«پاسارگاد» و شهریار عدل
سه چهار هفته پیش آقای مصیب امیری، رئیس پیشین پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، بالاخره از ریاست این نهاد کنار گذاشته شد. یکی از آخرین کارهای او که نگرانیهایی را نیز دامن زده صدور مجوزی با عنوان «گمانهزنی به منظور حصول اطمینان از وجود لایههای باستانی در محدوده حرائم محوطه جهانی پاسارگاد» است.
میدانیم که ثبت جهانی میراث ایران چه پیشینه و چه مشقتهایی داشته است. آغازگر این راه زندهیاد استاد شهریار عدل بود که در نیمۀ دوم دهۀ ۱۳۵۰ در روزگاری که کشور عمیقاً آشفته بود و گذاری سیاسی را تجربه میکرد، فداکارانه برای ثبت سه اثر چغازنبیل، میدان نقش جهان اصفهان و تخت جمشید اقدام کرد. بیمهریهایی که عدهای نسبت به او و همگنانش روا داشتند سبب شد تا فعالیت در این زمینه متوقف شود و بیش از دو دهه معوق بماند. اما بار دیگر با تلاش عدل و همفکرانش بود که کارها آغاز شد و در سال ۱۳۸۲ پروندۀ تخت سلیمان تهیه و ثبت جهانی شد. یک سال بعد، پروندۀ پاسارگاد و منظر فرهنگی بم نیز مشترکاً در فهرست میراث جهانی به ثبت رسید. شهریار عدل پایهگذار ثبت آثار ایران در فهرست میراث جهانی است. او باستانشناس و تاریخدان بود و دانش گستردهای هم از تاریخِ معماری و هنرها و تاریخ فرهنگی و اجتماعی ایران داشت. از سوی دیگر، جامعنگری کمنظیری نسبت به مسایل اجتماعی و فرهنگی ایران معاصر داشت و همۀ این تواناییها را به خدمت حفاظت از میراث فرهنگی ایران درآورده بود. این نگرشِ او را در تدوین پروندۀ محوطۀ میراث جهانی پاسارگاد نیز میتوان دید. او شرح داده است که چگونه مسؤولان میراث جهانی که پیشنهاد میکردند پاسارگاد و تختجمشید در یک پرونده قرار بگیرد را برای ثبت مستقل پاسارگاد قانع کرده است. در این راه البته از داناییِ دانشمندانی چون علیرضا شاپور شهبازی و علی موسوی و دیوید استروناخ، و همچنین از آگاهی و توانایی مدیران و دستاندرکاران اجرایی نظیر جلیل گلشن و باقر آیتاللهزاده شیرازی و محمدحسن طالبیان و دیگران هم بهره برده است.
حالا وقتی پژوهشگران میشنوند که رئیس پیشین پژوهشگاه با آن کارنامۀ «مشعشع» مجوزی با عنوان «گمانهزنی بهمنظور حصول اطمینان از وجود لایههای باستانی در محدوده حرائم محوطه جهانی پاسارگاد» صادر کرده بوده است حق دارند نگران باشند. آن هم وقتی که چنین عنوان کلی و مبهمی دارد. نخست اینکه، ایرادی روششناختی در این عنوان هست و آن اتکاء به گمانهزنی برای «تعیین حریم» است. گمانهزنی باستانشناسی معمولاً برای «تعیین عرصه» انجام میشود و رسم بوده که حرایم با شناخت چشمانداز و منظر و با توجه به آسیبهای بالفعل یا بالقوه و مسایلی از این قبیل ترسیم میشد. بعلاوه، گمانهزنی در محوطهای چون پاسارگاد چه دلیلی دارد؟ بر اساس آگاهیهای تاریخی (متون یونانی) و باستانشناسی میدانیم که پاسارگاد دارای کوشکها و کاخهای درونباغی کوچک و بزرگی بود. به نظر نمیرسد با اتکاء به «گمانهزنی» بتوان حتی عرصۀ چنین محوطهای را تعیین کرد چه رسد به حرایم. اگر بازنگری در حرایم پاسارگاد هم مد نظر باشد میبایست تحقیق بهطور مجزا در آن قسمت از حریم که نیاز به بازنگری و تدقیق دارد متمرکز میشد، نه آنکه مجوزی برای گمانهزنی در همۀ محدودۀ حرایم صادر شود (البته گویا رئیس پیشین پژوهشگاه مرتکب صدور مجوزهایی به مراتب «جالب»تر هم شده که اعتراض و انزجار همکاران را برانگیخته است).
کاش رئیس جدید پژوهشگاه میراث فرهنگی که تاکنون انتصابش امیدبخش بوده است بتواند اولویتهای حفاظت میراث و باستانشناسی را بازبینی کند و در مسیر درست قرار دهد.
شهریار عدل میگفت هدف از ثبت جهانی برای ما «حفاظت» از میراث فرهنگی کشور بود، و در این راه یک ریال هم از تشکیلات میراث فرهنگی دستمزد نگرفت، یا از آن ابزاری برای تبلیغ نساخت. باید دید هدف دیگران چیست.
انتهای پیام