مقدم بر انتقام

عباس عبدی

پس از ترور اخیر اولین سوالی که به ذهن خیلی‌ها در داخل و خارج از کشور خطور کرد این بود که واکنش ایران چه خواهد بود؟ عده‌ای تظاهرات کردند و خواهان انتقام شدند، گروهی عکس بایدن را آتش زدند! از همه جالب‌تر درخواست یک روزنامه بود که به بندر حیفا حمله کنید! هر چند نویسنده با فرض اثبات نقش اسراییل در این اقدام دستور چنین حمله‌ای را داد، فرضی که معلوم نیست اگر تا کنون ثابت نشده، کی و چگونه ثابت خواهد شد؟ احتمالاً نتانیاهو باید نامه رسمی بدهد که ما ترور کردیم!

نکته جالب این است که همین روزنامه همزمان واکنش ایران نسبت به ترور سردار سلیمانی را کافی نمی‌داند و معتقد است که اگر به آن ترور پاسخ مناسب داده می‌شد، امروز شاهد این ترور نبودیم. هر چند معلوم نیست خطابش و نقدش متوجه کیست؟ ولی فراموش کرده که در همان زمان در ۲ بهمن سال ۱۳۹۸ با تیتر بزرگ نوشته بود که: «هلاکت ۱۳۴ تروریست آمریکایی، تازه‌ترین خبر از عین‌الاسد».

خوب هنگامی که ۱۳۴ نفر هلاک شوند، حتماً تعداد بسیاری نیز مجروح و مصدوم شده و مقادیر فراوانی خسارت مادی وارد شده است و اگر این حد از پاسخ را کافی نمی‌دانند، حتماً باید اعلام جنگ می‌شد. شاید هم خودشان به آماری که نوشته‌اند، اعتقادی نداشته‌اند و آن را خالی بندی می‌دانند.

موضوع این ترور با اقدام ایالات متحده در سال گذشته متفاوت است. اخیراً در مصاحبه‌ای در باره اقدام نظامی احتمالی آمریکا علیه ایران تا زمان تحویل کاخ سفید به بایدن ضمن طبیعی و حتی ضروری بودن پاسخ به هر گونه حمله رسمی نظامی، گفته بودم که: ”شاید اقدام آمریکا آشکار نباشد. در این صورت راه برای پاسخ ندادن به این اقدام باز خواهد بود. یعنی در این صورت ایران می‌تواند صبر کند تا ببیند در آینده چه خواهد شد. جزئیات اقدام احتمالی آمریکا روشن نیست؛ بنابراین نمی‌توان به روشنی گفت که ایران چه پاسخی باید یا می‌تواند به اقدام محتمل آمریکا بدهد.“

در حقیقت حمله به سردار سلیمانی اقدام نظامی روشن و آشکار با پذیرش مسئولیت از سوی رییس جمهور ایالات متحده بود. ایران هم به طور طبیعی به آن پاسخ داد. کم یا زیاد آن بحث دیگری است. طرف هم پذیرفت. ولی اگر همان زمان سردار سلیمانی را به صورت مخفی و بدون پذیرش رسمی در خارج یا داخل کشور ترور می‌کردند، آیا ایران می‌توانست به عین‌الاسد حمله کند؟ قطعاً خیر.

حتی اگر یقین داشتند که سیا پشت ماجرا باشد. حتی اگر همه جهان هم می‌فهمید که آمریکا پشت ماجرا بوده، باز هم کفایت نمی‌کرد. مگر سعودی‌ها در مقابل حمله به آرامکو توانستند کاری کنند؟ آیا ایران پذیرفت که حمله کرده است؟ قطعاً خیر. ولی اگر می‌پذیرفت به منزله آغاز جنگ بود و عربستان برای خودش حق پاسخ و حتی شکایت را منظور می‌داشت. آنان می‌توانستند از طریقی یا با حمایت مستقیم آمریکا عمل کنند.

بنابراین پاسخ اینگونه ترورها و اقدامات غیر رسمی را نمی‌توان به صورت حمله رسمی داد، حتی اگر به صورت غیر رسمی از متوجه بودن مسیولیت اقدام به طرف مقابل اطمینان پیدا شود.

در مورد اخیر برحسب قراین و شواهد، می‌توان با قاطعیت گفت که اسراییل اقدام کرده است، ولی مگر اقدامات مشابه علیه اسراییل وجود نداشته است؟ چرا اسراییل پاسخ رسمی و آشکار به آنها نمی‌دهد؟ چون از نظر عرف سیاسی پذیرفتنی نیست. بنابراین پاسخ مناسب به این اقدام، حمله به حیفا نیست که پیشنهاد خالی بندانه!! و حتی احمقانه‌ای است. اگر می‌توان پاسخ داد باید از نوع خودش، یعنی عملیات مخفی باشد.

مثلاً یک تیم ترور اسراییلی اجیر کنید تا رییس عملیات مخفی یا نیروگاه اتمی آنان را در تل‌آویو بکشند. البته باید صریح گفت وپذیرفت که همه کشورها باید دست از این اقدامات بردارند چرا که ته ندارد و به زیان مردم است.

پس آنان که درخواست انتقام رسمی در قالب عملیات نظامی می‌کنند، به صورت ضمنی اذعان به شکست در مواجهه اطلاعاتی و عملیات مخفی کرده‌اند. این همه اقدامات مخفی علیه کشورها از جمله ایران، اسراییل و آمریکا و… انجام شده است، آیا در مورد هیچ‌کدام آنها پاسخ رسمی و آشکار داده شده است؟ طبعاً چنین نیست، مگر کشوری که بخواهد وارد جنگ شود.

مسأله مهم‌تر از اصل ترور در ماجرای اخیر، نفوذ است. این را که نمی‌توان با حمله به حیفا یا هر جای دیگر حل کرد. این از اصل ترور مهم‌تر است و هر گونه تأکیدی بر این ترور بدون توجه به مسأله نفوذ گسترده اطلاعاتی، نوعی خودزنی و راه گم کردن است. در حالی که این مسأله برای ترور سردار سلیمانی اصلاً وجود نداشت.

به نظر می‌رسد که دوستان به جای سر دادن شعار انتقام، انتقام، قدری تأمل کنند، شاید موضوعات و پرسش‌های مهم‌تری برای فکر کردن درباره آنها وجود دارد. از جمله این که چه شد به اینجا رسیدیم!؟

انتهای پیام

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا