میراث فرهنگی نمد مال شده است
علی اصغر نوروزی «عضو هییت علمی پژوهشکده باستان شناسی»
داستان میراث فرهنگی کشور داستان مرگ معتصم بدست هولاکوست. قریب دو دهه مدیریت منفعل در معاونت میراث فرهنگی کشور قبح تخریب و تاراج میراث فرهنگی مادی و معنوی کشور را از بین برد.
روزگاری در همین کشور برای سد سیوند غوغا به پا شد و مدیران دستگاههای اداری از ترس رسانهای شدن و حساسیت جامعه با ادارات میراث مماشات و همکاری میکردند.
در این سالها دهها اثر باستانی نابود شدند و در مقابل پیگیری و برخورد قضایی در خوری با متخلفان انجام نشد و صدها پرونده کاوش و تخریب میراث فرهنگی بخاطر ضعف حقوقی تشکیلات یا بلاتکلیف ماندند و یا منجر به رضایت و منع تعقیب متهمان شدند.
متأسفانه بعلت عدم آموزش ،گزینش و نظارت صحیح بخش قابل توجهی از کارکنان که باید حافظ آثار باشند از اهمیت و رسالتی که بر دوششان است آگاه نشدند و گاه مخصوصاً در بافت های قومی و منطقه ای هم داستان ذینفعان بیرونی شدند .
جواب آن ماموران از جان گذشته که برای دستگیری متهمین و حفاران غیر مجاز از هیچ مجاهدتی فروگذار نکردند و از برخورد منفعلانه ما شاکی هستند را چه باید بدهیم. چرا هیچ وقت در وزارت یا سازمان میراث فرهنگی یقه مدیری گرفته نشد که هان چه میکنی! کسانی که با صداقت در بدنه این تشکیلات کار میکنند و زجر این مصائب را کشیدهاند خوب میدانند چه میگویم.
به بضاعت معاونت میراث فرهنگی در ستاد نگاه کنید و ببینید چه کسانی با چه بضاعتی و با چه تعدادی بر اریکه این حوزهی گران نشستهاند؟ این همه سال این همه پول چرا منجر به تحول ساختاری نشد.
مگر فهرست آثار ملی بحز یک لیست است که آثار تاریخی در آن با یک شناسه وارد میشود. میلیونها اثر بیدفاع در کشور برای حفاظت نیازمند وارد شدن به این فهرست هستند، همین تشکیلات در سال چند اثر را به این فهرست میافزاید. کندی روند ثبت آثار در فهرست آثار ملی دست پخت همین ساختار ناکارآمد است. به مرکز ثبت آثار مراجعه کنید چند نفر در این محل کار ِگران ثبت آثار ملی را به دوش میکشند، اسفناک است.
رکن شناخت و پژوهش و حفاظت و معرفی میراث کشور پژوهش است ، معاونت پژوهشی از ساختار اداری ستاد و استانها حذف کردند و پژوهشگران ستاد را نیز در تافته جدا بافته و ضعیف و مهجور دیگری بنام «پژوهشگاه » فریز کردند و کوچ اجباری دادند. امروزه مرغداریها هم بخش پژوهش دارند!؟
متأسفانه بسیاری از معماران این کاخ معوج هنگام خداحافظی از این ساختار معیوب خود ساخته اشک تمساح ریختند! معاونت میراث فرهنگی نه تنها نتوانست به آحاد جامعه بیاموزد که ایها الناس، ایهاالرجال میراث فرهنگی گنج نیست، دفینه نیست، مشتی خاک نیست. بلکه میراث فرهنگی تبلور مجموع دستاوردهای فرهنگی بشر در اشیاء و باورهاست.آیینها، آداب و رسوم و خوی و خصلتهای خاصی که یک ایرانی مسلمان را از دیگر ملل باز میشناساند نیز میراث فرهنگی است. میراث فرهنگی یک اقیانوس است.
در نهایت عملکرد بد این تشکیلات از میراث فرهنگی یک چهره ترسناکی ساخت که با کم و زیاد کردن ولوم آن و کژدار و مریز کردن قوانین از مردم و مسئولین امتیاز خواهی میکند!
جناب آقای دکترضرغامی میراث فرهنگی ما که شما نیز حتما از پنجره خودتان به آن نگریستهاید و با بخشی از آن آشنایید و بابخشی غریب چیزی نیست که کسی ادعا کند در آن جامع الاطراف است، مثال فیل مولاناست و نیاز به تیم مدیریتی فراگیر و چند بعدی دارد.
چیزی که اکنون در معاونت میراث فرهنگی وزارت تحت امر شماست در خور ابر فرهنگ و تمدن دیرپای این سرزمین نیست، بخش اعظم فرهنگ و تمدن جهان اسلام وام دار تدبیر و دانش و هنر ایرانیان است. چرا باید بزرگترین موزه جهان اسلام در ایران نباشد و بزرگترین موزههای اسلامی منطقه پر از آثار ایرانی باشد که متاسفانه بیشتر بصورت غیر مجاز از کشور خارج شده است.
اکنون معاونت میراث فرهنگی نیازمند مدیرِ مدبری است که سکاندار خرد جمعی مدیران متخصص و پاک دستی باشد که بخواهند و عاشق این باشند که در ساختار این تشکیلات بیمار و ضعیف تحولی در خور نام ایران و ایرانی ایجاد کنند. بارگرانی است، امیدواریم جناب دکتر دارابی استاد اتخاذ این سیاست باشد!
میراث فرهنگی ایران گوهر کثیر الاضلاعی است که میتواند با تلالواش چشم جهانیان را خیره کند.
این گوی و این میدان یاعلی!
انتهای پیام