فعالیت های ساواک در هرمزگان

قسمت اول

برگی از تاریخ معاصر

عدم اشراف کامل ساواک بر فعالیت‌ نیروهای مذهبی در استان هرمزگان باعث شده بود آنها اطلاع زیادی از ماهیت اعتراضات مردمی نداشته و سردرگم باشند. مثلاً در سال ۱۳۵۳ کنترل دانش‌آموزان در اولویت قرار گرفته و ساواک در تحلیلی راجع به فعالیت دانش‌آموزان دبیرستان ابن سینا بندرعباس می‌گوید:
«به احتمال زیاد در پشت پرده توسط چند نفر که دارای افکار مذهبی هستند هدایت و چنین اعمالی را انجام می‌دهد که برای شناسایی آنها از طریق منابع اقدام می‌گردد.»

ساواک استان علاوه بر ضعفِ تحلیل، از کمبود نیرو و وسعت فعالیت در رنج بود. به طور نمونه ساواک بارها از اینکه سازمان در میناب که «تعداد زیادی طرفدار حضرت امام وجود داشته»، شعبه ندارد گلایه کرده است:

«ضمناً چون شهرستان میناب واقع در ۶۵ کیلومتری شهر بندرعباس فاقد ساواک است و شهربانی هم در آن‌ جا ضعیف می‌باشد بعید به نظر می‌رسد عوامل شهربانی بتوانند توفیقی حاصل نمایند. مضافاً پاک کردن محیط شهرستان مزبور از وجود عناصر مذهبی افراطی طرفدار خمینی که از گذشته ریشه‌دار است از لحاظ امنیتی ضروری می‌باشد.»

هم‌چنین باید به این نکته‌ی اساسی توجه داشت که استان هرمزگان به دلیل دوری از مرکز و کنترل شدید سیستم بر انتشار اخبار، به سرعت در جریان تحولات کشور قرار نمی‌گرفت و مردم با سختی و مشکل در جریان وقایع قرار می‌گرفتند. اخبار کنترل شده در استان صرفاً از طریق روزنامه‌های کیهان و اطلاعات به مردم می‌رسید که چیزی جز پیشرفت‌های کشور و ابتذال را تبلیغ نمی‌کردند. گر چه دسترسی به رادیو و تلویزیون برای همه امکان‌پذیر نبود، اما برنامه‌های آنها نیز صرفاً جنبه‌ی سرگرمی داشت و در تعمیق بی‌خبری مردم نقش اساسی ایفا می‌کرد. در چنین شرایطی، اولین جرقه‌های انقلاب اسلامی در سال ۱۳۴۲ در استان هرمزگان به مرکز گزارش شد:
«به قرار اطلاع یکی از طلبه‌های قم به نام علی کریمی برای ایام ماه مبارک رمضان به آن شهرستان عزیمت می‌نماید. نامبرده در ماه محرم و صفر در مورد اصلاحات ارضی و حجاب در بالای منبر مطالبی اظهار داشته که از طریق فرمانداری احضار و تذکرات لازم داده شده است. دستور فرمایید مراقبت لازم معمول و چنانچه مطالبی بر خلاف مصالح کشور اظهار داشت برابر مقررات نسبت به وی رفتار نمایند.»

در فضای پر از رعب و وحشت حاکم بر استان هرمزگان کوچک‌ترین اظهار نظر یا عمل خلاف سیستم حاکم، می‌توانست تبعات زیادی برای گوینده به دنبال داشته باشد. مثلاً مخالفت با سیاست‌های آمریکا در ویتنام از سوی یکی از روحانیون به نام حجت‌الاسلام سیدعلی موسوی باعث تذکر شدید به وی شد:
«بررسی و تحقیق شود اصولاً چرا این واعظ در امور سیاسی دخالت کرده است. شدیداً اقدام و اگر کوچک‌ترین اظهار بی‌رویه کرده است به شهربانی دستور دهید که از منبر رفتن او جلوگیری و از تهران هم تلگرافاً کسب دستور نمایند.»

در چنین شرایطی انقلابیون استان در مدت ۱۵ سال به‌رغم همه‌ی مشکلات و تهدیداتی که وجود داشت در پیشبرد نهضت امام تلاش کردند. در ادامه به بررسی فعالیت‌ها و مواضع انقلابیون استان خواهیم پرداخت و تلاش خواهیم کرد ویژگی و مشخصات دو دوره‌ی اشاره شده در سطور پیشین را با تفصیل بیشتری تبیین کنیم.

تصویب مفاد انقلاب سفید یا انقلاب شاه و مردم در رفراندوم ادعایی رژیم در ۶ بهمن سال ۱۳۴۱ و به دنبال آن مجموعه وقایعی که تا ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ اتفاق افتاد، موجی از واکنش‌ها را در سراسر کشور ایجاد کرد. اولین واکنش در این مقطع زمانی ناظر به اقدامات ضد مذهبی رژیم است:

«به ‌قرار اطلاع واصله آقای نعمت‌اله نجفی روضه‌خوان جزیره هرمز با استفاده از ساده‌لوحی ساکنین جزیره و عنوان اعطای آزادی به زنان بیانات تحریک‌آمیزی می‌نماید. خواهشمند است دستور فرمایند در این مورد تحقیقات غیرمحسوس و دقیقی به ‌عمل آورده و نتیجه تحقیقات را اعلام فرمایند تا اقدام شایسته معمول گردد.»

رژیم از همین زمان کنترل قاطع اوضاع را در دستور قرار داده و به همین دلیل بسیاری از وعاظ استان هرمزگان در بهار ۱۳۴۲مورد تذکر جدی قرار گرفتند:
«پیرو نامه شماره ۳۸۱ / ۵ -۲۰ / ۲ / ۴۳ آقای شیخ محمدحسن مقدسی که در ساعت ۲۱:۴۵ روز ۳۰ / ۲ / ۴۳ در مسجد کرمانی‌ها( مسجد قدس فعلی ) مشغول وعظ و ذکر مصیبت بوده برخلاف تعهد و تذکراتی که از طرف این شهربانی و آن اداره به نامبرده داده شده مباحثی در مورد دختران دبیرستانی و صاحب ابن‌عباد و ارمغان اروپائی‌ها ایراد کرده که خارج ازحدود سخنرانی او بوده است. همان طوری که تلفوناً به استحضار رسیده نامبرده احضار و تذکرات لازم به وی داده شده است و ابلاغ گردیده که در ساعت ۱۰ صبح روز جاری در سازمان امنیت به حضور سرکار نیز خود را معرفی نماید.

اینک رونوشت گزارش مأمور ناظر بر گفتار مشارالیه به پیوست ایفاد و چون چند نفر بر گفتار او اعتراض دارند متمنی است از گفتار خلاف نامبرده جلوگیری و تصمیم متخذه را درباره مشارالیه اعلام فرمایند.»

حمله به مدرسه فیضیه در خرداد ۱۳۴۲ و توصیه حضرت امام مبنی بر یادآوری مصائب جهان اسلام و ماهیت رژیم در ماه محرم، رویدادهایی مهم در تاریخ سیاسی ایران محسوب می‌شوند. در استان هرمزگان این رویدادها نیز از سوی روحانیت و مردم دنبال می‌شد. مخالفت با انقلاب سفید که هر سال مفادی به آن اضافه می‌شد، همواره یکی از محورهای انتقادی علما و مردم از رژیم بود.

«آقای سید موسوی طلبه در یکی از تکایا با حضور سروان صادقی رئیس شهربانی میناب بالای منبر ضمن موعظه اظهار داشت این آزادی که در کشور ما است برخلاف و غلط است و از کشورهای دیگر تقلید شده و سپس در حسینیه خویلدی با حضور آقایان . . . و مستمعین دیگر حاضر در حسینیه اظهار داشت انقلاب [سفید]، انقلابی که فعلاً در کشور ما به وجود آمده هدفشان فقط کشورگشایی و سود مادی و در استعمار درآوردن ملت است. در استعمار درآوردن مردم فقیر [است] و این انقلاب دوام و بقایی ندارد و دیر یا زود از هم پاشیده می‌شود. انقلاب اصلی انقلاب حضرت امام حسین است که هدف کشورگشایی و سود مادی نداشت. از این جملات بی‌خودی که با لحنی محکم و با عصبانیت ادا می‌کرد وقت می‌خواست مردم تبعیت کنند. می‌گفت زیر بار زور نباید رفت و لو اینکه کشته شوید و یا نفع مادی شما در خطر بیفتد.

ادامه دارد

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا