وعدههای بزرگ و واقعیتهای تلخ: آیا افزایش ظرفیت خطوط لوله نفت راهحلی برای بحران انرژی است؟
مدیرعامل شرکت خطوط لوله و مخابرات نفت ایران از بهرهبرداری قریبالوقوع خط لوله بندرعباس - سیرجان - رفسنجان و گسترش هزار کیلومتر به خطوط لوله کشور خبر داد. با این حال، افزایش ظرفیت خطوط لوله بهتنهایی نمیتواند بحران ناترازی انرژی و مشکلات ساختاری موجود در صنعت نفت ایران را حل کند. آیا این اقدامات به معنای تأمین واقعی سوخت پایدار است، یا تنها گامی کوتاهمدت برای رفع نگرانیهای فعلی؟
به گزارش اشکان نیوز ، صنعت نفت ایران به عنوان یکی از ارکان اصلی اقتصاد کشور همواره با وعدههای بزرگ و برنامههای بلندمدت دستوپنجه نرم کرده است. اخیراً مدیرعامل شرکت خطوط لوله و مخابرات نفت ایران اعلام کرده که خط لوله جدید بندرعباس – سیرجان – رفسنجان تا نیمه دوم مهرماه به بهرهبرداری خواهد رسید و این پروژه نقش کلیدی در رفع ناترازی سوخت ایفا خواهد کرد. هرچند این اظهارات در ظاهر امیدوارکننده است، اما پشت پرده این وعدهها همچنان سوالات و ابهاماتی در رابطه با کارآمدی واقعی این پروژهها و نحوه مدیریت این صنعت وجود دارد.
یکی از اصلیترین مشکلاتی که در این میان به چشم میخورد، عدم توانایی دولت در مواجهه با سرقت و انشعابهای غیرمجاز از خطوط لوله است. اگرچه مدیرعامل شرکت به همکاری با شرکتهای دانشبنیان در حوزه نشتیابی و پیگرانی حدود ۲ هزار کیلومتر از خطوط لوله اشاره میکند، این سوال به وجود میآید که چرا با وجود پیشرفتهای فناورانه، همچنان مشکلات قدیمی مانند سرقت فرآوردههای نفتی ادامه دارد؟ آیا تنها دو مورد برداشت غیرمجاز شناسایی شده، واقعیت را بهدرستی منعکس میکند؟ و آیا این تعداد پایین به معنای کاهش واقعی سرقت است یا نشاندهنده ناتوانی در شناسایی تخلفات؟
در کنار این مسائل، توسعه هزار کیلومتری خطوط لوله تا پایان سال، هرچند گامی مثبت بهنظر میرسد، اما نیازهای روزافزون و فزاینده مصرف سوخت در کشور را به چالش میکشد. اضافه کردن خطوط لوله به معنای توسعه زیرساختهاست، اما سوال اساسی این است که آیا این خطوط برای تامین سوخت پایدار، بهخصوص در شرایط بحرانی مانند زمستان که تقاضا برای سوخت افزایش مییابد، کافی خواهند بود؟ با توجه به مشکلات ساختاری موجود در پالایشگاهها و تولید ناکافی، افزایش خطوط لوله به تنهایی نمیتواند تمامی نیازهای مصرفی کشور را پوشش دهد.
در این میان، اتصال نیروگاههای جدید به شبکه خطوط لوله برای تأمین سوخت زمستانی یکی دیگر از نقاط تأکید مدیرعامل شرکت بوده است. هرچند اتصال نیروگاهها به شبکههای نفتی گامی ضروری به نظر میرسد، اما این اقدام زمانی موثر خواهد بود که پالایشگاهها و منابع تولید نیز به تناسب افزایش تقاضا بهینهسازی شوند. سوالی که مطرح میشود این است که آیا با توجه به مشکلات عدیدهای که در فرآیند انتقال سوخت و ناترازی انرژی وجود دارد، این اتصالها میتواند تضمینکننده تامین پایدار سوخت برای نیروگاهها و در نهایت جلوگیری از خاموشیهای احتمالی در زمستان باشد؟
در نهایت، مسئله جذب نیروهای متخصص و شایستهسالاری در مدیریت شرکت خطوط لوله، اگرچه یک اولویت اعلامشده است، اما بسیاری از کارشناسان معتقدند که نبود مدیریت کارآمد و شفافیت در این بخش باعث ایجاد مشکلات عمیقتر در صنعت نفت شده است. شایستهسالاری تنها با شعار تحقق نمییابد و نیاز به سیاستگذاریهای روشن و دقیق دارد. آیا بهراستی مدیران ارشد این شرکتها توانستهاند با تکیه بر تخصص و تجربه، تغییرات لازم را اعمال کنند، یا همچنان شاهد کمبودها و ناکارآمدیها در این بخش هستیم؟
در شرایطی که کشور با بحرانهای پیچیده اقتصادی و انرژی مواجه است، نمیتوان تنها با بهرهبرداری از چند خط لوله جدید یا نصب چند سامانه نظارتی مشکلات کلان صنعت نفت را حل کرد. مدیریت ضعیف، ناکارآمدی ساختاری و نبود برنامههای جامع توسعهای، همگی عواملی هستند که باید مورد توجه قرار گیرند. تا زمانی که این مشکلات بنیادین برطرف نشوند، نمیتوان انتظار داشت که پروژههای فعلی و آینده در مسیر توسعه پایدار صنعت نفت و گاز کشور موثر باشند.
در پایان، مردم از مسئولان صنعت نفت ایران انتظار شفافیت بیشتر، تعهد به بهبود زیرساختهای فعلی و بهرهگیری از تکنولوژیهای جدید برای حل مشکلات قدیمی دارند. توسعه خطوط لوله تنها یک بخش از این معادله است و تا زمانی که سایر جنبهها مورد توجه قرار نگیرد، حل بحران انرژی همچنان دور از دسترس خواهد بود.
انتهای پیام