آیا نقشه راه مصرف سوخت در ایران واقعی است یا فقط یک وعده دیگر؟
در حالیکه مصرف سوخت در ایران به مرز بحران رسیده و ناوگان حملونقل عمومی به شدت فرسوده است، وزارت نفت از برنامهای جدید برای کاهش مصرف بنزین و متنوعسازی سبد سوخت خبر میدهد.
اما با وجود مشکلات ساختاری و کمبود برنامههای اجرایی، این نقشه راه تا چه حد میتواند بحران سوخت را حل کند؟
ناترازی سوخت؛ بحرانی فراتر از وعدهها
محمدصادق عظیمیفر، معاون وزیر نفت در امور پالایش و پخش، بهتازگی در نشستی درباره مدیریت مصرف سوخت سخن گفته و از برنامهای مشترک برای کاهش ناترازی و تنوعبخشی به سبد سوخت خبر داده است. اما آیا این وعدهها برای کنترل مصرف روزافزون سوخت کافی است؟ بررسی علمی و عملی شرایط فعلی ایران نشان میدهد که با فرسودگی نزدیک به ۵۰ درصد ناوگان نقلیه و افزایش سرسامآور مصرف بنزین، راهحلهای پیشنهادی به تنهایی قادر نخواهد بود این معضل ریشهدار را حل کند.
چالش فرسودگی؛ مانع اصلی در مسیر کاهش مصرف سوخت
یکی از نکات کلیدی مطرحشده توسط عظیمیفر، فرسودگی گسترده ناوگان حملونقل کشور است؛ بهگونهای که حدود ۹۰ درصد از موتورسیکلتهای شهری و بخش بزرگی از خودروها، فرسوده و ناکارآمد هستند. این فرسودگی، به افزایش چشمگیر مصرف سوخت و تشدید آلودگی هوا در شهرهای بزرگ منجر شده است. اما سؤال اساسی این است که آیا فقط یادآوری مشکلات کافی است؟ تاکنون چه اقداماتی برای نوسازی این ناوگان انجام شده است؟ آیا بودجه و برنامهریزی دقیقی برای اجرای طرحهای نوسازی در نظر گرفته شده یا صرفاً وعدههایی مبهم ارائه شده است؟
توسعه CNG و LPG؛ راهحلی با موانع جدی
وزارت نفت از مزایای سوختهای جایگزین مانند CNG و LPG میگوید، اما بررسیها نشان میدهد که توسعه این سوختها با موانع جدی روبهروست. با وجود سرمایهگذاریهای انجامشده، کاهش مصرف CNG در سال گذشته نشان از ناکارآمدی زیرساختهای این حوزه دارد. در حالی که گفته میشود ظرفیتهای قانونی خوبی برای توسعه CNG وجود دارد، واقعیت این است که چالشهایی نظیر نبود زیرساختهای کافی، محدودیتهای مالی و نارساییهای قانونی این هدف را به دشواری قابلدستیابی کرده است.
مسئولیت اجتماعی بخش خصوصی؛ راهحلی یا رفع مسئولیت؟
عظیمیفر در سخنان خود از بخش خصوصی، بهویژه سکوهای اینترنتی حملونقل، خواست تا با ایفای مسئولیت اجتماعی خود به کاهش مصرف سوخت کمک کنند. اما در این میان، نقش دستگاههای دولتی چه خواهد بود؟ آیا وزارت نفت و سایر سازمانها بهدنبال فراهمسازی بسترهای لازم برای بخش خصوصی هستند یا صرفاً تلاش دارند بار مسئولیت را به این بخش منتقل کنند؟ شواهد نشان میدهد که دولت بهتنهایی نتوانسته است گام موثری در کاهش مصرف سوخت بردارد، و انتظار دارد بخش خصوصی وارد عمل شود، در حالیکه این بخش خود با چالشهای اقتصادی و عملیاتی متعددی مواجه است.
تدوین نقشه راه یا تکرار سیاستهای بینتیجه؟
اگرچه تدوین نقشه راه مصرف سوخت بهعنوان راهکاری مهم مطرح شده است، تجربههای پیشین نشان داده که این طرحها در عمل چندان موفق نبودهاند. تنها با طرح کلیات و برگزاری نشستهای هماندیشی، نمیتوان بر بحران جدی ناترازی سوخت و فرسودگی ناوگان غلبه کرد. ایران به برنامهای جامع و عملیاتی نیاز دارد که شامل زمانبندی دقیق، تأمین منابع مالی پایدار و نظارت شفاف بر اجرا باشد. بدون چنین برنامهای، «نقشه راه» وزارت نفت شاید چیزی بیشتر از یک وعده بیاثر نباشد.
سخن پایانی؛ آیندهای مبهم در سایه بحران سوخت
مصرف بیرویه و فرسودگی شدید ناوگان حملونقل، آیندهای مبهم را برای حوزه انرژی ایران رقم میزند. تنها راه خروج از این بحران، همکاری واقعی و جدی دولت، بخش خصوصی و تمامی نهادهای مرتبط است. آیا وزارت نفت و سایر دستگاهها قادر خواهند بود از مرحله وعده و طرحهای مبهم عبور کرده و با تصمیمهای قاطع و اجرایی، آیندهای پایدارتر برای کشور رقم بزنند؟
انتهای پیام