تکرار الگوی تخریب بافت‌های تاریخی و انفعال وزارت میراث فرهنگی هم‌دستی علیه تاریخ

فرزانه قبادی: اخبار حوزه میراث فرهنگی به سوگنامه شبیه‌تر شده تا خبر، گزارش یا تحلیل وضعیت. نمی‌دانیم کدام درد را بازگو کنیم و برای کدام درد سوگوار باشیم. نمی‌دانیم از تخریب آثار ارزشمند تاریخی در شهرها و شهرستان‌های مختلف بگوییم یا از پاک کردن نشانه‌های هویتی در نقاط مختلف کشور و همدستی متولیان حفاظت از این آثار با تخریبگران، از انتصاب مدیران غیرمتخصص و سفارشی غمگین شویم یا خانه‌نشین شدن متخصصان و دلسوزانی که عمر خود را صرف حفظ و شناسایی آثار تاریخی کردند. از سفرهای متعدد و بی‌نتیجه وزیر بگوییم یا از شانه خالی کردن او از بار مسوولیت و اظهار اینکه «دولت پول کافی برای مرمت بناهای تاریخی ندارد، آنها را واگذار می‌کنیم».

میراث فرهنگی و هویتی کشور آن‌قدر غریب و مهجور شده که هر کسی می‌تواند کلید مدیریت آن را به دست گیرد و برای آن تصمیم‌گیری کند بی‌آنکه دغدغه و دانش و سابقه‌ای در مورد این حوزه‌ داشته باشد. نتیجه این‌که هر روز از گوشه‌ای از این سرزمین خبر «تخریب شد» می‌رسد، بی‌آنکه کسی پاسخگو باشد یا حتی از سوی مدیران ارشد وزارتخانه میراث فرهنگی واکنشی نشان داده شود. مدیرانی که برای کوچک‌ترین اخبار حوزه‌های دیگر توییت و سخنرانی و اظهارنظر در چنته دارند، درباره حوزه مدیریتی خود اما همواره سکوت و انفعال را بر هر واکنش سازنده‌ای ترجیح می‌دهند.

در پس سکوت و انفعال متولیان اصلی حفظ و مرمت آثار تاریخی کشور، چرخ ناکوک توسعه شهرها، بی‌امان به جان بافت‌ها و بناهای تاریخی افتاده و هر روز بیشتر از قبل با روش‌ها و ترفندهای مختلف مشغول تخریب است. تخریب‌هایی که هرگز جبران نخواهند شد و نشانه‌های فرهنگی و هویتی یک سرزمین را برای همیشه پاک می‌کنند و چه زیانی بزرگ‌تر از این برای ملتی با پیشینه‌ تمدنی و تاریخی قابل توجه؟

بافت تاریخی؛ بافت فرسوده

توسعه در شهر تاریخی باید تابع چه ضوابطی باشد؟ پاسخ این سوال سال‌هاست در پژوهش‌ها و مطالعات مربوط به معماری  و شهرسازی در دنیا داده شده و شهرهای تاریخی بسیاری آن را با محک تجربه آزموده و از نتایج آن بهره‌مند شده‌اند. توسعه در شهرهای ایران اما همچنان به شیوه تخریب و نوسازی، بدون در نظر گرفتن فاکتورهایی مثل هویت تاریخی و فرهنگی و ویژگی‌های اقلیمی، صورت می‌گیرد. ایران نزدیک به ۱۰۰ شهر تاریخی دارد که غالب آنها دارای هسته‌های اولیه شکل‌گیری هستند، مناطقی که امروز آنها را با عنوان «بافت تاریخی» می‌شناسیم. هرچند بسیاری از مدیران شهری و میراث فرهنگی عنوان «بافت فرسوده» را به آن می‌دهند، تا واژه‎ها بار مسوولیت‌شان را سبک‌تر و راه را برای تخریب هموار کنند. آنها معتقدند تنها راهکار برای حل معضلات اجتماعی، مشکل مسکن، مساله ترافیک، مسائل اقتصادی، اشتغال و بسیاری مشکلات دیگر در شهرها، تخریب بافت‌ها و بناهای تاریخی و جایگزین کردن بناهای بی‌هویت و بی‌قواره در شهرها با نام نوسازی و بهسازی و احداث بزرگراه و زیرگذر در مناطق مرکزی شهر است.

در سال‌های اخیر تشدید روند این تخریب‌ها و الگوی تکراری ساخت و سازها در بافت تاریخی شهرهای مختلف، تبدیل به معضلی بزرگ شده است؛ معضلی که مدیران غیرمتخصص که دغدغه چندانی برای حفظ ارزش‌های تاریخی و هویتی ایران ندارند، با تصمیمات نادرست و توجیهات غیر علمی به آن دامن می‌زنند. آخرین اخبار در این زمینه مربوط به از سرگیری تخریب‌ها در بافت تاریخی شیراز و همچنین تصمیم غیر اصولی شهردار بندر کنگ در تخریب بخشی از پیشینه این بندر تاریخی، به بهانه ساخت پارک بانوان، تخریب باروی تاریخی گلپایگان، تخریب هتل تهران در میدان تاریخی شهر بندری انزلی و تخریب‌ها در بافت تاریخی دزفول و بسیاری شهرهای دیگر است. گوش آنها که اخبار مربوط به میراث فرهنگی را دنبال می‌کنند، بیشتر از آنکه به شنیدن اخبار فرهنگی و تخصصی و علمی این حوزه آشنا باشد، به خبر تخریب آثار تاریخی و تجاوز به حریم و دست‌اندازی‌های ارگان‌های مختلف به این آثار آشناست. خبرهایی که گاهی طاقت علاقه‌مندان به فرهنگ و میراث فرهنگی را طاق می‌کند. چه بسا در فاصله تهیه تا انتشار همین گزارش هم در گوشه‌ای از ایران باز هم اثری تاریخی تخریب شود.

شهری که تاریخ ندارد، آینده ندارد

اصفهان، تبریز، شیراز، کاشان، قزوین، مشهد، بوشهر، همدان، کرمان و… تمامی این شهرها در دوره‌ای طعم تلخ تخریب را در محدوده بافت‌های تاریخی‌شان چشیده‌اند. در اشکال مختلف، به بهانه‌های گوناگون و در وسعت متفاوت، اما آنچه در تمام این تخریب‌ها ثابت است، الگوی تخریب است…

منبع: اعتماد

انتهای پیام

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا