خلاقیت در روابط عمومی یا مدیریت بحران بیپایان؟ وعدههای تکراری پالایش و پخش در مواجهه با چالشهای روزافزون
مراسم تودیع و معارفه رؤسای روابط عمومی و مدیریت HSE شرکت ملی پالایش و پخش فرآوردههای نفتی ایران بار دیگر همراه با وعدههای پرطمطراق درباره خلاقیت رسانهای و مدیریت ریسک برگزار شد، اما آیا این سخنان جدید چیزی جز تکرار وعدههای گذشته است؟ در حالی که چالشهای اساسی مانند ناترازی انرژی، ضعف در ایمنی و بحرانهای زیستمحیطی همچنان پابرجاست.
به گزارش اشکان نیوز ، برگزاری مراسم تودیع و معارفه روسای جدید روابط عمومی و مدیریت بهداشت، ایمنی، محیط زیست و پدافند غیرعامل (HSE) در شرکت ملی پالایش و پخش فرآوردههای نفتی ایران، بار دیگر بستری برای وعدههای تکراری مسئولان بود؛ وعدههایی که سالهاست در قامت شعار باقی مانده و به جای راهحلهای ملموس، تنها از تقویت «هویت سازمانی» و «خلاقیت رسانهای» سخن میگوید. مهندس محمدصادق عظیمیفر، معاون وزیر نفت، با تأکید بر اهمیت سرعت عمل و نوآوری در روابط عمومی، به نظر میرسد تلاش دارد چالشهای عمیق و ریشهدار صنعت نفت را با بزک رسانهای و استفاده از ابزارهای جدید کمرنگ جلوه دهد.
از این دست وعدهها درباره خلاقیت رسانهای و مدیریت بحران، بارها در صنعت نفت و دیگر صنایع شنیده شده است. با این حال، حقیقت تلخ آن است که چالشهای حیاتی مانند کمبود سوخت، ناترازی انرژی، ضعف در سیستمهای ایمنی و بیتوجهی به مسائل زیستمحیطی همچنان به قوت خود باقی است. در حالی که عظیمیفر از ضرورت تعامل سازنده روابط عمومی با افکار عمومی سخن میگوید، سوال اینجاست که آیا روابط عمومی، ابزاری برای مدیریت افکار عمومی و پوشاندن کاستیها شده یا نهادی برای شفافسازی و پاسخگویی واقعی؟
عظیمیفر با تأکید بر اهمیت مدیریت ریسک و شناسایی تهدیدات در حوزه HSE، انتظار دارد که مدیریت جدید HSE بدون مسامحه با چالشهای پیش رو برخورد کند. اما آیا واقعاً این توصیهها به معنای ایجاد تغییرات واقعی و بهبود شرایط ایمنی و زیستمحیطی است؟ یا همچنان در عمل شاهد همان مشکلات قدیمی خواهیم بود؟ مسئلهای که سالهاست در صنعت نفت دیده میشود، عدم توجه به زیرساختها و مشکلات ایمنی است که نه تنها کارکنان را در معرض خطر قرار میدهد، بلکه بحرانهای زیستمحیطی جبرانناپذیری را نیز رقم زده است.
شاید یکی از نقاط قوت سخنرانی عظیمیفر، تأکید او بر ایجاد «زبان مشترک» با ذینفعان در حوزه HSE باشد. اما پرسش اصلی اینجاست که چرا تا به امروز چنین زبانی ایجاد نشده و چرا همچنان در بر همان پاشنه مدیریت جزیرهای و پراکنده میچرخد؟ وقتی عظیمیفر از ضرورت همافزایی میان شرکتهای تابعه سخن میگوید، نشاندهنده آن است که حتی در خود وزارت نفت، سازماندهی و همکاری میان بخشهای مختلف دچار ضعف جدی است.
در نهایت، مراسم تودیع و معارفه با تقدیر از روسای سابق و آرزوی موفقیت برای مدیران جدید به پایان رسید. اما آنچه که در عمل دیده میشود، بحرانهای انباشتهای است که نیاز به اقدامات فوری و نه صرفاً تغییرات مدیریتی دارد. آیا این تغییرات به بهبود شرایط و رفع معضلات منجر خواهد شد؟ یا همچنان با مدیریت کلیشهای و وعدههای بیپشتوانه روبرو خواهیم بود؟
مردم و افکار عمومی منتظرند تا وعدههای امروز، فردا به نتایج ملموس تبدیل شوند. اما تجربه نشان میدهد که تا زمانی که تغییرات واقعی در مدیریت منابع و اولویتهای عملیاتی شکل نگیرد، این وعدهها تنها در قامت سخنرانیهای رسمی باقی خواهند ماند.
انتهای پیام