انتشار ناگهانی ۳۲۰۰عکس قاجاری چقدر اهمیت دارد؟ / جنجال آلبوم‌های قبله‌عالم

آلبوم‌های قبله عالم باز هم جنجال به پا کردند. چه پنج سال پیش که دو تا از آنها مفقود شد و چه حالا که ۳ هزار و ۲۰۰ زن و مرد و بنای قاجاری از حصر کاخ گلستان آزاد و وارد فضای وب شدند. این چهره‌ها و بناها از میان ۷۶ آلبوم بیرون آمدند و توانستند نظر بسیاری را حتی در فضای انتخابات ریاست‌جمهوری جلب کنند.

فاطمه علی‌اصغر : تاریخ‌پژوهان می‌گویند؛ بعید نیست که تعدادی از این عکس‌ها را ناصرالدین‌شاه خودش با دقت و وسواس انتخاب کرده، برایشان زیرنویس نوشته و در آلبوم‌های سلطنتی‌ چیده و آرشیو کرده باشد. آلبوم‌خانه‌ای که به شهادت کارشناسان میراث‌فرهنگی؛ جزو مهم‌ترین گنجینه‌های تصویری جهان به شمار می‌رود؛ چراکه هنوز زمان زیادی از اختراع دوربین نگذشته بود که وارد ایران شد و با استقبال گرمی روبه‌رو شد. حالا برای پژوهشگران سرزمینی که تاریخ‌شویی در آن کم نبوده، به‌نظر می‌رسد روبه‌رو شدن با این عکس‌ها یعنی سورپرایزی بی‌بدیل.

عکس‌هایی به‌مثابه جواهرات سلطنتی
همه‌چیز خیلی ناگهانی اتفاق افتاد. منبعی ناشناس که بسیاری نامش را گذاشته‌اند؛ «فرهنگ‌دوست»، در هفتم خرداد ۱۴۰۳، سه هزار و ۲۰۰ قطعه عکس را از آرشیو چند قفله کاخ گلستان بیرون آورد و به صورت رایگان در اینترنت گذاشت. در زمان بسیار اندکی، زنان و مردانی با عمری ۲۰۰ ساله پیش چشم ما ظاهر شدند. این تصاویر چهره‌هایی شناخته و ناشناخته داشتند؛ نمایش محافل و حتی زنانی که لنگه در را باز کرده‌ و به ما لبخند ‌می‌زنند. گویی می‌گویند: «به دنیای ما خوش آمدید.» آنها دیر زمانی است که در حصر بودند. شاید هم بوی نا گرفته و دیگر قدرت نفس کشیدن نداشتند. هرچند مسوولان کاخ گلستان این ادعا را رد کردند و گفتند: «اخیرا بخشی کوچکی از آلبوم عکس‌های تاریخی کاخ گلستان به صورت مجازی منتشر شده است که به «آلبوم‌های سایه» شهرت دارند.

آلبوم‌های سایه در واقع آلبوم‌های اسکن‌شده از روی نسخه اصل هستند که برای ارائه به پژوهشگران و دانشگاهیان تهیه می‌شوند. بنابراین شیء یا آلبومی مفقود نشده است، بلکه نسخه دیجیتالی آلبوم‌ها منتشر شده است.» حمیدرضا حسینی، تاریخ‌پژوه از نخستین کسانی که به انتشار این عکس‌ها واکنش نشان داد، به «دنیای اقتصاد» می‌گوید: «این تعداد عکس منتشر شده به نظر بخش کوچکی از مجموعه نزدیک به ۴۰ تا ۵۰ هزار عکس دیگر در کاخ است. البته آمار دقیق و شفافی از تعداد تصاویر آلبوم‌ها وجود ندارد اما این عکس‌ها کم از جواهرات سلطنتی ندارند. با این حال ما دقیقا نمی‌دانیم این جواهرات چه تعدادی هستند، چگونه نگهداری می‌شوند؟ آیا دیجیتالی شده‌اند؟»

این سوالاتی است که همچنان بدون پاسخ مانده هر چند پروین ثقه‌الاسلام، مدیر سابق کاخ گلستان می‌گوید: «تعدادی از عکس‌های موجود در عکاسخانه کاخ در زمان دکتر شهریار عدل در فرانسه چاپ شد و به ایران بازگشت. چه تعداد عکس در آلبوم‌خانه کاخ گلستان موجود است؟ نمی‌دانم. شاید حدود ۵۰ هزار عکس.» گفته‌ای که باز هم بر دلخوری پژوهشگران می‌افزاید و این سوال را پررنگ‌تر: «چرا تا امروز این عکس‌ها در فضای مجازی در معرض استفاده پژوهشگران گذاشته نشده بود؟» عکس‌هایی که به گفته فرزانه ابراهیم‌زاده، تاریخ‌پژوه از مهم‌ترین سندهای تاریخی جهان هستند که حتی یکی از آنها می‌تواند روایت از تاریخ جهان را تغییر دهد.»

ایده خلاقانه بدری آتابای
رد این عکس‌ها را که دنبال می‌کنیم به تقارن عجیبی می‌رسیم که ابراهیم‌زاده آن را برایمان نقل می‌کند: «این عکس‌ها که قدمتشان به ۱۷۴ سال پیش می‌رسد، در هفتم خردادماه ۱۲۲۹شمسی به روایت محمدحسن سمسار در پی پیشکش ملک قاسم‌میرزا بیست‌وچهارمین پسر فتحعلی‌شاه قاجار به ناصرالدین‌شاه قاجار ۱۹ساله اهدا می‌شود. در این روز بخشی از خلوت‌خانه شاه به یکی از مهم‌ترین گنجینه‌های تاریخ عکس جهان اختصاص پیدا می‌کند و چه تقارن عجیبی که این منبع ناشناس انتشار عکس‌ها درست در همین تاریخ این آلبوم را در اینترنت گذاشته است.» این عکس‌ها اما چگونه از ۱۷۴ سال پیش به ما رسیدند؟

او می‌گوید: «عکس‌ها آن‌قدر نفیس بودند که در زمان پهلوی دوم بدری آتابای، مدیر کتابخانه سلطنتی کاخ گلستان پیشنهاد کرد تا آنها در مجموعه‌ای به همین نام نگهداری شوند. پیشنهادی که با نظارت یحیی ذکا و محمدحسن سمسار درنهایت به شکل‌گیری آلبوم‌خانه منتهی شد. با وقوع انقلاب اسلامی و تعطیلی کاخ گلستان تا حدود سال‌های ۱۳۷۷ و بازگشایی آن به عنوان موزه بخش آلبوم‌خانه سلطنتی به ساختمانی که در دوره پهلوی و بعد از خراب شدن نارنجستان(عمارت اندرونی) به‌نام ساختمان الیزابت ساخته شده بود منتقل شد و از اینجا بود که حکایت عجیب و غریب تصمیمات مدیران برای محدود کردن مجموعه آلبوم‌خانه آغاز شد. تصمیماتی که با رفتن و آمدن هر مدیر میزان بسط و قبضش بیشتر یا کمتر می‌شد.» اگرچه بسیاری همچنان بر این باورند که دوره‌های بعد از قاجار هیچ‌کدام تمایلی نداشتند تا ناگفته‌های این دوره طولانی تاریخی بیان و ابعادش به درستی شناخته شود و شاید همین هم باعث شده که عکس‌ها چندان به راحتی در اختیار پژوهشگران و مردم قرار نگیرند.

عزیزالسلطان عکس نینداخت
«امروز شیرینی‌خوران تاج‌السلطنه است. رفتیم اندرون به حیاط سرچشمه جمعیت زیادی بودند، شهری، بیرونی و غیره. که حساب نداشت. آن دختر روسی که پارسال از سرخه‌حصار بازدید کرد، حالا باز آمده است. نره‌خر شده این هم بعد باید بندبازی کند. چند شیشه عکس انداختیم. عزیزالسلطان هم بود عکس نینداخت. دیدم حیاط هم خلوت شد، همه رفتند توی اتاق‌ها که دیگر کسی نبود، عکس بیندازیم.» اینها را ناصرالدین‌شاه در تاریخ ۱۲۷۳ در یادداشت‌های روزانه‌اش نوشته. این نوشتار به تفسیر فرشید گندمکار، مصحح و محقق نشان می‌دهد؛ «ناصرالدین شاه نه در کسوت شاهنشاه و نه پدر عروس بلکه در کسوت عکاس به عروسی دخترش رفته است.» با اینکه بیش از هر کسی، نام ناصرالدین‌شاه با عکاسی در ایران پیوند خورده با این حال تحقیقات «گندمکار» اطلاعات دیگری هم مطرح می‌کند: «هنوز چند سالی از اختراع دوربین عکاسی نگذشته بود که دو دوربین به پادشاه ایران هدیه داده می‌شود.

یکی از طرف تزار روسیه و یکی ملکه ویکتوریا.» این پادشاه البته ناصرالدین‌شاه نیست، محمدشاه قاجار است. گندمکار به «دنیای اقتصاد» می‌گوید: «ایرانی‌ها تا مدت‌ها نمی‌توانستند از این دو دوربین استفاده کنند تا اینکه بعدتر پاولف روسی برای نخستین بار می‌آید و دوربینی را که تزار روسیه داده بود نصب و راه‌اندازی می‌کند. پاولف هم‌زمان که اینها را راه می‌اندازد، کار کردن با این دوربین‌ها را هم به درباریان آموزش می‌دهد. دستگاه‌های آن زمان آن‌قدر بزرگ بوده که عکاسی با آن خودش یک فن به شمار می‌آمده است. برای کار کردن با این دوربین‌ها حتی مجبور بودند گردن‌ها را فیکس کنند. بر اساس تحقیقات شهریار عدل نخستین عکس در باغ نگارستان از منظره تهران گرفته می‌شود چون نیاز به فیکس کردن نداشته است.» بنا به گفته این محقق؛ کار با دوربین‌های ابتدایی آن‌قدر سخت بود که وقتی عکاسی پاولف تمام می‌شود، محمد شاه یک ساعت خراب می‌آورد و می‌گوید؛ این را هم درست کنید. در حال حاضر، اطلاعات زیادی درباره عکاسی در ایران وجود ندارد، اما بالاخره دوربین‌های داگرئوتایپ از دور خارج می‌شوند و البته عکس نگارستان هم از بین می‌رود. بعد از آن، ژول ریشار مدتی در ایران عکاسی می‌کند و سپس ملک قاسم خان که در واقع نخستین عکاس ایرانی است و پسر فتحعلی‌شاه.»

فتوای ملاهادی سبزواری برای عکاسی
به گفته گندمکار تحقیقات جدید نشان می‌دهد؛ «بعد از این افراد است که ناصرالدین‌شاه به عکاسی علاقه‌مند می‌شود. شاید دلیل این علاقه هم آلبومی باشد که قاسم خان از لحظات شکار ناصرالدین وقتی هنوز ولیعهد بوده، می‌گیرد و به او تقدیم می‌کند، شاید هم عکس‌های ژول ریشار این علاقه را در او بیدار می‌کند. شاید هم سفر به فرنگ.» به هر روی ناصرالدین‌شاه دلباخته عکاسی می‌شود و از فرنگ برای خودش دوربین فتوگراف می‌آورد. بنا به نظر گندمکار، نسل دوم دوربین‌ها هم دستگاهی لاکچری به شمار می‌رفت و این شاه و شاهزاده‌ها و پولدارها بودند که می‌افتادند دنبال عکاسی. از آنجایی هم که ناصرالدین شاه خیلی عکاسی دوست داشته کلی عکاس را هم معرفی می‌کند.

آقارضا عکاس‌باشی یکی از آنهاست که بعدها آجودان مخصوص شاه می‌شود و زمین‌های آجودانیه به نام اوست.» به اعتقاد گندمکار اما آنچه باعث شد عکاسی بین مردم راه پیدا کند، اتفاقی بود که در سال ۱۲۶۱ شمسی افتاد و ناصرالدین شاه از آقارضا عکاس‌‌باشی خواست که به مشهد برود: «آقارضا عکاس‌باشی هم وقتی وارد سبزوار می‌شود، به خانه ملاهادی سبزواری می‌رود. تا این لحظه علما فتوایی درباره عکاسی نداده بودند. آقارضا می‌گوید بگذارید از شما عکس بگیرم و ملاهادی قبول می‌کند و پس از آن فتوای حلال بودن عکاسی داده می‌شود. از آن زمان به بعد عکاسی وارد خانه می‌شود و حتی اسنادی وجود دارد که عکس‌ها با قیمت‌های بالا خرید و فروش می‌شدند.»

از نگاه این مصحح، زمانی در ایران «عکس» به مثابه یک خبر محسوب می‌شد مثلا در دوره مشروطه یک عکس از ستارخان و باقرخان گویای خبری مهم بود و دست به دست می‌چرخید یا زمانی که میرزا‌ رضا کرمانی، قاتل ناصرالدین‌شاه را به‌دار آویختند، بسیاری از او عکاسی کردند و این عکس خودش یک خبر بود. او بر این باور است که عکس‌های منتشر شده نیاز به تگ‌گذاری و شناسنامه‌ دارند. این آرشیو هنوز به درجه مطلوب برای استفاده پژوهشگران نرسیده است، اما می‌تواند پازل‌های تکمیل‌کننده تاریخ باشد. همان‌طور که ابراهیم‌زاده می‌گوید: «اهمیت این تصاویر در این است که در علم مدرن تاریخ، ما نیاز به اسناد محکمی داریم و عکس‌ها می‌توانند منابع مهمی باشند تا ما از لابه‌لای آنها، تاریخ را بیرون بکشیم به خصوص در تاریخ اجتماعی و مردم‌شناسی.»

فیلم‌های قاجاری کجا هستند؟
این عکس‌ها نمونه‌ای از منابع انبارشده مطالعاتی در کاخ گلستان هستند. ابراهیم‌زاده از فیلم‌های قاجاری می‌گوید که در دهه ۶۰، شهریار عدل آنها را در زیر‌زمین کاخ گلستان پیدا می‌کند و ۱۵ دقیقه از این فیلم‌ها را احیا می‌کند. فیلم‌هایی که کاخ گلستان بدون مارک در اختیار کسی قرار نمی‌دهد. مساله اینجاست که عدل، تنها یک حلقه را بازسازی کرد. تعداد زیادی حلقه فیلم هنوز مانده که باید به شرکت‌های معتبر داده تا بازیابی شوند، چون ۱۵سال است که فیلم‌ها در یخچال نگهداری می‌شوند و حالا تصور کنید که این یخچال‌ها به هزار و یک دلیل از کار بیفتند. آنگاه مهم‌ترین گنجینه از دوره محمدعلی شاه از بین می‌رود.» این در حالی است که بسیاری از پژوهشگران می‌گویند که دسترسی آنها به منابع دانشگاه‌ها و کتابخانه‌ها و موزه‌های آمریکایی و اروپایی بسیار راحت‌تر است تا اسناد و مدارک در ایران. ابراهیم‌زاده نمونه‌اش را مجموعه عکس‌های دوره پهلوی اول و دوم می‌داند که در اختیار موسسه تاریخ معاصر ایران است. موسسه‌ای که بالغ بر ۴ میلیون عکس دارد که وقتی به آنها مراجعه می‌کنید بیش از ۵ عکس را در اختیار پژوهشگر قرار نمی‌دهند.

کتابخانه بیوتات سلطنتی حالش چطور است؟
با انتشار این تصاویر بار دیگر زخم‌ کهنه پژوهشگران سرباز کرده، چنانچه حسینی، تاریخ‌پژوه می‌گوید: «مشکل دقیقا اینجاست که تعداد این عکس‌ها بسیار زیاد است و همچنین گنجینه ارزشمندی از بی‌شمار سند که نمی‌دانیم دیجیتالی شده‌اند یا نه؟ همچنین در کاخ گلستان آثار و اشیای نفیسی از فرش‌ها گرفته تا قالی‌ها و لوسترها و هدایایی که به پادشاهان قاجار داده‌اند و تابلوهای معروف کمال‌الملک نگهداری می‌شود؛ اما متاسفانه تعداد کمی از آنها شناسنامه‌ها و اسکن‌های تصویری برای استفاده از پژوهشگران دارند.» او تاکید می‌کند: «اسناد و مدارک موجود در کاخ گلستان و حتی کاخ سعدآباد و نیاوران با قوانین سخت‌گیرانه‌ای در اختیار محققان قرار می‌گیرد.»

این پژوهشگر نگرانی مهم دیگری هم دارد و آن مربوط به کتابخانه بیوتات سلطنتی است: «در دوره قبل از انقلاب یک فهرست‌نویسی کامل از کتابخانه بیوتات سلطنتی انجام شد، اما امروز اطلاعات شفافی درباره آخرین وضعیت این کتابخانه وجود ندارد. ما تقریبا نمی‌دانیم چه تعداد از کتاب‌ها دیجیتال شدند. خیلی از محققان نتوانستند نسخه‌ای از این کتاب‌ها دریافت کنند همان‌طور که کاخ گلستان در مورد عکس‌ها توضیحی نمی‌دهد، پاسخی هم درباره وضعیت این کتاب‌ها ندارد.» شاید به سبب همین شرایط است که او باور دارد: «انتشار این تصاویر دو حسن دارد؛ یکی اینکه در دسترس عموم قرار گرفته و دیگر اینکه اگر به اصل سند آسیب بخورد، اسکنی هر چند کم‌کیفیت از آن وجود دارد.»

انتهای پیام

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا