نام بندر باستانی و تجاری «سیراف»، همپای نام دریای پارس(خلیج فارس)همانند نگینی درخشان بر چکاد سرزمین ایران می درخشد و راز و رمزهای فراوانی را در دل خود نهفته دارد و ناگفته های بسیاری از هزاره های دور تا به اِمروز در سینۀ پاکش نگه داشته است. تنها باید گوش جان به سخنان و رازهای نهفته اَش سپرد و با خرد و اَندیشه ای روشن به واکاوی آن پرداخت. «سیراف» نامی پرآوازه در جهان باستان است. نامی به بلندای تاریخ ایران زمین. این بندر باستانی و تجاری یگانه و زیبا از اهمیت راهبردی بالایی در تاریخ دریانوردی ایران برخوردار است و در دوران اسلامی نیز، زیست خود را دنبال کرده و تا چندین سَده پس از فروپاشی ساسانیان، رونق ویژه ای داشته و شکوفا بوده است. با این همه، اِمروزه «سیراف» غریب و تنها در گوشه ای روزگار را با سختی سپری می کند و در بدترین شرایط حفاظتی و نگهداری به سر می برد. بناهای تاریخی و ملی این شهر باستانی و پرآوازه، مورد دست اَندازی های گُستردۀ مردم منطقه، جای گرفته و ساخت و سازهای اَفسارگسیخته و نابِخردانه تیشه به ریشه اَش زده و آن را به نابودی کشانده است. دریای زیبای شهر باستانی «سیراف» که باید سبب ماندگاری گردش گران و توسعۀ پایدار گردش گری باشد به جایگاهی برای زباله های شهری مردم منطقه و مسافران و بازدیدکنندگان تبدیل شده و ساحل آن، صحنۀ زشت و زننده ای را به نمایش گذاشته است. اِمروزه از هر سو و هر زاویه ای که به شهر تاریخی «سیراف» می نگرید، جز زباله و نازیبایی و ساخت و سازهای بی رَویه و غیرمنطقی و نابخردانه و بدون دوراَندیشی و دست اَندازی های فراوان به عَرصه و حریم بناهای ملی و تاریخی چیزی نمی بینید! و آدمی از این همه، نابخردی و نادانی و ندانم کاری شگفت زده می شود. به راستی زیاده خواهی و آز اِنسان های اِمروزین تا چه اَندازه بوده و به کجا خواهد رفت؟ سهم آیندگان از میراث نیاکانی آن ها چیست و به کجا خواهیم رفت…
تجاوزهای گُسترده به عَرصه و حریم بناهای تاریخی شهر «سیراف»
اما آنچه مایۀ اَفسوس و شگفتی است و آزاردهنده، دست اَندازی های گُسترده به عَرصه و حریم بناهای تاریخی و ملی شهر باستانی «سیراف» است. از آغاز ورود به شهر و در سمت راست خیابان با مجموعه خانه های اَعیانی مربوط به اَوایل و میانۀ دورۀ اسلامی رو به رو می شویم که با شمارۀ ۲۳۳۲۷ در تاریخ ۱۸ شهریورماه ۱۳۸۷خورشیدی به ثبت ملی رسیده است. با این همه، در عَرصه و حریم آن ساخت و سازهای گُسترده ای از گذشته اَنجام شده و همچنان نیز، در حال اَنجام است که برپایۀ قانون های میراث فرهنگی و مادۀ ۵۶۰ قانون تعزیرات اِسلامی مصوب سال ۱۳۷۵ خورشیدی تخلف بوده و جُرم به شمار می آید.
پس از مجموعه خانه های اَعیانی تاریخی بسیار اَرزشمند به یک بنای بی مانند (منحصربه فرد) و یگانه برخورد می کنیم که اِمروزه آن را با نام مسجد جامع سیراف می شناسیم. این بنای تاریخی بی همتا در اصل بر روی ویرانه های یک دژ ساسانی ساخته شده است و در سده های دوم و سوم مَهی (هجری قمری) به مسجد تغییر کاربری داده است که با شمارۀ ۶۵۰۳ در تاریخ ۷ مهرماه ۱۳۸۱خورشیدی به ثبت ملی رسیده است. در سمت چپ و در حریم درجه یک و ممنوعۀ آن، یک مدرسه که در سال ۱۳۹۹خورشیدی ساخت آن به پایان رسیده، برپا شده و حریم یادگار ملی را خَدشه دار کرده و شکسته است. در سمت راست مسجد جامع سیراف نیز، ساخت و سازهایی در حال اَنجام و کامل شدن است که در حریم درجه یک و چسبیده به عَرصۀ بنای تاریخی آن است که تخلف به شمار می آید و باید از دنبالۀ آن پیشگیری کرد. همچنین اَنبوه زباله و آهن آلات ساختمانی در پیرامون بنای مسجد جامع سیراف، چهرۀ زشت و نازیبا و ناخوشایندی را به نمایش گذاشته است که نشان از نبود درک و مسولیت پذیری در میان مسولان فرهنگی شهر دارد. از سویی، رویش اَنبوه گیاهان، درختچه ها و خار و خاشاک در درون بنای مسجد جامع سیراف، آن را به یک ویرانه ای تبدیل کرده و دنبالۀ این رَوند بی گمان آسیب های جدی برجای خواهد گذاشت.
اما آنچه مایۀ شگفتی و درخُور نگرش است، تجاوز به حریم درجه یک پایگاه میراث فرهنگی بندر تاریخی سیراف است! داستان بدین گونه است که، از دو سال پیش، دو بنا در حریم درجه یک و چسبیده به دیوار پایگاه میراث فرهنگی بندر تاریخی سیراف ساخته شده و حریم پایگاه ملی میراث فرهنگی را خَدشه دار کرده است و به گفتۀ مسولان پایگاه میراث فرهنگی سیراف با پیگیری های یگان حفاظت میراث فرهنگی و طرح شکایت پس از دو سال به هیچ نتیجه ای نرسیده و دست از کار کشیده اند!؟
تخلف های گسترده و آشکار در شهر باستانی «سیراف» با وجود قانون های شفاف و روشن میراث فرهنگی، بیانگر آن است که، مسولان فرهنگی شهر سیراف و نهادهای بالادستی هیچ گونه درک و شناختی از موضوع فرهنگ و تاریخ و میراث فرهنگی ندارند و زیاده خواهی ها و آز و خودخواهی و سود و سودای برخی از اَفراد و رِخنۀ آن ها در میان دولت مردان، سبب نابودی شهر و چشم اَنداز آن که دیگر همۀ زیبایی های خود را از دست داده است، شده و بدتر از همه، آیندۀ تاریکی را برای مردم شهر و منطقه رقم خواهد زد.
آنچه شایسته یادآوری بوده، این است که، شهر کنونی سیراف در دو سه دهۀ گذشته و با زیر پا گذاشتن قانون های میراث فرهنگی ساخته شده و شکل گرفته و همچنان با تخلف در حال پیشرفت روزاَفزون و اَفسارگسیخته و در حریم درجه یک و ممنوعۀ بناهای تاریخی شهر است و نما و چشم اَنداز زیبای شهر باستانی و کهن «سیراف» به همراه بناهای تاریخی و تکرارناپذیری که یادگار گذشتگان و همچون امانتی در نزد ما است، رو به نابودی می رود و در آینده ای نه چندان دور از صحنۀ روزگار و صفحۀ تاریخ پاک خواهد شد. باید دانست با نگرش به هوای بسیار گرم شهر سیراف و تغییر آب و هوا و اِقلیم در ایران که شتاب زیادی گرفته است، تنها پیشۀ گردش گری و هویت فرهنگی شهر و بناهای تاریخی شهر سیراف است که می تواند برای مردم منطقه سودمند باشد و کارآفرین. اما زیاده خواهی و آز و نادانی و نابخردی برخی از مردم و مسولان شهری، سبب نابودی و خالی از سکنه شدن شهر در آینده ای نه چندان دور خواهد بود.
دستکندها و آثار درۀ «لیر» در سیراف رو به نابودی است
اما وضعیت دستکندهای شهر باستانی «سیراف» در درۀ نامدار به «لیر» در دامان و دل کوه بهتر از بناهای تاریخی درون شهر نیست. سازه های دستکند آبراهه ها و گوردخمه های ساسانی و سنگ گورهای دوران اسلامی همگی به حال خود رها شده و در بدترین شرایط نگهداری و حفاظتی به سر می برند. درون سازه های دستکند آبراهه ها و گورهای اِسلامی اَنبوهی از گیاهان و خار و خاشاک روییده و تهدیدی جدی برای آن ها به شمار می آید. بخش هایی از سازه های دستکند در بالای کوه بر اثر گذشت زمان و رسیدگی نکردن و نبود مرمت در حال نابودی بوده و تکه تکه شده است. مسافران و بازدیدکنندگان در نوروز امسال بدون راهنما و نگهبان و با خیال آسوده بر روی سازه های دستکند و آثار تاریخی در درۀ «لیر» راه می رفتند و عکس های یادگاری آنچنانی برای خود می گرفتند! هر کس به هر سویی که دوست داشت و خارج از مسیر تعریف شده، برای خود بر روی آثار دستکند پَرسه می زد و راه می رفت. بدون آن که اِحساس خطر کند. زیرا اِمکان ریزش بخش هایی از کوه یا پرت شدن اَفراد به درون دره با درصد بسیار بالایی وجود داشت. ناگفته ها و تهدید میراث فرهنگی در درۀ «لیر» و در کوه باستانی «سیراف» بسیار است و در این جا نمی گنجد. و این ها تنها مُشتی از نمونۀ خَروار و بی مهری ها نسبت به میراث فرهنگی و یادگارهای تاریخی گذشتگان پاک نهاد ما در سیراف است که به گونۀ امانت در نزد ما بوده و از آنِ آیندگان است.
«سیراف» دیر زمانی است که رها شده و تخلف های میراثی در آن آشکار است و بیداد می کند. زودتر به دادش برسیم، پیش از آن که، از صحفۀ روزگار پاک شده و دیر شود. «سیراف» را اِمروز دریابیم، بی گمان فردا دیر است…
به گزارش تارنمای فرهنگی مهرگان، شهر باستانی «سیراف» از دوران تاریخی دارای اَهمیت بوده و یکی از مرکزهای مهم تجاری کشور به شمار می آمده است. دوران ساسانیان اوج شکوفایی شهر «سیراف» است که سازه های دستکند و چاه های آب و بناهای تاریخی دیگری در آن ساخته می شود. در همین دوران است که بندر بزرگ و تجاری «سیراف» در جهان باستان به اوج خود رسیده و به شکوفایی می رسد. در دوران اسلامی نیز، بر رونق شهر «سیراف» اَفزوده می شود و یکی از بندرهای مهم تجاری جنوب ایران به شمار می آمده است.
نگاره های زیر در نوروز امسال گرفته شده است، آن ها را ببینید :
انبوه زباله های مردم منطقه و گاه مسافران در کنار بناهای ملی سیراف و ساحل دریا چشم اَنداز بسیار بدی را به نمایش گذاشته است
آهن آلات و پسماندها در کنار مسجد جامع سیراف،صحنه زشتی را به نمایش گذاشته است
ترک و شکاف هایی که در بیشتر بخش های بنای ملی مسجد جامع سیراف دیده می شود و تهدیدی برای آن است
ساخت و ساز در حریم درجه یک و چسبیده به پایگاه میراث فرهنگی شهر سیراف،نشان بی توجهی مسولان شهری به آثار تاریخی است و تخلف به شمار می آید
مسافرانی که بدون راهنما و نگهبان آن هم در نوروز در میان آثار تاریخی دره لیر سیراف پرسه می زنند و جای افسوس دارد
گوردخمه های ساسانی شهر باستانی سیراف که رو به نابودی هستند
رویش گیاهان و علفهای هرز در میان سازه های دستکند نامدار به آبراهه در شهر باستانی سیراف،آثار را به نابودی نزدیک کرده است
سازه های دستکند ساسانی بر بالای کوه دره لیر سیراف که در حال نابودی است
انتهای پیام