خبرنگار زندگی هم دارد
سارا مالکی/ روزنامهنگار آزاد
۱-اینجایی که من نشستهام تهران است، پایتخت ایران، سال ۱۴۰۰ خورشیدی. با وجود شرایط اقتصادی که همه از آن باخبریم، در تهران به یک خبرنگار یا روزنامهنگار برای یک ماه کار در روزنامه حقوقی بین ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان تا ۴ و نیم میلیون تومان پیشنهاد میشود.
۲- باورش سخت است. ارقام یاد شده برای انجام کاری پیشنهاد میشود که قرار است دقیق و برآمده از مشاهدات خبرنگار و گویای واقعیاتی باشد که زمینهساز بهبود شرایط است. اما این یک واقعیت است که در خبرگزاریهای رسمی کشور، روزنامهها و سایتهای خبری در شهری مانند تهران، حقوق خبرنگاران و روزنامهنگاران از بسیاری مشاغل فاصلهای طولانی دارد، گیرم پیک موتوری هم در دسته آن مشاغل دیگر قرار داشته باشد. به مساله حقوق، زیر بار بیمه نرفتن برخی کارفرماهای مطبوعاتی در رسانههایی که نامهایی بزرگ را به یدک میکشند نیز اضافه کنید.
۳-اما خبرنگاران به عنوان مهرههای اصلی تولید محتوا در رسانهها، چرا و چطور با این ارقام پرداختی همچنان به کار ادامه میدهند؟ جواب این سوال را اینطور میتوان داد: عدهای از خبرنگاران هنوز به شرافت کار خبر و رسالتی که برای ایجاد تغییر دارند، پایبند هستند و با حضور جدی در رسانه اصلی خود و حضور نیمهوقت در رسانههای دیگر که زمانی برای فراغت آنها باقی نمیگذارد، زندگی را سر میکنند. این خبرنگاران همانهایی هستند که با کمترین حقوق دریافتی از مشکلات اقتصادی در روزنامهها مینویسند یا به دنبال حل مشکلات سیاسی و محیطزیستی و اجتماعی و فرهنگی هستند که خود زیر فشار آنها کمر خم کردهاند.
عدهای دیگر به خود سختی چندانی نمیدهند و اصطلاحا روش کپی پیست را برمیگزینند. عدهای دیگر دریافتهای غیررسمی یا تولید مطالب اختصاصی در مقابل دریافت وجه بیشتر از حقوقشان را پیشه میکنند و گروه آخر هم کسانی هستند که با خداحافظی از حرفه و پیشه اصلی خود برای همیشه مطبوعات را ترک میکنند.
۴- «خبر»، «گزارش» و «تحلیل» حالا و با گسترش ابزارهای ارتباطی، بخشی جدانشدنی از زندگی روزمره افراد است. جریانهای خبری از سوی خبرنگاران و روزنامهنگارانی که کارشان تعطیل و غیرتعطیل نمیشناسد، به مخاطبان رسانده میشود. اما چیزی که هنوز در این میان ناپیداست یا اصولا قرار بر این نیست پیدا شود، شان خبرنگار به عنوان انسانی است که بسیاری وقتها فراتر از زمان و انرژی مرسوم برای انجام کار، حتی امنیت جانی خود را برای فعالیتی میگذارد که به آن پایبند است.
۵-ارزان بودن شغل خبرنگاری یا روزنامهنگاری در تهران یا دیگر شهرهای کشور و واقعی نبودن حقوقی که در این حوزه برای گردانندگان اصلی به «عرف» تبدیل شده، نشانهای است از تلاشی تاریخی برای سرکوب کار خبری و مطبوعاتی و تقلای افرادی که برای زنده ماندن این جریان از حقوق انسانی خودشان دست میکشند. باشد که در سال جدید، و در آستانه ورود به سده جدید، ارزش کار «خبر» از «آگهی» فراتر رود و افرادی که در این حوزه فعالیت میکنند شاهد مرگ انگیزههایشان زیر فشارهای اقتصادی نباشند. تنها در این صورت است که میتوان به جریان سالم خبر، تبدیل نشدن خبرنگاری به شغلی دانشجویی و تداوم حضور افراد با تجربه در این حوزه کاری حساس امید داشت.
انتهای پیام