جامعه باستانشناسی ایران در بیانیهای خواستار حذف جریان سود و سودا و ثبت ملی بافت تاریخی شیراز شد.
بافتهای تاریخی شهرهای ایران، از ارکان اساسی پیکرۀ فرهنگی و تمدنی ایران و بهترین حوزه شکلیابی تحولات فرهنگی و تاریخی به شمار میآیند.
این بافتها و بقایای معماری و شهری که راوی تاریخ و فرهنگ و اجتماعی شدن ما هستند و میتوانند در شکلدهی به آینده نیز نقش ویژهای داشته باشند، بیدفاع و بیپناه، فراوان و پی در پی، در بیتوجهی مدیران و مسئولان میراث فرهنگی کشور، امروزه با عناوینی چون «بافتهای فرسوده و ناکارآمد» و زمینه «ناهنجاریهای اجتماعی» و یا حتی عناوینی دینی و مقدس، بازیچه سوداگرانی شدهاند که تنها در اندیشه انباشت ثروت خویشاند.
اینان، نه فرهنگ و ارزشهای والای معنوی و تمدنی یک ملت را میشناسند، نه دلی و قراری در گرو مملکت و مردم دارند. این واقعیتی دردناک از روزهای سخت و تلخ حاکم بر بخشی از میراث فرهنگی کشور است.
سالهاست بافت تاریخی شیراز تحت عنوان مقدس «گسترش بینالحرمین» طعمۀ افراد و گروههای سودجویی شده است که از قضا دستی در قدرت و نهادهای دولتی و حکومتی دارند و عدم برخورد و مجازات آنان نشان میدهد گویا از مصونیت نیز برخوردارند!
بافتی بارور و تناور که زایشگاه و پرورشگاه بخشی از فرهنگ و ادب یک ملت است، خانه سعدی و حافظ و ملاصدرا است و در دل هزار و اندی سالۀ آن «هزاران گل شُکفت» و دروازه و درگاهش به نام خدا و کلام خدا متبرک شده است، اینک طعمۀ تجاوزگران به کیان فرهنگی یک ملت شده است.
این تکۀ عزیز ایران و اسلام، امروز در رویدادی تاریخی که هرگز در گذشته دیده نشده، از قضا در حکومتی دینی، تحت عنوانی مقدس و معنوی، چند پاره شده است! زخم های فراوان بر پیکر آن زدهاند و پیوسته در تلاشند، هویتی بی بُن و تازه برای آن بتراشند و جریان تاریخمند آن را دچار گسست کنند.
مسئولان، آگاهانه و پرسش برانگیز از ثبت بافت گسترده و ارجمند تاریخی شیراز در فهرست آثار ملی سرباز میزنند! حال آنکه که از قضا طرح پیشنهادی برای ثبت آن سالها پیش آماده شده است و ادارۀ کل میراث استان فارس و معاونت میراث فرهنگی کشور(اداره کل ثبت و حریم آثار و حفظ و احیاء میراث معنوی و طبیعی) در دریافت کردن و وصول آن دوگانه سخن میگویند.
خانههای تاریخی عموماً ثبت آثار ملی نشده و یا خانههای ثبتی به سادگی تخریب شدهاند. آنچه امروزه روشن شده است، مدیران و متولیان میراث فرهنگی و آثار تاریخی و شهری شیراز در سالهای گذشته، دیده بر این آسیبها و تخریبها بستهاند.
آنان خود احتمالاً بخشی از این بازار سوداگریاند که با کاسبان و بازیگران آشکار و پنهان مِلک و املاک که ریاکارانه و پرفریب بر سر دین و دینداران با زبانی پرتملق و دستانی آزمند کلاه میگذارند همسو شدهاند.
گذر از وظایف سازمانی و قانونی و «ترک فعل» با پرهیز از ثبت مجموعۀ بافت تاریخی شیراز در فهرست آثار ملی و هموار کردن راه تخریب و ویرانی این مجموعه یک مسئله جدی است و لازم است به آن رسیدگی شود.
سبب این همه دیرکرد، به درازا کشاندن طرح و سرباز زدن از انجام امری ضروری و روشن چیست و متولیان امر در انتظار چه نشستهاند؟
چه بسا قصد داشته و دارند این چنین، با دور زدن قانون و پرهیز از تراشیدن موانع قانونی به دور از چشم قانون و ناظران، از این خوان مُفت بهرهای ببرند!
مایۀ تاسف فراوان است که حفاظت از بافت تاریخی شیراز و ضرورت ثبت آن در فهرست آثار ملی را استاندار محترم فارس و برخی از نمایندگان محترم آن خطّه در مجلس، به وزیر میراث و تشکیلات میراث فرهنگی کشور گوشزد می شوند (نامه مورخۀ ۲۸/۱۲/۱۴۰۱ استاندار محترم فارس، خطاب به وزیر محترم میراث فرهنگی کشور). گویی تشکیلات میراث فرهنگی کشور بکلی درک درستی از وظیفه و مسئولیت رسمی و قانونی خویش ندارند!
پیش از این بارها، کارشناسان و دوست داران میراث فرهنگی از بازار سود و سودایی که بر بافت های تاریخی شهرهای ایران سایه انداخته است، هشدار دادند، نالیدند و آگاهی بخشی کردند اما خواست به حق و کارشناسی آنان کمتر دیده و شنیده شد.
گویی نهادهای ناظر و مسئول که وظیفۀ آنها رسیدگی است، مسئولیت خویش زیر را پا گذاشتهاند یا همگی به خواب رفتهاند. کافی است کمی از آنچه بر بافتهای تاریخی شهرهای کشور میگذرد آگاهی داشته باشید تا ببینید پهنۀ فساد تا به کجاست و ناامیدی مردم از برخورد با مفسدان ریشه در چه مسائلی دارد. به راستی سبب ناشنیدن سخن خیرخواهانه و تخصصی کارشناسان و این همه اصرار و تاکید بر اشتباهات در کشور برای چیست؟!
«جامعۀ باستان شناسی ایران» در جایگاه نهادی تخصصی و علمی، در سالهای گذشته بارها نسبت به شرایط بغرنج و ناگوار میراث فرهنگی و تاریخی ایران به ویژه بافتهای تاریخی شهرهای مهم چون؛ اصفهان، شیراز، یزد، تهران، تبریز و … هشدار داده است.
از کج رویها و تدوام مدیریت غیرتخصصی، ناسالم، سیاسی و ناکارآمد حاکم بر تشکیلات میراث فرهنگی کشور شکایت کرد و فساد موجود در تشکیلات را یادآور شد اما نهادهای ناظر این هشدارهای کارشناسی را ندیدند یا کمتر دیدند.
اینک و در روزهایی که بافت بیپناه و ارجمند تاریخی شیراز طعمۀ سوداگران و کم توجهی تشکیلات میراث فرهنگی کشور شده است، با تأکید بر ضرورت پرهیز از تخریب این مجموعه و حفاظت آن، بر لزوم ثبت سریع آن در فهرست میراث ملّی بر اساس دیدگاه های تخصصی و کارشناسی تأکید دارد.
بررسی طرح و ارائه نظر کارشناسی میبایست توسط کارشناسان سالم و کاردان انجام پذیرد و در آن مدیرانی که رد و نشان بیمسئولیتی و سودجویی و همراهی آنها در تخریب این آثار ارزشمند دیده میشود و همچنان در امور آن دخیل هستند، کنار گذاشته شود.
با احترام
جامعۀ باستان شناسی ایران
انتهای پیام