نام های مستعار در طول تاریخ
راشدانصاری
می دانید که از قدیم الایام رسم بر این بوده شاعرانِ طنزپرداز و طنزنویسان مطبوعات، نام مستعار برای خودشان انتخاب می کردند. به عنوان مثال، زنده یادان: ابوالقاسم حالت، سید محمد اجتهادی، محمدخرمشاهی از طنزپردازان بزرگ نشریه توفیق و گل آقا، بیشترین نام مستعار داشته اند. هدف از انتخاب نام مستعار نیز، شناسایی نشدن طنزنویس توسط دستگاه های نظارتی و امنیتی بوده است.(از طرفی خود ِ ماموران اطلاعاتی و امنیتی هم برای شناسایی نشدن توسط ملت، از نام مستعار استفاده می کنند. بیشتر این برادران، آقای محمدی هستند! البته در هر شهر و استانی که این عزیزان برای ماموریت یا خدمت تشریف می برند، نام خود را تغییر می دهند….)
و در برخی مواقع نیز سیاست ِ گردانندگان نشریات این گونه بوده تا طنزنویس ها گمنام بمانند.
ضمن آن که مردم، بیشتر ِ طنزنویسان بزرگ جهان را با همین نام های مستعارشان می شناسند تا نام اصلی آن ها.
خیلی ها نام های مستعارشان از نام واقعی شان معروف تر است. مثلاً می دانستید “ویلیام سیدنی پورتر” نام اصلی چه کسی است؟ بله، همان طوری که فکر می کردم؛ درست حدس نزدید! خوب است بدانید که ایشان کسی نیست جز نویسنده و طنزپرداز برجسته ی آمریکایی معروف و مشهور به” اُ. هِنری” . مشاهده فرمودید چقدر نام مستعار این آقا از خودش(یعنی نام اصلی اش) جلو زده است؟!
همچنین بزرگ ترین طنزنویس آمریکا می دانستید چه کسی است؟ شخصی است به نام “سمیوئل لنگهورن کلمنز”. این یکی را هم درست حدس زدم نمی شناختید!چون یحتمل خیلی ها اولین بار است که نام سمیوئل و بقیه اش، به گوش شان می خورد. البته حرفه ای ها می شناسنش. خب، می دانید این آقا کیست؟ بابا جان ایشان همان ” مارک تواین” ِ معروف است دیگر.
از این مثال ها فراوانند. آهان یادم آمد مثلا شما می دانستید”مهمت نصرت” ، نام اصلی کدام یک از طنزپردازان مشهور یکی از کشورهای همسایه است؟ بله، نامبرده مرحوم: ” عزیز نسین” طنزپرداز فقید ترک است.
خُب، پس با بنده هم عقیده شدید که نام های مستعار طنزنویس ها از نام های واقعی شان مشهورتر است. حالا کاری به فوتبالیست ها نداریم که مثلا نام اصلی پله و مارادونا و….چیست، چرا که نام اصلی هر کدام یک صفحه می شود.
اصلاً چرا راه دوری برویم شخص خودمان نیز بیش از ۱۲ نام مستعار داریم، که “خالوراشد” مشهورترین ِ آن هاست! و جالب است که خیلی ها فکر می کنند نام کوچک بنده خالوراشد و فامیلی ام انصاری است. حتی در برخی دعوت نامه ها و الواح تقدیر هم می نویسند:استاد خالوراشد انصاری. جالب است که در برخی لوح تقدیرها همه نوع نام نوشته می شود، به جز نام اصلی خودم. نمونه اش همین دانشگاه پیام نور بندر خمیر خودمان است که در لوح تقدیرشان نوشته بودند: استاد خالدانصاری!
این مقدمه ی تقریباً طولانی را گفتم تا به اصل مطلب بپردازم. عذر می خواهم که مقدمه ی ما از مقدمه های زنده یاد باستانی پاریزی نیز بلندتر شد. خدابیامرز برای کتاب طنز ِ دوستی که کل کتاب حدود ۱۰۰ صفحه بود، تقریباً هفتاد صفحه مقدمه نوشته بود. جالب این که کل ۷۰ صفحه ی مقدمه در خصوص تاریخ و فرهنگ پاریز و سیرجان بود! و فقط ۳۰ صفحه شعر طنز داشت.
و اما، همان گونه که مستحضر نیستید، در روستای ما نیز بیشتر افراد، از نام مستعار استفاده می کنند. البته برخلاف طنزپردازان که خودشان برای خودشان نام مستعار انتخاب می کنند، در روستای ما اهالی به صورت خودجوش برای یکدیگر نام مستعار انتخاب می کنند. و باز هم این نام مستعارها نه به خاطر شناسایی نشدن توسط دستگاه های امنیتی و انتظامی است، بلکه بر اساس رفتار و کردار شخص، شکل ظاهری و قیافه، شغل، سوتی دادن، و….انتخاب می شوند.
در این جا چون همیشه اولویت با بانوان عزیز است، فقط نام های مستعار خانم های مُسن(پیر زن های سابق!) را تقدیم می کنیم: اولین نام مستعار مربوط به سرکار خانم “نخودک” است، که مشهور است، در همه ی حوادث روستا خود را قاطی می کند و یا خود را “دانای کل ” و “همه چیز دان ”می داند. مادر، “نخودک” فکر می کند در هر زمینه ای تجربه دارد. از این روی نام با مسمای نخودک را برایش انتخاب کرده اند. حال آن که نام اصلی ایشان مشهدی سکینه است. و جالب است که در روستای ما کسی با نام سکینه، نامبرده را نمی شناسد. خانم بعدی بانو “برنجک” است.که نام مستعار حلیمه است. عده ای معتقدند، این بانوی سالخورده، از بین غذاها به برنج علاقه ی خاصی دارد، ولی گروهی می گویند خیر؛ وی به جای تخمه و پسته و اَلوک و بَنه، دایم در حال خوردن ِ برنجک بوداده است؛ که به برنج پفی نیز معروف است.
و اما ” پزشک دهکده” نام مستعار بی بی ماه بیگم است که متخصص زنان و زایمان به شیوه ی سنتی است! بیشتر همنسلان بنده توسط این پزشک ماهر پا (یا بهتر است بگویم سر)به این دنیای پر درد سر گذاشتیم!
راستی ما ” فاطی تی تووک، یا تی تی بک” هم داریم. تیتی بک پرنده ای است که در باور مردم منطقه ی ما هنگام آواز خواندن می گوید:”تی تی بک”. و اهالی بلافاصله می گویند:”خبرت خَش.” مردم اعتقاد دارند اگر این پرنده روی هر خانه ای بنشیند خبری خوش برای آن خانه خواهد آمد که در خصوص فاطی تی تووک البته قضیه درست بر عکس است!
همچنین مادر بزرگ ِ هشتاد ساله ای در روستای ما کماکان در قید حیات است به نام ” قندی” . می گویند بانو قندی از دوران کودکی تا به امروز مدام در حال خالی کردن ِ قندان های خودشان و اهالی است. و به همین دلیل نام مستعار قندی را برایش انتخاب کرده اند.بی بی قندی، آن قدر در مصرف قند زیاده روی کرده است که نه تنها دندان ها، بلکه لثه اش نیز کرم خورده است!
بی بی نساء نیز که در محله ی پایین ِ روستا زندگی می کند، به دلیل ریزه میزه بودنش؛ نام مستعار ” ماشَک” یعنی ماش برایش انتخاب کرده اند. البته ماشک بانو دو تا نام مستعار دارد. ” خاله ریزه ” هم نام دیگر ایشان است.
ببینم مادر، ” کنیز کماندو” را معرفی کردم یا خیر؟ (گفتم مادر کنیز…یاد مادر ترزا افتادم.) الان نگاه می کنم. وای خدای من یادم رفته بود. کربلایی کنیزو معروف به کنیزکماندو که الحق و والانصاف نام با مسمایی را برایش انتخاب کرده اند، یکی از چهره های مطرح روستای ماست. چیزی است در مایه های پرویز پرستویی در فیلم ” مارمولک”.
البته این کنیزکماندوی ما کارهای خیر و خدمات انسان دوستانه ی زیادی انجام داده است، ولی نه در حد آن راهبه ی کاتولیک (آلبانیایی) یعنی مادر ترزا.
کنیزکماندو، در جوانی هر گاه کلیدخانه ی خودش یا اهالی مفقود می شد، یا داخل منزل جا می گذاشتند، بلافاصله مثل گربه از روی در و دیوار منازل بالا می رفته و….از تیر چراغ برق هم به هکذا…حتی در فصل خرماچینی نیز بدون “پروند” و… (طناب مخصوص بالا رفتن از نخل) از درخت خرما بالا می رفته و اقدام به خرما چینی و…می کرده است.
در ضمن تعدادی نام های غیر متعارف دیگر نیز داریم که بنا به دلایلی از جمله بد آموزی ای که احیاناً در پی خواهد داشت، از ذکر آن ها معذوریم…
در ادامه تعداد دیگری از نام های مستعار مادرهای بزرگوار و مادربزرگ های عزیز روستا، تقدیم می کنیم: “عدَسک” ، “دِرمنه” ، “بمُورک” ، “ارزَنک” ، “ژاکلین” ، “ذُرتو” ،”میخک”، و…