چه بخوانیم؟
عباس عبدی
برخی از دوستان و خوانندگان پیشنهاد داشتند که با توجه به تعداد زیاد مطالب روزانه در فضای مجازی درباره نحوه انتخاب موضوع نظرم را عرض کنم.
اگر به صد سال پیش برگردیم، تعداد کتابهای موجود در یک خانه بسیار محدود بود، البته اگر کتابی وجود میداشت. قرآن بدون ترجمه، چند دیوان شعر از شعرای مهم تمدن ایرانی، احیاناً چند کتاب مثل قصه حسین کرد شبستری و موش و گربه عبید زاکانی و… اگر نزد اهل خانواده سوادی بود، محدود میشد به خواندن اینها، و افراد بسیار معدودی بودند که تعداد کتابهای خانهاشان یا در دسترس آنان از تعداد انگشتان دست بیشتر باشد.
۵۰ سال بعد وضع فرق میکرد. دسترسی به کتاب خوب بود. هم خرید آن و هم به امانت گرفتن. کتاب تنها نبود، رسانههای تصویری و صوتی و مکتوب هم استفاده میشدند. خیلیها روزنامه را میگرفتند آن قدر فرصت داشتند که بخش مهم آن را بخوانند. هفتهنامه و ماهنامهها را با حوصلهتر میخواندند. مطالب آنها به انتخاب سردبیران و تحریریهها بود. خواننده میتوانست نشریه مطلوب خود را انتخاب کند ولی هنگامی که انتخاب میکرد در جزییات مطالب قدرت گزینش چندانی نداشت.
حالا ماجرا به کلی تغییر کرده است. فضای مجازی آن قدر متن و نوشته و تصویر و صدا در اختیار میگذارد که اگر ۲۴ ساعت مشغول مطالعه باشیم، باز هم مجبوریم خیلیها را رد کنیم و از خیر مطالعه آنها بگذریم.
اکنون پرسش این است که چه مطالبی را بخوانیم؟ فرصت ما کم است و حتی نیازمان نیز خواندن و دیدن و شنیدن مطالب زیاد نیست. چون هضم مطالب زیاد نیز کاری سخت است و نمیتوانیم همه را چنانچه شایسته و بایسته است استفاده کنیم. مثل غذا است که اگر خیلی بخوریم و هماهنگ هم نباشند، موجب دل درد شده یا حتی ممکن است بالا آورده شود.
اولین نکتهای که باید روشن شود، تعیین حدود نیاز است. اگر قرار باشد که ما در همه زمینهها مطالعه کنیم، طبیعی است که در بهترین حالت اطلاعات درست و نادرست اندک و پراکندهای نصیب ما میشود که فایده چندانی ندارد؟ سهل است که موجب اغتشاش فکری ما نیز میشود. پس باید عناوین مورد علاقه خود را به شدت محدود یا حداقل اولویتبندی کرد. حتی پس از این مرحله نیز باید دو باره آن موضوع کلی را محدودتر کرد. مثلاً کسی که به موضوع سیاست علاقه دارد، باید همین حوزه را نیز محدودتر کند و زیربخشهای جزییتری را به عنوان محور اصلی مطالعه خود انتخاب کند.
در همین زمینه هر مطلبی که میخوانیم، حتماً باید آن را هضم کنیم. یعنی در چارچوب تحلیلی موجود خودمان ببینیم که این مطلب چه کمکی به تأیید، رد یا اصلاح چارچوب موجود و یافتههای قبلی ما میکند. این را هضم و یا درونی کردن مطلب میتوان نامید.
هر متن را میتوان در دو طبقه کلی تقسیم کرد. تحلیل و نظر، و خبر و گزارش. البته بسیاری از نوشتهها محصول ترکیبی از این دو هستند، ولی این تقسیمبندی کلی مفید است.
خبر و گزارش را فقط از طریق منبع معتبر یا شناخته شده باید کسب کرد. تهیه و تولید خبر، کاری حرفهای است. اعتبار خبر به صورت نسبی مرتبط با اعتبار منبع خبر است. به علاوه باید از منبع اصلی دریافت کرد مگر آنکه واسطه خبر، نیز معتبر باشد.
در باره خبر نیازی نیست که خیلی سریع داوری کنیم. یا نیازی نیست دنبال صحت و سقم اخباری باشیم که دیر یا زود واقعیت آن معلوم میشود. به علاوه سرعت اطلاع از خبر نیز برای ما افراد عادی اهمیت چندانی ندارد. بنابراین برای دریافت خبر نیازی نیست عجله شود و به طور قطع نیازی نیست که خبر را بپذیریم و تحلیل و داوری کنیم. قدری صبر و تحمل در این باره حلال مشکلات و ابهامات است. این قاعده شامل حال عکس، صوت، فیلم و متن میباشد. بویژه در دنیای جدید که تولید اخبار و تصاویر و فیلم جعلی فراوان شده است.
در این باره هر گاه دیدیم که خبری باب میل ما است، در پذیرش آن احتیاط بیشتری کنیم، چون این خبرها معمولاً فریبندهتر هستند. و اگر دیدیم که خبری باب میل ما نیست در رد و تخطئه آن نیز خویشتنداری کنیم. ولی در مجموع در مواجهه با خبر باید خیلی حوصله به خرج داد و محتاط بود، زیرا ظرفیت بالای فریبکاری در آن وجود دارد.
متون غیر خبری نیز دو دستهاند. یک بخش متنهای اصطلاحاً رتوریک هستند. متنهایی که خطابی و با هدف تحت تأثیر قرار دادن مخاطب تهیه میشوند. بسیاری از مناظرههای مرسوم شامل این نوع هستند. متنهای که محتوای آنها دانشی را منتقل نمیکند و در پی رسیدن به حقیقت نیز نیست. متنی که از ویژگیهای زبانی برای تحت تأثیر قرار دادن مخاطب کمک میگیرد. اگر در گذشته این متون با ظرایف زبانی همراه بود، اکنون بیشتر واجد توهین و ناسزا و مغلطه است.
پیشنهاد بنده این است که اگر با چنین متونی مواجه شدید در درجه اول نام نویسنده مهم است. اگر سطح نویسنده با محتوا همخوان است، ارزش خواندن را دارد. ولی حتماً از خواندن متون رتوریک بدون نام و افراد کماهمیت و بیارتباط با جایگاه خودشان پرهیز باید کرد. در مرحله بعد هر متنی را دیدیم که واجد کلمات ناسزا و توهین بود، خواندن را بلافاصله متوقف کنیم. از بازنشر این مطالب به شدت پرهیز کنیم چون ناخواسته به آنها کمک کردهایم. فریب این متون را نباید خورد.
دسته دوم متون علمیاند که مبتنی بر دانش است، به جای درگیر کردن احساس، عقل و شعور ما را درگیر خود میکند. این متون را با ملاحظه اول که محدود به حوزه مورد علاقه باشد، با رغبت باید خواند هر چند نام نویسنده و منبع منتشرکننده مهم است، ولی یکی از ویژگیهای این متون این است که میتوان آنها را بدون به یاد ماندن نام نویسنده نیز خواند و محتوایش را به خاطر سپرد. چون متن و گزارههای علمی آن مستقل از نویسنده است.
منبع:شهرآرا
انتهای پیام