وعدههای بزرگ و شعارهای فناورانه؛ آیا صنعت پالایش و پخش از بحرانهای اساسی خود عبور خواهد کرد؟
در جلسه اخیر کمیته فناوری و نوآوری شرکت ملی پالایش و پخش فرآوردههای نفتی، وعدههایی مبنی بر تحول دیجیتال و توسعه دانشبنیان از طریق تعریف مگاپروژهها داده شد. با این حال، کارشناسان معتقدند که بدون برنامههای عملی و رفع مشکلات ساختاری، این وعدهها در حد شعارهای تکراری باقی خواهند ماند و چالشهای جدی صنعت نفت و گاز کشور همچنان پابرجا خواهد بود.
جلسه اخیر کمیته فناوری و نوآوری شرکت ملی پالایش و پخش فرآوردههای نفتی ایران با حضور مدیران ارشد این شرکت و اساتید دانشگاه برگزار شد؛ جلسهای که قرار بود نویدبخش تحولی بزرگ در این صنعت باشد. مهندس محمدصادق عظیمیفر، مدیرعامل شرکت، از اولویتهای جدیدی چون تحول دیجیتال و توسعه مبتنی بر دانشبنیان سخن گفت و از تعریف مگاپروژهها به عنوان راهی برای حل چالشهای صنعت پالایش و پخش خبر داد. اما آیا این وعدهها چیزی بیش از تکرار شعارهای همیشگی خواهد بود؟
عظیمیفر در این جلسه تأکید کرد که ابزارهای لازم برای اجرای پروژههای فناورانه وجود دارد و باید به سمت تحقق جهش در حوزه فناوری پیش رفت. اما واقعیت این است که این صنعت با معضلات ساختاری عمیقی مواجه است؛ مشکلاتی مانند فرسودگی زیرساختها، کمبود سرمایهگذاریهای کافی و نبود مدیریتی کارآمد. آیا تعریف مگاپروژهها میتواند راهحلی برای این مشکلات باشد یا تنها به پوششی برای ناکامیهای مکرر تبدیل خواهد شد؟
یکی از وعدههای عظیمیفر، افزایش بهرهوری و ایجاد ارزش افزوده از محل پروژههای فناورانه بود. او اعلام کرد که در چهار سال آینده، شاهد ارتقای ۵ درصدی بهرهوری در این صنعت خواهیم بود. اما چنین ادعایی، با توجه به کمبود بودجه، عدم برنامهریزیهای دقیق و عدم استفاده مؤثر از فناوریهای نوین، تا چه اندازه واقعگرایانه است؟ این سوال بهویژه در شرایطی مطرح میشود که بسیاری از پروژههای مشابه در سالهای گذشته نه تنها به نتیجه نرسیدند، بلکه منابع مالی هنگفتی را نیز هدر دادند.
عظیمیفر همچنین بر ضرورت «دوری از اقدامات جزیرهای» و اهمیت اشتراک دانش بین شرکتهای تابعه و پالایشگاهها تأکید کرد. اما با توجه به ساختار بروکراتیک و پیچیده این صنعت، چگونه میتوان انتظار داشت که این اشتراک دانش و همافزایی در عمل محقق شود؟ آیا جلسات و کمیتههای پیدرپی که خروجی ملموسی ندارند، راهحل واقعی برای رفع مشکلات موجود خواهند بود؟
موضوع پژوهش و فناوری در این جلسه نیز مورد بحث قرار گرفت و معاون وزیر نفت بر اهمیت همکاری با دانشگاهها و مراکز علمی داخلی و خارجی تأکید کرد. اما با توجه به تجربه گذشته، سوال اصلی این است که چرا تا کنون چنین همکاریهایی به نتایج قابل توجهی نرسیده است؟ و آیا استفاده از ظرفیتهای علمی و پژوهشی بهدرستی و در جهت حل مشکلات واقعی صنعت به کار گرفته خواهد شد یا این همکاریها نیز تنها به نمادهای نمایشی تبدیل خواهند شد؟
عظیمیفر همچنین به «ناترازی انرژی» و ضرورت مدیریت مصرف فرآوردههای نفتی اشاره کرد. این مسئله سالهاست که به عنوان یکی از معضلات اصلی کشور مطرح است، اما هیچ راهکار جامعی برای آن ارائه نشده است. حالا که عظیمیفر بر اهمیت این موضوع تأکید دارد، آیا شاهد تغییرات عملی خواهیم بود یا باز هم مثل گذشته این مسئله با وعدههای توخالی همراه خواهد شد؟
در نهایت، وعدههای معاون وزیر نفت و مدیرعامل شرکت ملی پالایش و پخش فرآوردههای نفتی برای تعریف مگاپروژهها و توسعه فناوری، در صورتی که بدون برنامهریزی دقیق و حل مشکلات ساختاری انجام شود، نتیجهای جز تکرار ناکامیهای گذشته نخواهد داشت. صنعت نفت و گاز کشور نیاز به مدیریت کارآمد و برنامههای عملیاتی مشخص دارد، نه شعارهای پرطمطراق و جلسات نمایشی. مردم و متخصصان این حوزه انتظار دارند که مدیران به جای وعدههای بیپشتوانه، به صورت عملی و شفاف به حل مشکلات و پیشبرد پروژههای حیاتی این صنعت بپردازند.
آیا این بار وعدههای داده شده عملی خواهد شد؟ یا صنعت پالایش و پخش همچنان درگیر همان بحرانهای همیشگی باقی خواهد ماند؟ این سوالی است که زمان به آن پاسخ خواهد داد، اما تجربههای گذشته نشان میدهد که باید همچنان با احتیاط به این وعدهها نگریست.
انتهای پیام