سایه سیاه چتر دولت روحانی بر سر وزارت میراثفرهنگی،گردشگری و صنایع دستی دولت پزشکیان
باید به عقب برگشت به سال ۱۳۹۲ به ۲۸ مرداد سال ۹۲، آغاز دولت روحانی! محمدعلی نجفی در حالی به عنوان هفتمین رییس پا به سازمان میراثفرهنگی، گردشگری و صنایع دستی وقت گذاشت که کارکنان و کارشناسان و صاحبنظران و فعالان حوزه سر از پا نمیشناختند و گویی در نبردی نابرابر عرصهای سِتُرگ و غرورآفرین از تاریخ ایران بار دیگر فتح شده بود.
مریم اطیابی: نجفی در نخستین حضور رسمیاش در میان اهالی حوزهی میراث فرهنگی و در سالروز درگذشت شادروان باقر آیتاللهزاده شیرازی- پدر مرمت نوین ایران- گفت: «بهنظر میرسد، یک بدن نحیف از این سازمان باقی مانده است که آن را به زمین زده و لگدکوب کردهاند!
شرایط کنونی، شرایط خوبی نیست، شرایطی که بگوییم حتی از نقطهی صفر کار خود را شروع میکنم.بنابراین ابتدا باید این بدن نحیف را بلند کنیم، خاک رویش را پاک کنیم و در جای مناسب که در شأنش باشد، آن را بنشانیم تا قدری استراحت کند و سپس حرف بزند.»
نجفی این بدن نحیف لگد کوب را درست ۱۰ بهمن ۹۲ در حالی با امین عارفنیا مدیر کل روابط عمومیاش به امان خدا رها کردند و فرار را بر قرار ترجیح داده و راهی شهرداری تهران شدند که بهمن نامور مطلق معاون صنایع دستیاش دو تن از مدیران برجسته صنایع دستی دکترمحمدرضا کردستانی و مصطفی قاسمی را برکنار کرده بود و چندی بعد با دکتر مجید شریف زاده هم دچار چالش شد! کسی که صنایع دستی را از صاحبان اندیشه تهی کرد.
این فقط داستان دو نخبه از نخبگان دولت روحانی است که نامشان بر تارک کمیته انتصابات میراثفرهنگی، گردشگری و صنایع دستی دولت پزشکیان هم میدرخشد. اما به غیر از امین عارفنیا و بهمن نامور مطلق، نخبه سوم مرتضی رحمانی موحد هم آن زمان معاون گردشگری وقت بود که سرانجام در دوره زهرا احمدیپور برکنار شد و نخبه چهارم مکارمحسینی معاون توسعه مدیریت وقت!
با رفتن نجفی نخبه پنجم کمیته انتصابات فعلی پزشکیان، یعنی مسعود سلطانیفر از شورای شهر آن زمان راهی سازمان میراث فرهنگی شد تا نفس این بدن نحیف لگدکوب شده که نجفی با لگدهای جانانه قطعا آن را به بیمار رو به موت تبدیل کرد، با آمدن این نخبه که یار غار سید رضا صالحی امیری نخبه ششم و وزیر پیشنهادی دولت فعلی پزشکیان است به جنازه بیدیلی تبدیل شود تا آنجا که اطرافیان این نخبه ابایی نداشتند که بگویند او کلا برای این بر مسند سازمان نشسته تا کارنامهای برای نشستن بر مسند وزارت ورزش داشته باشد!
کسی که در طول مدت حضورش برای نخستین بار در حوزه میراث فرهنگی اعلام کرد که غیر از آثار داخل فهرست انتظار یونسکو همه آثار قابل واگذاری به بخش خصوصی است!!! سخنی که با واکنش تند و گسترده کارشناسان جامعه میراثی در آن زمان روبه رو شد. ماجرای قطع درختان سعداباد، اجاره زیر زمین موزه هنرهای زیبا سعدآباد، تلاش برای احداث کارواش در کاخ نیاوران، صاف شدن یکی از تپههای اقماری چغامیش، ورود شبانه به عمارت مسعودیه به اتهام حفاری غیر مجاز که با شکایت سرمایهگذار، منتج به تبدیل حکم ابطال به حکم فسخ شد و مسعودیه تا سال ۱۴۰۰ بدون کوچکترین مرمتی درگیر پرونده قضایی این ماجرا ماند، از جمله اتفاقات دوره ریاست این نخبه بود.
با رفتن این نخبگان، زهرا احمدیپور بر سر کار آمد.بانویی که به دلیل شاخصه ذاتیاش اهل زد و بند و فساد نبود و بر تخصصگرایی اعتقاد داشت. ازاین رو با استقبال جامعه باستانشناسان، مرمتگران و هنرمندان صنایعدستی، فعالان گردشگری، سمنها و اصحاب رسانه مواجه شد. کسی که به دلیل دست کردن در لانه زنبورِ فساد، از سوی دو طیف بازیگران سود و سودای سازمان، در حوزه گردشگری و میراث فرهنگی به شدت گزیده شد. و زمزمه برکناری او در ۲۲ مرداد ۹۶ محقق شد.آن هم درحالی که در آن زمان بدون وجود لینک کارزار و فضای مجازی به شکل امروزی و… طی بیاینهای با امضای ۱۵۰۰ نفر از کارکنان این سازمان درخواست حفظ زهرا احمدیپور در این مسند بهگوش هیچ مسئولی نرسید و او از این سازمان رفت.
او هر چند در یکماه اخیر در ستاد انتخاباتی پزشکیان در بخش گردشگری فعال بود اما نخبگان نامبرده او را در زمره نخبگان نپذیرفتند!
پس از او، علی اصغر مونسان با اتوبوسی از کیشنشینان به پایتخت آمد و چهارسال بر مسند ریاست و وزارت نشست.
حال پس از گذران سه سال از دولت شادروان رییسی،هشت سال دولت اول و دوم اقای روحانی این پرسش پیش روست این نخبگان دلسوز، فرهیخته، میراثشناس، گردشگر پژوه و هنرشناس در طول این ۱۱ سال کجا بودند و چرا هیچگاه صدایشان برای این ویرانکده بلند نبود؟!
دستکم یک توییت ناقابل برای جلوگیری از تخریب بافت شیراز میزدند که کارشناسان و متخصصان حداقل نامشان را به یاد بیاورند.
حالا فردا درحالی مجلسیان باید برای وزارت میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری تصمیم بگیرند که با آمدن پزشکیان سایه سیاه چتر دولت روحانی بر سر « وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی» گسترده شده و مسببان ویرانی، این بار با صورتک #نخبه پا به عرصه این وزارتخانه گذاشتهاند. حواریونی که صالحیامیری نامتخصص و ناآشنا به سه حوزه را تبرک میکنند تا از خان نعمتش بهرهمند شوند.
این بار نیز تنها چیزی که مهم نیست صدای بیصدایان، وطندوستان، هنردوستان،میراثدوستان، متخصصان، کارشناسان، عالمان و سمنهاست. تنها صدایی که همیشه رسا است صدای ابنالوقتهای منصب دوستی است که تنها چیزی که برایشان مهم نیست و هیچ از آن نمیدانند فرهنگ و هنر است!
انتهای پیام