شایعات! در دوران قرنطینه
سرودهی: راشدانصاری(خالوراشد)
” سلامی چو بوی خوش ِ آشنایی”
به خوانندگان ستون ِ کذایی! ۱
شما دوستانِ شفیق صمیمی
به ویژه شما شوخ های قدیمی!
که البته منظورِ من از “کذایی”
نبودست چیز بدی هم خدایی!
همانا ستونهای طنز است و بنده
ستون ها به یک موی این بنده بنده!
دو هفته نبودم در این جا گمانم
نخوردید یک سیر حلوا گمانم
ولی اندکی چون گذشت از ورودم
نشستم همین مثنوی را سرودم
نبودیم و بد شایعاتی شنیدیم
به گمگشتگان التفاتی ندیدیم
یکی گفته “خالو”ی ماتم ندیده
“کووید”ی(۲) شده رفته کنجی خزیده
یکی گفته سمت حکومت دویده
به پست و مقامی یقیناً رسیده!
شنیدم که گفتند آنتالیا رفت
از آن جا که آمد ندانم کجا رفت
یکی گفته در حال جان دادن است او
یکی گفته در صف پی ِ روغن است او
یکی گفته مال مرا خورده “خالو”
چرا سیب کال ِ مرا خورده خالو؟!
یکی گفته او با “پرستو” پریده (۳)
(زبان بسته “خالو” پرستو ندیده!)
رییسانِ دولت که صاحب کمالند
به دنبالِ برنامه ی مُشت و مالند
گران می شود ناگهان نرخ کالا
نبوده چنین بلبَشو تا به حالا
برنج و حبوبات و اقسام ذالک!
روانه شده سوی دیگر ممالک
لگن های تولید ملی گران شد
سبدهای ما خالی از رنگ نان شد
فراوان ازین ناکسان دیده “خالو”
که رحمت به روباه و کفتار و زالو
علی رغم نشر اکاذیب و طامات
و تشویش اذهان و این اتهامات،
کماکان در این شهرم و زنده باشم
که تخم سخن را پراکنده باشم!
چه شعری پس از بازگشتم سرودم
ببخشید اگر چند روزی نبودم
از امروز در خدمتم با نوشتن
که این ذوق فعلاً نخشکیده در من!
پی نوشت:
۱- اشاره شده است به ستون طنزی در روزنامه که دو هفته بنا به دلایلی تعطیل شد!
۲-اشاره شده است به ویروس منحوس کرونا یا همان کووید ۱۹.
۳- “پرستو” خانم را که خودتان بهتر از بنده می شناسید!!
#خالوراشد(نهنگ خلیج فارس)
انتهای پیام