گرانی بنزین در پس پرده “کار کارشناسی”: آیا دولت واقعیتها را به مردم میگوید؟
سخنگوی دولت از انجام "کار کارشناسی" پیش از هرگونه افزایش قیمت بنزین خبر میدهد، اما تجربههای پیشین و ناترازیهای جدی در تامین سوخت نگرانیهای بسیاری را در میان مردم برانگیخته است. آیا این بار نیز مردم قربانی سیاستهای ناپایدار اقتصادی خواهند شد؟ یا واقعاً قرار است "کارشناسی" به نفع آنان باشد؟
به گزارش اشکان نیوز ، در نشست اخیر هیئت دولت، سخنگوی دولت، فاطمه مهاجرانی، با اشاره به مشکلات ناترازی انرژی در کشور، درباره افزایش احتمالی قیمت بنزین به مردم اطمینان داد که هیچ اقدامی قبل از انجام “کار کارشناسی” صورت نخواهد گرفت. این اظهارات، هرچند در نگاه اول ممکن است منطقی و آرامشبخش به نظر برسد، اما در نگاهی دقیقتر، چندین سوال و نگرانی اساسی را در ذهن مردم و کارشناسان ایجاد میکند.
اولین سوالی که باید مطرح شود، این است که چه نوع “کار کارشناسی” قرار است انجام شود؟ آیا این کار کارشناسی همانند تجربیات قبلی تنها به معنای افزایش قیمت و بدون در نظر گرفتن تأثیرات اقتصادی و اجتماعی آن بر مردم خواهد بود؟ سابقه دولتها در افزایش قیمت بنزین همواره با پیامدهای اقتصادی سنگینی برای اقشار کمدرآمد همراه بوده است. بهویژه در کشوری که بخش قابل توجهی از جمعیت برای نیازهای روزمره خود به سوخت وابسته هستند، هرگونه تغییر ناگهانی در قیمت سوخت میتواند فشارهای مضاعفی را بر دوش آنها بگذارد.
نکته دیگر این است که دولت از ناترازیهای جدی سخن میگوید، اما چرا این ناترازیها به وجود آمدهاند؟ مدیریت ناکارآمد، عدم سرمایهگذاری در زیرساختهای انرژی و نبود سیاستهای جامع و پایدار در حوزه مصرف و تولید انرژی از جمله عواملی هستند که این ناترازیها را تشدید کردهاند. دولت به جای آنکه مسئولیت مشکلات مدیریتی خود را بپذیرد و راهحلی واقعی برای اصلاح ساختار انرژی کشور ارائه دهد، با توسل به افزایش قیمت بنزین، بار این ناکارآمدیها را به دوش مردم میاندازد.
افزایش قیمت بنزین چه پیامدهایی برای مردم به همراه خواهد داشت؟ با نگاهی به تجربههای گذشته، میتوان بهوضوح دید که هر بار قیمت سوخت افزایش یافته، هزینههای زندگی نیز به شکل زنجیرهای افزایش پیدا کرده است. افزایش قیمت بنزین منجر به افزایش هزینه حملونقل عمومی و خصوصی، افزایش قیمت کالاها و خدمات و در نهایت کاهش قدرت خرید مردم میشود. برای اقشار آسیبپذیر و کمدرآمد جامعه، این افزایش فشارها میتواند به معنای فروپاشی اقتصادی باشد.
در مقابل، مدافعان افزایش قیمت بنزین ممکن است به مزایای این اقدام اشاره کنند؛ از جمله کاهش مصرف بیرویه سوخت و بهبود بهرهوری انرژی. اما باید پرسید: آیا دولت در کنار افزایش قیمت، زیرساختهای لازم برای جایگزینی مصرف سوختهای فسیلی با انرژیهای پاک و مقرونبهصرفه را فراهم کرده است؟ آیا سیاستهای حمایتی برای کاهش فشار بر اقشار آسیبپذیر وجود دارد؟ پاسخ به این سوالات، متأسفانه تاکنون مثبت نبوده است.
یکی دیگر از نگرانیهای مهم مردم، عدم شفافیت دولت در ارائه اطلاعات دقیق است. سخنگوی دولت از “کار کارشناسی” صحبت میکند، اما هنوز جزئیات مشخصی از این کار کارشناسی و اینکه چه پارامترهایی در آن لحاظ خواهد شد، ارائه نشده است. آیا این کار کارشناسی تنها به معنای بررسی قیمتهای جهانی سوخت و وضعیت ذخایر داخلی است؟ یا قرار است تأثیرات اجتماعی و اقتصادی آن بر زندگی مردم نیز به طور جدی بررسی شود؟
در نهایت، سؤال اینجاست که آیا افزایش قیمت بنزین واقعاً راهحل نهایی برای رفع مشکلات ساختاری اقتصاد انرژی کشور است؟ بسیاری از کارشناسان معتقدند که به جای تمرکز صرف بر افزایش قیمتها، دولت باید به اصلاحات بنیادیتر بپردازد؛ از جمله بهبود مدیریت منابع، سرمایهگذاری در انرژیهای تجدیدپذیر و بهینهسازی مصرف انرژی. تنها در این صورت است که میتوان امیدوار بود که افزایش قیمت بنزین به بحرانهای جدید اقتصادی و اجتماعی منجر نشود.
در پایان، مردم ایران انتظار دارند که “کارشناسی” مورد نظر دولت، تنها در جهت منافع کوتاهمدت اقتصادی نباشد و پیامدهای بلندمدت آن بر زندگی روزمره آنان نیز به طور جدی در نظر گرفته شود. تجربههای تلخ گذشته نشان داده که بیتوجهی به این مسائل میتواند عواقب ناگواری برای جامعه به همراه داشته باشد.
انتهای پیام