصر ایران با حضور موزه‌داران و بخش فرهنگی نهادهای نظامی تهیه شود.

همچنین نامگذاری مکان‌های فرهنگی مانند مدرسه، موزه، کتابخانه و… و ورزشی و بهداشتی و… جدید به نام ایشان اگر به اغراق و افراط نیفتد قابل تقدیر است. اما برای تک تک این‌ها باید فکر شود.

نام موزه دفینه، «دفینه» است حتی اگر نامش تداعی‌کننده گنج باشد.این موزه صرفا مرمت شده و ممکن است آثار بیشتر و کارکردهای فرهنگی جدیدی هم به آن افزوده شده باشد که چه بهتر .

امادر تاریخچه آن که تغییری بوجود نیامده است. این که چه کسی آن را ساخته، چه زمانی ساخته، چه اتفاقاتی برای آن رخ داده است، تغییر نکرده. اگر یک شناسنامه‌ کثیف و‌کهنه و پاره باشد و آن را عوض کنیم نام و شخصیت دارنده شناسنامه و پدر و مادرش هم تغییر می‌کند؟ بنابراین چنین آثاری خود دارای تاریخچه،سبقه، معماری، هویت و روایتی هستند که پاک شدنی نیست و در اذهان باقی است.

کارکردها و تاریخ‌ها و روایت‌ها و سابقه‌ها با انتخاب نام‌های جدید تغییر نمی‌کند.

هنوز مردم به اول خیابان لاله‌زار «پشت شهرداری» می‌گویند حتی اگر دوره پهلوی اول نباشد، حتی اگر ساختمان شهرداری در دوره پهلوی دوم تخریب شده باشد و حتی اگر در دهه نود قرار باشد ساختمان جدیدی آنجا بسازند.

ای کاش تیمی فرهنگی و خوش‌فکری در بنیاد یا هر نهاد و سازمان و ارگان دیگری به واقع وقت و هزینه می‌گذاشتند، یک کار پژوهشی، مطالعاتی درست انجام می‌دادند و یک بنای تاریخی را انتخاب و به بهترین شکل مرمت می‌کردند، و بهترین آثاری که در خیلی از گنجینه‌های سرتاسر این کشور خاک می‌خورند را در آن به نمایش می‌گذاشتند. یک بخش را هم کامل به آشنایی با شخصیت، هویت و آثار و تفکر سردار اختصاص می‌دادند و نامش را سردار سلیمانی می‌گذاشتند.

بخش کتابخانه‌ای، پذیرایی و فروش آثار فرهنگی، هنری را هم در آن در نظر می‌گرفتند .موزه‌ای که در سراسر کشور بی‌نظیر بود و پشت سر آن یک فکر فرهنگی حساب شده بود. این موزه هزار سال هم اگر از ساختش می‌گذشت باز هم نامش موزه سردار سلیمانی بود در هر قرن و سده‌ای.چون موزه‌ای بود که با این نام و برای بزرگداشت دارنده این نام ساخته شده بود و خودش دارای شناسنامه و هویت و روایت و تاریخ مستقل خودش بود.

انتهای پیام

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا